ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



در سینهْ سردم چرا آتش نمی ریزی ؟......




از شعلهْ داغ محبت ،جوش لبریزی!!!

در سینهْ سردم چرا آتش نمی ریزی ؟



تیری که از چشمان تو بر هرکه رد میشد

سر ها به یک سو رفته و در حال خونریزی



ای دست های ناخدا تکلیف و دردم چیست؟

خون دلم را میخورم...ازین ستمریزی!



تو میوهْ سبزی درین جوش بهار رنگ

من شاخهْ زردم ولی در فصل پاییزی



زخمی که بر من داده بودی در شب احساس

قلبی دو سه شق پاره و جوش نمکیریزی!



یک سو کمند- زلف تو پیغمبر- باور

یک سو خدای لشکر میدان چنگیزی



یک سو ندای اسم ذات اوست خون آلود

یک سو وجود خسته و بر دار آویزی



جوش کلام بیدل و اسرار مولانا

فال خدای حافظ و دیوان تبریزی



عبدالله بیخود



 2012-09-25


کلمات کلیدی این مطلب :  در ، سینهْ ، سردم ، چرا ، آتش ، نمی ، ریزی ، ؟...... ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/7/8 در ساعت : 22:8:26   |  تعداد مشاهده این شعر :  1025


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

حمید خصلتی
1391/7/12 در ساعت : 16:11:18
سلام بر عبدالله بیخودعزیز وسلام برجناب خوشعمل با این نقد گزنده شان.باور کنید من هم باشم نقد های نیش داروتند را برنمی تابم.البته جناب خوش عمل عزیز از سر لطف ودلسوزی بی پرده نقد می کنند والبته ته مایه طنزی که ناخوداگاه در نقد هایشان دیده میشود دور ازانتظارنیست.اما درمورداین شعر بیخود عزیز باید قدری با حوصله تر بحث شود.کاش نکاتی که جناب خوشعمل فرمودند را قدری با نرمش بیشتر می فرمودند.اما اشکال عمده در کارجناب بیخود احاطه شدن توسط دلبستگی ها به سبک هندی است.در کشورهای همسایه مخصوصا افغانستان.پیروی از سبک هندی ومخصوصا شعر بیدل بیشتر رواج دارد واین خود دام بزرگی برای شاعران کم تجربه تراست.وقتی مضمونها به تکرار در شعری جولان بدهند وترکیب ها وتصاویر وگاهی حتی تعابیر استفاده شده توسط شاعران دیگر انچنان ناخودآگاه در بستر شعرمیریزندکه شاعرنمی داند با این ترکیب هاچه بکند.بکار بردن مضامین پیش ساخته در سبک هندی تجربه وتخصص بیشتری درزبان شعرمیخواهد.البته این درمورد مضمون هایی که خود شاعران هم میسازندصادق است.در این شعر جناب بیخودتاثیر بیدل مشهوداست.ترکیباتی مثل شعلهْ داغ محبت/ستمریزی/جوش بهار رنگ/جوش نمکریزی/ از این دست تعابیرهستند.این حقیر قصد نقد این شعررا نداشتم.جهت تلطیف نظر جناب خوشعمل عزیز و اینکه شاعرا ن عزیز از نظرات ونقدهای همدیگررنجشی به دل نگیرند خدمت رسیدم.بی شک دوست عزیزم جناب بیخود درراهی قدم گذاشته اند که بزرگانی چون بیدل داردوادامه راه بزرگان کاری بس سخت است.روزهای روشنی درانتظارتان باد.موفق باشید.
عباس خوش عمل کاشانی
1391/7/9 در ساعت : 7:12:10
درسروده های آقای بیخود چنان دوگانگی ای موج می زند که بعضی مواقع فکرمی کنم ایشان یا شعردیگران را دستکاری کرده و به نام خود درج می کند و یا شاعری در استخدام اوست و به نامش شعر می سراید!یک بار در دفتر شعرش با غزلی مواجه می شوی که همه چیز تمام و در اوج است اما یک بار دیگر در همان دفتر به اصطلاح غزلی رخ می نماید که علاوه بر ایرادهای جدی عروضی از محتوا نیز تهی است.در این غزل هم موارد گنگ و نامفهوم کم نیست که به بیتهای دوم و سوم و یکی به آخر اشاره می کنم.مضافا اینکه مصراع اول بیت یکی به آخر لغزش وزنی هم دارد و فاقد مفهوم درست است.جالب است که ذیل این شعر دوتن از بزرگان سایت امضای «خوشم آمد» گذاشته اند!
عباس خوش عمل کاشانی
1391/7/12 در ساعت : 18:55:33
بخش نقد عزیز.ارادتمند فقط توصیه می کنم جناب عالی به آرشیو آثار آقای بیخود حتما سری بزنید تا به آن نکته ی مهم در نقد واقف گردید.



بخش نقد:آن نکته ای که گفتید را قبول دارم استاد.فقط.بنا را در نقد بر این بگذاریم تا دوستان بیشتر تشویق بشوند.همه عزیزان انقدر قدرت تحمل نقد را ندارند.از دقت نظرتان ممنونم
اکرم بهرامچی
1391/7/8 در ساعت : 23:26:18
خیلی تصاویر غزلتون جالبد فقط کمی ویرایش مختصر میخواهد
مثلا: تیری که از چشمان تو بر هر/که /رد میشد و .....................
مانا باشید
دکتر آرزو صفایی
1391/7/10 در ساعت : 22:23:19
درود بر شما
مهدی سیدحسینی
1391/7/11 در ساعت : 10:11:24
سلام
بهره بردم
مانگار باشید
علی‌رضا قزوه
1391/7/9 در ساعت : 11:15:46
عبدالله جان سلام
در دو مصراع خطا داری. درستش کن. اول در تیری که از چشمان تو بر هر کی رد میشد به جای کی باید که بنویسی.

دوم هم مصراع
یک سو ندای اسم ذات او خون می آمد!
که می تواند باشد : یک سو ندای اسم ذات اوست خون آلود....
این دو را درست کن. خدا نگهدار. این نظر خصوصی است .
سارا وفایی زاده
1391/7/9 در ساعت : 10:48:2
سلام
زیبا بود و خواندنی.
بازدید امروز : 15,183 | بازدید دیروز : 8,233 | بازدید کل : 122,971,576
logo-samandehi