ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



یا فارس الحجاز دلم شور می زند




یا حبیب الباکین

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ



این جمله اول برای خودم و بعد برای همه ی دوستان خوب شاعرم:



هر که در پیمودن راه حق بهانه دارد، بها ندارد.



ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ



بی شعرم امّا نه به اندازه ی یک غزل:







سر می زند سپیده ی شب زنده دارها



آوار می شود به سر شب حصارها



چیزی نمانده تا بدمد صبح دولتت



سر رفته است حوصله ی انتظارها *



خون ست قلب شهر، یقینا شکسته است



در سینه ی تمامی مردم انارها



در ایستگاه حادثه جا مانده ایم ما



رد می شوند بی تو تمام قطارها



این شاهنامه بی تو به آخر نمی رسد



از هفت خوان قصّه گذشتیم بارها



ما را به شوق کعبه امید دوباره ای ست



هر چند پای ما شده زخمی خارها



فریاد می زنند تو را یک صدا: "بیا"



منصورهای کشورم از روی دارها





***



یا فارس الحجاز، دلم شور می زند



این جمعه هم نشد خبر از تکسوارها...



* امروز متوجه شدم دوست عزیز شاعرم جناب فردوسی غزلی دارند با همین ردیف و قافیه و یکی از ابیات غزل بنده هم دقیقا مانند بیتی از غزل ایشان است ... رسم ادب ایجاب می کرد با اجازه ی آقای فردوسی با ذکر نام ایشان این بیت را در غزلم بگذارم.
شعر آقای فردوسی:
دیگر بس است پنجره را شاد کن بیا
سر رفته است حوصله ی انتظارها...



،رصت ناب کبوتر شدن





آنقدر به دعا نیاز دارم که حتی...



التماس دعا



  

کلمات کلیدی این مطلب :  یا ، فارس ، الحجاز ، دلم ، شور ، می ، زند ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/6/24 در ساعت : 20:24:11   |  تعداد مشاهده این شعر :  1766


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

عباس خوش عمل کاشانی
1391/7/16 در ساعت : 6:42:26
در این غزل که از کارهای متوسط شاعر است به چند نکته اشاره می کنم:1-در بیت سوم دو کلمه ی «یقینا» و «تمامی» خوش ننشسته است و از ارزش غزل می کاهد.در مصراع اول به جای «یقینا» می شود از«توگویی» استفاده کرد که شاعرانه تر از «یقینا» است.مصراع دوم را هم من بودم چنین می سرودم:«در باغهای سینه ی مردم انارها»2-در بیت چهارم مصراع اول حامل ضمیرجمع و مصراع دوم حامل ضمیر مفرد است و این نه حسن شعر که عیب آن از حیث دستوری است3-در مصراع دوم بیت شش مشدد شدن «زخمی» از سلاست شعر کاسته است.
اکرم بهرامچی
1391/7/17 در ساعت : 0:18:26
فریاد می زنند تو را یک صدا: "بیا"




منصورهای کشورم از روی دارها


خیلی عالی بود و منسجم ولی حس میکردم یک بیت کوبنده و خیلی محگم برای بیت آخر باید میومد /درود بر شما دست مریزاد
سیاوش پورافشار
1391/7/16 در ساعت : 21:18:6
درود و عرض ادب
روي هم رفته غزل خوبي است اما من هم با نظر استاد خوش عمل كاشاني موافقم که از کارهای متوسط شاعر است دلايل آن به نظر حقير موارد زير است:
1-عدم وجود تركيبات بديع با توجه به اينكه تعداد ابيات هم كم نيست به جز تركيب منصورهاي كشورم تركيب جديد و غافلگير كننده اي نمي بينيم
2-تكرار مكررات مثل صبح دولت،این شاهنامه بی تو به آخر نمی رسد، و..
3-در نهايت اينكه شاعر امروز بايد تصوير امروز را بكار گيرد ديگر گذشت آن زمان كسي با پاي پياده به جچ مشرف شود و پايش از رنج خار زخم شود
براي دوست شاعرم آرزوي موفقيت روزافزون دارم و به اميد ظهور منجي بشريت
حمید خصلتی
1391/7/15 در ساعت : 23:51:11

در بخش نقد رسم براین است که وقتی نوبت نقد به شاعری میرسد آخرین شعر ارسال شده به دفترشان برای نقد انتخاب می شود تا نمونه ای تصادفی از شعرشان باشد. شاعری که امروز در بخش نقد در باره شعرشان صحبت خواهیم کرد خودشان برای نقد اعلام آمادگی کرده وشعرشان را نیز خود انتخاب کرده اند.این حقیر از طریق همین سایت وشعرهایی که در دفترشان قرار گرفته با ایشان آشنا شده ام.شاعری جوان و با وقار والبته بسیارمودب ونقد پذیر که بی شک این اخلاق ومنش برای پیشرفت واینده پیش رو نقطه قوتی است برای ایشان. واما شعر:
در همان ابتدا با شروع مصراع اول شعر خودش را در ردیف شعرهای انتظار قرا رمیدهد. کوتاه بودن سطر ها ریتمی سریعتر به شعر می دهد وناخودآگاه بی قراری را به تصویر می کشد نکته ای که شاید شاعر خودش به آن توجهی نداشته است واین کوتاه بودن سطر ها حتی اگر ناخودآگاه اتفاق افتاده باشد از نقاط قوت این گونه ی شعری است.در یک مرور کلی به نظر میرسد شاعر بر وزن تسلط کافی داشته است و تا حدی زبانی قابل قبول ودلچسب برای شعر فراهم آورده است. واژه ی انتظار که خود به عنوان قافیه در مصراع چهارم خودنمایی میکند بیشتر بار عاطفی شعر را به دوش کشیده است وبه خاطر پیش زمینه ای که مخاطب از این واژه داردتاثیر خود را بر ذهن مخاطب می گذارد تاجایی که دیگر مخاطب از قافیه های دیگر با اغماض عبور میکند وتا پایان شعر تحت تاثیر واژه ی انتظار قرار دارد.ها ی جمع که به صورت حروف الحاقی در کنار واژه های قافیه قرار گرفته است از نظر موسیقایی کمک شایانی به دلنشینی وجذابیت شعر کرده است.شعر با مصراعی زیبا شروع می شود ولی در ادامه، مصراع دوم طرح زیبای مصراع اول را قدری به هم ریخته است.در مصراع اول به شب زنده داری اشاره می شود که بی شک امری مثبت است و بار مثبتی به ذهن می رساند.اما در مصراع دوم با برگشتی ناموفق به مصراع اول حصار ها را بر سر شب آوار می کند ودر مصراع دوم شب دیگر بار مثبتی ندارد.نقطه ضعف دیگر این مصراع واژه ی حصار است.حصار همیشه به دورچیزی کشیده می شود حال آنکه شاعر حصار را بر سر شب آوار می کند که چندان تصویر موفقی نیست وبیشتر شاعر از حصار به عنوان یک قافیه استفاده کرده واز تصویر و پیش زمینه ذهنی ان غافل شده است.
خون ست قلب شهر، یقینا شکسته است در سینه ی تمامی مردم انارها
مصراع اول این بیت مصراع خوبی است ودرادامه از شکستن انار در سینه مردم صحبتمی کندکه چندان با خون بودن قلب ارتباط محکمی ندارد.
در ایستگاه حادثه جا مانده ایم ما رد می شوند بی تو تمام قطارها
واما این بیت از ابیات موفق وزیبای این غزل است که به واسطه برخورداری از تصاویر و واژه های قابل لمس ارتباط موفق وصمیمی تری با مخاطب برقرار می کند. در ادامه بیت بعدبا واژ ه ی این شاهنامه شروع میشود که از نظر ارتباط عمودی با بیت قبل چندان سازگار نیست هرچندمحتوای کلی همه ابیات به مفهوم یکسان انتظار اشاره داشته باشد.این اتفاق در ابیات دیگر هم افتاده است.بیت بعد درمورد کعبه وبیت بعد از ان درمورد منصور ودار حرف میزند. واین یعنی ارتباط طولی ضعیف در شعر که البته این روزها از ضعف های مفرط ومشهود بسیاری از غزل هاست.
ما را به شوق کعبه امید دوباره ای ست هر چند پای ما شده زخمی خارها
درمصراع اول این بیت ازامید صحبت شده که معمولا امید برای رسیدن به چیزی یا اتفاقی خاص است،حال انکه شاعر گفته است مارا به شوق کعبه امید است.اصلا شوق خودش مفهومی در راستای امید دارد. شاید منظور شاعر شوق رسیدن به کعبه بوده است ک
ساراسادات باختر
1391/6/24 در ساعت : 21:45:49
درود درود درود
بسیار زیبا وغم انگیز
افرین برادر شاعر..

--------------------------
سلام و درود بر شما خانم باختر گرامی
ممنونم از نظر لطفتون
سپاسگزارم
سعید تاج محمدی
1391/6/25 در ساعت : 2:1:38
سلام حسین جان

خوبه که اومدی

---------------
سلام داداش ... خوبی؟ کجا اومدم؟
دکتر آرزو صفایی
1391/6/25 در ساعت : 20:34:34
سلام بر شما
زیبا و فاخر سرودید دست مریزاد

-------------------------------

سلام و درود بر شما خانم صفایی گرامی.
ممنونم از نظر لطفتون
وحیده افضلی
1391/6/24 در ساعت : 20:46:2
همه نیازمند دعا هستیم و مولایمان از همه بیشتر ... برای آمدنش دعا کنیم
سلام جناب سنگری.../ به امید روزهای بهتر نشسته ایم

-----------------------------
سلام و درود بر شما خانم افضلی گرامی
سپاسگزارم...
دعا کنیم که روزی از آسمان و زمین
نسیم نغمه ی داوودی اش به ما برسد...
احسان امینی فر
1391/6/25 در ساعت : 1:3:6
سلام دوست عزيز احساس نابتان ستودني ست درود بر شما

--------------------------------
سلام و درود بر شما
سپاسگزارم
سارا وفایی زاده
1391/6/25 در ساعت : 11:32:22
سلام

زیبا سرودید جناب سنگری.

------------------------------
سلام بر شما
سپاسگزارم از شما
علی میرزائی
1391/6/27 در ساعت : 1:6:21
سلام جناب سنگری عزیز
هم شما وهم سبک شعر شما را دوست دارم
از مدت ها قبل در وبلاگ نه چندان پر مایه بنده ی ناچیز
لینک هستید .
زنده باشید

--------------------------
سلام بر شما استاد عزیزم ... شما به بنده لطف دارید ... شاگردنوازی می فرمایید.
با کمال افتخار در وبلاگ حقیر لینک شدید
برقرار باشید
منا پارسایی
1391/6/24 در ساعت : 23:33:46
خون ست قلب شهر، یقینا شکسته است
در سینه ی تمامی مردم انارها

سلام...
واقعا لذت بردم...
خیلی عالی بود...
امیدوارم همواره قلمتان پر بار باشد

-------------------------
سلام بر شما. سپاسگزارم از لطفتان ... برقرار باشید
مصطفی پورکریمی
1391/6/25 در ساعت : 3:18:2
سلام جناب سنگری عزیز یک غزل بسیار زیبا و تمام عیار بود دست مریزاد

-------------------------
سلام و درود بر استاد ارجمندم جناب پورکریمی عزیز.
ممنونم از حسن نظرتون ... با عث افتخارم بود که از صفحه مجازی حقیر دیدن فرمودید
علی سعادتخانی
1391/6/25 در ساعت : 21:32:58
این شاهنامه بی تو به آخر نمی رسد

از هفت خوان قصّه گذشتیم بارها



خیلی قشنگ و زیبا بود جناب سنگر ی عزیز

----------------------
درود بر شما استاد عزیزم ... سپاسگزارم از شاگردنوازیتون
سحر دگلی (آریایی)
1391/6/24 در ساعت : 23:35:13

من از اشکی که می ریزد ز چشم یار می ترسم
از آن روزی که اربابم شود بیمار می ترسم
همه ماندیم در جهلی شبیه عهد دقیانوس
من از خوابیدن منجی درون غار می ترسم
رها کن صحبت یعقوب و فزندش را
من از گرداندان یوسف سر بازار می ترسم
همه گویند این جمعه بیا،اما درنگی کن
از اینکه باز عاشورا شود تکرار می ترسم ..
سلام و درود جناب سنگری ارجمند
قلمتان با اقتدار بر دل نشست
درود و احسنت
قلمتان جاودان
احساستان در امان باد

------------------------------------
سلام و سپاس ... ممنونم از لطفتون ... شعری هم که نوشتید بسیار زیبا بود.
برقرار باشید
ابراهیم حاج محمدی
1391/6/25 در ساعت : 8:47:32
با سلام
درود بر شما / سروده ای است فاخر و بیادماندنی

--------------------
درود بر شما استاد عزیزم.
سپاسگزارم از لطف بی کرانتان
حمیده میرزاد
1391/6/26 در ساعت : 1:53:56
سلام جناب سنگری



غزلی زیبا از شما خواندم...



کامگار باشید

-----------------------
سلام بر شما خانم حسینی گرامی ... متشکرم از حسن نظرتون
برقرار باشید
سید علی اصغر موسوی
1391/7/3 در ساعت : 3:19:3
سلام
آفرین
موفق باشی
*
فقط سعی کن از "یای مشدد" کمتر اسفاده کن
آثارت زیباتر خواهد شد
یا علی مدد

-------------------------
سلام استاد عزیزم ... ممنونم از نظر لطفتون ... به روی چشم ... این تذکر شما رو حتما در اشعار بعدیم انجام خواهم داد.
برقرار باشید
علی فردوسی
1391/7/18 در ساعت : 12:20:23
سلام دوست عزیز
وزن و قافیه و ردیف خوبی انتخابی کردی. من هم دقیقا شعری با همین ادوات دارم و از اون جالب تر اینکه دقیقا یکی از مصراع ها عین هم شده:
دیگر بس است، پنجره را شادکن، بیا
سر رفته است حوصله ی انتظارها
در کل غزل خوبی بود

------------------------------------------
سلام برادر ... شما استاد بنده هستید ... بنده کتاب "همین که عشق علم شد" شما را خوانده ام ... اما خاطر ندارم چنین بیتی دیده باشم ... البته فکر میکنم کلا آن غزلتان با این ردیف و قافیه را اصلا نخوانده ام ... ولی حتما ذیل شعر ذکر خواهم کرد این بیت تخلص از شماست.
بازدید امروز : 5,606 | بازدید دیروز : 7,712 | بازدید کل : 121,721,075
logo-samandehi