ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



وطن در تبعید
  گم شده درخیال  زنی 
نشسته بود و
تنهاترین سیگارش را دود می کرد
در حرکت آخرین قطار
پدرش به خاک افتاد
با دست های مچاله در جیب هایش
به خانه  بر گشت
پک دوم
چکاندن ماشه ای بود
به سنگی
در تابوت برادرش...
 شهر در هلالی های صبحدم
محو می شد و
ایستاده ،
به محبوبه اش فکر می کرد
چشم ها  را بست
 پوتین ها  روی شانه  اش  به راه افتادند
سیگار از لبش سقوط کردو
زن،
 به خاک افتاد....
.
.
.
وطن
مرد سالخورده ای بود
نشسته در آخرین ایستگاه  !
  

 پ.ن: به درویش
کلمات کلیدی این مطلب :  زن ، قطار ، تابوت ، ماشه ، محبوبه ، پوتین ، سیگار ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/7/20 در ساعت : 0:5:17   |  تعداد مشاهده این شعر :  1388


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

وحید ضیائی
1391/7/20 در ساعت : 10:56:10
عزیز دل برادر / اگر پشت هم این متنم را می نوشتی آیا نثری ادبی نمی شد ؟ زبان و فن آرایه در شعر سپید نباشد از نثر جایگاهش پایین تر می آید . انتظار از شما بیشتر است . زبان یک شعر همه هستی آن است که یکپارچه در آن به ظهور می رسد . بلاغت زبانی شعر سپید همه دارایی اوست . و در شعر های کوتاه این مشت گره کرده بیشتر خود نمایی می کند .
حسین سنگری
1391/7/20 در ساعت : 14:8:36
سیلی مزن به صورت شبگردهای شهر...
دکتر آرزو صفایی
1391/7/20 در ساعت : 12:13:45
سلام خواهر شاعرم
زیباست و دلنشین
دست مریزاد
سیده فاطمه صداقتی نیا
1391/7/22 در ساعت : 12:46:37
ممنونم از دوستان شاعرم . این شعر تقدیم شده بود به محمود درویش در تاریخ 4/8/1389!
اکبر نبوی
1391/7/22 در ساعت : 1:28:13
درود بر سرکار خانم صداقتی نیا ی گرامی
شعرتان بسیار زیباست و لذت بردم. اما بند پایانی آن را دوست نداشتم. اگر قرار باشد وطن را پیرمردی سالخورده در آخرین ایستگاه بدانیم، بناچار باید چشم براه مرگش هم باشیم. اینطور نیست؟ جسارت و صراحتم را ببخشایید.
سرافراز باشید
مهدی سیدحسینی
1391/7/21 در ساعت : 20:27:41
سلام
بهره بردم
موفق باشید
سیده فاطمه صداقتی نیا
1391/7/22 در ساعت : 12:48:23
:)

سلام و سپاس استادنا

البته ناگفته نماند که این شعر تقدیم شده بود به محمود درویش در تاریخ 4/8/1389!

مریم ترنج
1391/7/20 در ساعت : 2:25:38
سلام عزیزم
زیبا بود
مصطفی پورکریمی
1391/7/21 در ساعت : 22:44:40
سلام خانم صداقتی نیای گرامی

بسیار زیبا بود قطار عمر و اندیشه ی تابناک تان هرگز متوقف مباد
بازدید امروز : 15,188 | بازدید دیروز : 8,233 | بازدید کل : 122,971,581
logo-samandehi