ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



چرخید و انگور تر شد!


تقدیم به خورشید هشتم





نورعلی نور با نور،از چشم خورشید تابید


بیرون زد از خاک مغرور، در خود چهل دور چرخید

از کالی اش دور تر شد، چرخید وانگور تر شد

حیّ  علی الموت میخواند، تاکی که بر دار پیچید

خون از رگ شاخه اش خورد، عطر تنش سکر آورد

ای کاش که قطع می شد دستی که از شاخه اش چید

پیراهنی سرخ بر تن، ظرف مطّلا به دامن

هی خوشه خوشه فرو ریخت، در زهر بی شرم رقصید

با حالتی خاضعانه، یک حبّه را پیشکش کرد

یک لحظه شرمنده اش شد، از چهره اش چشم دزدید

نور علی نور انگور ، در خون خورشید جوشید

از آسمان خراسان خورشید بر خاک غلطید

 

ساجده جبارپور


کلمات کلیدی این مطلب :  چرخید ، و ، انگور ، تر ، شد! ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/6/18 در ساعت : 16:38:19   |  تعداد مشاهده این شعر :  1453


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

سعید امینائی (ذوالنون)
1391/6/19 در ساعت : 10:39:16
سلام
(خصوصی!)
خانم جبارپور! کلام شما کاملا درست است. ولی نکته ای به ذهن بنده می رسد که خدمتتان عرض می کنم.
آن چیزی که باعث می شود شعر زیبا شود قرارداد نیست! بلکه زیبائی ذاتی شعر است. اگر کلماتی در قدیم طبق نظر آنان نمی توانسته اند قافیه باشند نه این که مجمعی تشکیل داده باشند و در آن تعیین کرده باشند که این کلمات را قافیه قرار نداهیم، بلکه همه بطور جداگانه متفق القول بوده اند که در این جور قوافی زیبائی قافیه های دیگر دیده نمی شود. شما خودتان نیز می توانید از سلیقه خود که به شکلی قوه زیبائی شناسی شماست استفاده کنید و نظر بدهید که آیا این گونه کلمات قافیه هائی به زیبائی قافیه های دیگر هستند یا نه؟ بهر حال شاعران امروز هرگز نمی توانند قرار داد کنند که زیبائی در کلمه ای یا قافیه ای یا وزنی باشد یا نه. همانگونه که یک گروه مهندس صنایع غذائی هرگز نخواهند توانست قرارداد کنند که چیزی که هزاران سال است پروتئین ندارد از امروز به بعد پروتئین داشته باشد!
من اگر جای شما بودم روزه شک دار نمی گرفتم! چون شما ساعتی را وقت گذاشته اید و شعری که هم وزن آن زیباست و هم کلمات آن به زیبائی کنار هم نشسته است را سروده اید، شاید اگر در وزن نیز رعایت احتیاط را می کردید دلتان قرص تر بود.
موفق باشید...
زهرا شعبانی
1391/6/18 در ساعت : 20:21:27
سلام آجی گل من
خیلی قشنگ بود
ایشاالله اجرت رو از صاحبش بگیری عزیز دلم
به امید دیدارت:*
_____________________________
سلام آبجی گلم دلتنگم امیدوارم زودتر ببینمت
:*
حمید خصلتی
1391/6/19 در ساعت : 11:24:35
وقتی غزل عرفانی میشود سکر اور میشود شوریدیگی از ان میریزد مخاطب را عاشق میکند تکان میدهد مخطب را و کاش در این غزل همه سطر ها اشاراتشان غیر مستقیم بودمثلا وقتی اورده اید:نورعلی نور با نور،از چشم خورشید تابید/تا سطر پنج غیر مستقیم اداشده است ولی در مصراع ششم مستقیما اشاره دارد به واقعه ای که برای همه اشناست ومی شد این را هم در پرده ای ازوازه ها پیچید که هرچند مخاطب ممکن است دیر پیدایش کند ولی شعر عمقی طنازانه پیدا میکرد واز این دست مصراع ها باز هم هست کهمیشد دیگرگونه گفته شود مثل:ظرف مطّلا به دامن /در زهر بی شرم رقصید/با حالتی خاضعانه، یک حبّه را پیشکش کرد/یک لحظه شرمنده اش شد، از چهره اش چشم دزدید/ ولی بعد از این مصراع ها دوباره شعر برگشته است به همان فضای عرفانی خاص خود.من البته نظرم این است سلیقه ام اینست.بیشک هر کسی سلیقه ونظری دارد. ومحترم است اصلا فکر نکنید دارم نقصی برشعرتان وارد میکنم ولی کاش میشد به گونه ای اشاره کرد به این واقعه ها که در شعر و وازه ها پنهان باشد.به نظر من شعر اینجا با این واژه هایی که گفتم محدودشده است.خودش را محدود کرده است....
_________________________________________________
سلام بسیار از نقدتان ممنونم
اتفاقا خودم هم همین را میخواستم که دوستان نقد کنند تا در ویرایش شعر بتوانم درسته عمل کنم
باز هم ممنونم
محمد شکری فرد
1391/6/19 در ساعت : 0:5:49
درود بر شما...
________________
درود متقابل / ممنون از حضور
محمدعلی شیخ الاسلامی (شیوا)
1391/6/19 در ساعت : 21:1:4
سلام
شعر دوست داشتنی ای بود . بهتر بگویم مثل یک قطعه رقص بود . در رقص نمی توان دنبال معنی بود . هماهنگی حرکات در ذاتِ خویش لحظاتی می آفریند که حتی می تواند انسان را به فکر فرو برد . مثلا رقاص با حرکت دست رفتاری دارد انگار گلی می کند و به سمت دوستی می اندازد . او در واقع این کار را نمی کند . با دید معنی گرا نمی توان شعر سراسر تصویرتان را خواند . اصلا شعر شما را فقط باید دید . نمی توان خواند . نظر دوست عزیزمان آقای خصلتی را در باره ی کارت می پسندم . اما قوافی شعرت اگر هم ایرادی داشته باشد در این شعر جا افتاده است و زیباست .

سال ها بود بعد از « شیون » که چند بار با ایشان حشر و نشر داشتم و آقای فخر موسوی ، شاعر گیلانی نمی شناختم . نمی دانم اشرف گیلانی کیست . یعنی اسم واقعیشان را نمی دانم . مرد است یا زن نمی دانم . اما شعر ایشان را نیز دوست دارم . به هرحال کاش شعر گیلکی نیز در سایت بگذارید . می توان با ترجمه گذاشت .
موفق باشید
رضا کرمی
1391/6/19 در ساعت : 19:16:49
بسیار زیبا سروده اید خانم جبار پور....دست مریزاد
ساراسادات باختر
1391/6/19 در ساعت : 6:44:14
سلام ساجده عزیز خیلی خوب بود..
____________________
سلام ممنونم سارای بانوی عزیزم
محمد یزدانی جندقی
1391/6/22 در ساعت : 6:29:1
سلام و درود
شعر زیبا یی است و روایت را به خوبی به تعابیر و تصاویر شاعرانه کشیده اید در پناه حق
ابراهیم حاج محمدی
1391/6/19 در ساعت : 11:37:43
با سلام
سروده ای است زیبا و فاخر . استفاده کردم . امروزه این قوافی را بکار می گیرند . شما اگر اشتباه نکنم مشهدی هستید . و همشیره ی شما را در حوزه ی هنری زیارت کرده ام ؟
______________________________________
سلام ممنون از حضورتان
خیر گیلانی هستم متاسفانه همشیره ندارم و سعادت نداشتم در جوار امام هشتم باشم .
مصطفی پورکریمی
1391/6/19 در ساعت : 0:35:7
درود بر خانم جبارپور بزرگوار بسیار زیبا بود
______________________________
درود موفق باشید
فاطمه بیرانوند (سورا)
1391/6/20 در ساعت : 0:16:23
سلام
قشنگه!
عباس خوش عمل کاشانی
1391/6/19 در ساعت : 7:13:49
درود.شعر زیبا و دلربایتان را قافیه هست و درست است.البته اگر در عهد صاحب «المعجم...» می زیستید هم او و هم دیگر اهالی بخیه بر شما ایراد می گرفتند که:چنین سروده ای را ردیف لازم است تا بتوان حکم بر سلامت قافیه داد.تندرست باشید.
______________________
سلام چه جالب! متاسفانه میدانستم که این قافیه کمی با اشکال روبرو بوده اما اینکه به شرط ردیف صحیح است نمیدانستم ممنونم که گفتید انشالله در شعرهای آتی رعایت میکنم
علی اکبر افضلی
1391/6/18 در ساعت : 16:44:39
آفرین دخترم
______________
سلام ممنونم از حضور
وحیده افضلی
1391/6/19 در ساعت : 14:36:42
سلام ساجده خانمی

خوبی؟

آفرین عزیزم.زیبا بود
_____________________________
سلام مرسی عزیزم که اومدی توخوبی گلم دلتنگتم
سعید امینائی (ذوالنون)
1391/6/19 در ساعت : 1:21:21
سلام

ترکیب وزن و کلمات رصینتان ستودنیست. اما گویا شعرتان قافیه ندارد!!!

دقت کنید که شناسه «ـید» که نشانه سوم شخص مفرد است در تمامی این ابیات تکراری است و به منزله ردیف هستند نه قافیه! باید بن فعل را قافیه قرار دهید. یا در کلمات «ید» شناسه نباشد. مثل: پیچید، پلید، خورشید، چید . ....

جسارت بنده را عفو کنید...
________________________________________
سلام بله اطلاع دارم البته این قافیه خیلی وقت است که دیگر به این صورت استفاده میشود ومن هم براین اساس عمل کردم
احسان امینی فر
1391/6/20 در ساعت : 12:45:1

سلام دوست مهربان
بسیار زیبا
تقدیم به شما

به دنبال واژه ها مباش....کلمات فریبمان می دهند
وقتی اولین حرف الفبا کلاه سرش برود، فاتحه کلمات را باید خواند


علی شریعتی
وحید ضیائی
1391/6/20 در ساعت : 12:51:42
این نوع پرداختن به شعر آیینی دیر زمانیست روزآمد شده است . چند مصرعش خوب بود .
بازدید امروز : 11,769 | بازدید دیروز : 8,233 | بازدید کل : 122,968,162
logo-samandehi