ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



سایه ، روشن
سایه روشن ...
***

پیچانده بر قامت شب، اندوه تنهایی اش را
مردی که دیگر ندارد، فصل تماشایی اش را
شبگرد شبهای کوچک، در سایه روشن ترین شب
بر شانههایش کشیده، شولای تنهایی اش را
در خاطراتش غمی هست، پیچیده مضمون و ساکن
گویی به ابر سترون، پوشانده رسوایی اش را؟!
رمز سکوتی که دارد، شبهای آغشته با غم -
می سازد آرام، حتی: مجنون صحرایی اش را
او در نقاب همین شب، دنبال همدرد خویش است
تا صبح فردا بگیرد، دست شکیبایی اش را
*
در شهر بالا بلندان، من هر چه دیدم، عجیب است؟!
کوه، از تماشا نبیند، آفاق زیبایی اش را
**
سیدعلی اصغرموسوی
  قم - 1378
......
برخی از مقالات و شعر ها را در این و بسایت می توانید مطالعه بفرمایید:
.
http://saapoem.vcp.ir/
کلمات کلیدی این مطلب :  تنهایی ، غربت ، شب گرد ، شهربالابلندان ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/7/18 در ساعت : 1:19:14   |  تعداد مشاهده این شعر :  1047


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

علی میرزائی
1391/7/18 در ساعت : 11:32:47
سلام استاد نازنین
زیبا به تصویر کشیده اید غم وغم تنهایی را
برای در شهر خود غریب مانده هایی چونان بنده ی ناچیز
وباید هم شاعر گاهی چنین کند برای مقیمان قفس. با صداقت عرض می کنم
در این بیت ناقص:

بس که ماندم در قفس تحویل سال از یاد رفت
هست بنزین صدی در کارت من از سال پار
---------------------------------------
سلام و سپاس استاد عزیز
اگر نوشتن نبود
اگر شعر نبود
اگر کاغذ و قلم نبود
من واقعا نمی دانستم چه کنم ؟
نسل دوران من و از جمله خود من - بلا نسبت شما - موش آزمایشگاه" سیاست بازان" بودیم.
27 سال فقط نوشته ام ! دوستان من آنچه را می بینند ، پیوستگی واژگانی و شکل شعر است ؛ اما تمام آنچه در شعر- مفهوم یا نامفهوم - دیده می شود ، یا همچون "نخ شمع" مخفی است؛ درد های من است. درد.
**
بیت جالبی بود
بنزین "صدی" یادش بخیر !
شاد باشید
یاحق
بازدید امروز : 2,269 | بازدید دیروز : 16,528 | بازدید کل : 122,975,190
logo-samandehi