ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



همنشین (غزل)
همنشین
**
یک نفر آخر سکوتم را در این زندان شکست!
مثل یک آیینه آمد، رو به روی من نشست
یک نفر از جنس ساغر، شاد نوشِ شعلهپوش
یک نفر از جنس ساقی، میگسارِ مِی پرست!
یک نفر، آنکه به هنگام نگاهش، می شدم
مست باده، مست ساغر، مست ساقی، مست مست
او همان میخواست باشد، هر که بود و هر چه بود
من همین میخواستم باشم، همین، اینی که هست!
او همان رومیترین رومی آیینه تبار
من همین زنگیترین، زنگی آیینه به دست!
سالها دلواپس آن لحظه بودم، سالها -
یک شب آمد، پلک واری، رو به روی من نشست
بغضها در انتظار فرصتی، تا بشکنند
پلک زد شمع و سکوت اشکهایم را شکست
***
1384 - قم
 ....
...  

......
برخی از مقالات و شعر ها را در این و بسایت می توانید مطالعه بفرمایید:
.
http://saapoem.vcp.ir
 
کلمات کلیدی این مطلب :  مست ، ساغر ، ساقی ، اشک ، سکوت ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/7/20 در ساعت : 1:1:16   |  تعداد مشاهده این شعر :  3581


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

وحید ضیائی
1391/7/20 در ساعت : 10:50:58
شاید سبک های تلفیقی در نو شدن صناعت شعری و تبدیل شدن آن به مجموعه ای از بدیعیات غزلی کمک کند اما حرکتی مکانیکی از کار درامده است چون محتوا از رنج واژگان دستمالی شده که هر یک بار عاطفی و تاریخی خاص خود را دارد زخمناک بوده عاطفه شعر بی رمق از کار درآمده است .
نام ارسال کننده :  مریم     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
بسیار زیبا بود اما احساس کردم تو بیت اخر یکم وزن شعر بهم خورد
دکتر آرزو صفایی
1391/7/20 در ساعت : 12:21:18
سلام استاد
چه غزل زیبایی سروده اید
بسیار بر دل نشست
و بر مهر جان فرود امد
ماندگاریتان جاوید
برقرار باشید
------------------------------------
سلام
مثل همیشه :
لبریز مهر در پیامید
و مثل همیشه :
سپاسگزار مهر شمایم
ماندگار باشید
ان شاء الله
معصومه عرفانی (عرفان)
1391/7/20 در ساعت : 18:17:16
سلام استاد ارجمندم بسیار زیبا سرودید
--------------------
سلام بر شما نیز خواهر بزرگوار
سپاسگزارم از حضورتان
مهدی سیدحسینی
1391/7/21 در ساعت : 20:37:27
سلام

بهره بردم

دلتان شاد
------------------------------
سلام عزیز بزرگوار
دل شما نیز شاد
و عمرتان پربرکت
هستی ثنایی
1391/7/20 در ساعت : 13:28:33
درود بر شما جناب موسوی
یکی از زیباترین غزل هاییست که شنیده ام و به زیبایی با حس و حال آن سرو کار پیدا کردم و زمانی که با آن همنشین دلبند ی که در آرزوی همنشینی با او هستیم قرار گرفتم ..و ما چه زیبا همانی که هستیم باشیم که در این دومی که من هستم ...همین اینی که هستم باشم ..شادکام باشید ....حشمت اله حیاتی ....20/7/91
-------------------------------------------
سلام
درود بر شما و حسن سیلقه شما جناب حیاتی
حیات جاودان نصیبتان باد.
**
معمولا قافیه سازی با واژه " مست " مشکل است ، چون از قوافی "مقید" است
و کم واژه در مجموعه قوافی زبان فارسی
لذا این گونه غزل ها را باید ساخت و خود "ساختنش" یک "هنر "است؛ چه بماند خوب در آوردنش.
حال "غزل مکانیکی" باشد ، یا "فرا مکانیکی".
**
سپاسگزارم از حضورتان
یا حق
مصطفی پورکریمی
1391/7/22 در ساعت : 13:42:11
سلام جناب استاد موسوی عزیز

او همان رومی‌ترین رومی آیینه تبار
من همین زنگی‌ترین، زنگی آیینه به دست!

بسیار زیبا و استادانه سروده اید سرشار از نکته های عرفانی ست موفق باشید
------------------------------------
سلام و درود بر شما استاد گرانقدر
از حسن نظرتان سپاسگزارم
بیتی که اشاره کرده اید
بارعرفانی در متون کهن دارد و من سعی کردم استفاده کنم
امروزه برخی خیال می کنند هرچه مربوط به "قبل از مدرنیسم" است ، "کلیشه" است
اگر هست ! چرا "اروپا " رهایش نمی کند؟ به ما می گوید : رها کنید این حرف های قدیمی را ؟!
ولی خودس به افسانه هایش گسترش می دهد.
سخن ، سخن همان هنرمندان تئاتر است :
همه از صحنه برون می روند، ولی "صحنه" به جاست !
تشکر از حضورتان
یاحق
مریم توفیقی
1391/7/20 در ساعت : 1:18:9
بغض‌ها در انتظار فرصتی، تا بشکنند
پلک زد شمع و سکوت اشک‌هایم را شکست

درود بی پایان به شما استاد گرامی. عجب غزل نابی بود.
----------------
سپاسگزارم مهربان
غزلی با تلفیق سه سبک :
عراقی- هندی - سبک (جریان ادبی ) نیمایی
گاه به تمرین این چنین غزل ها می پرداختم و این هم از جمله غزل های کارشده است.
چون باید ضمن واج آرایی ، مراعات نظیرش هم مراعات شود.
آغاز و پایان جالبی دارد.
از دقت نگاهتان هم ممنونم
موفق و پیروز باشید.
**
اگر در نقد شعرتان شرکت نکردم پوزش می خواهم
شیوه نقد من " تند و بی رحمانه "است، اغلب دوستان رنجیده خاطر می شوند.
سال هاست این را تجربه کرده ام.
آزموده را آزمودن خطاست.
یا حق
علی میرزائی
1391/7/21 در ساعت : 1:4:7
سلام استاد نازنین
خوشحالم که آن سرباز ساده دل به شهادت
عکسی که دیده ام تحول وتطور پیدا کرده است
به استاد غزلی چنین صمیمی که کپی
هموست درفطرت
-------------------------------
سلام استاد
سپاسگزارم از حسن نظرتان
حقیر سابق استوار فنی نیروی هوایی ارتش بودم و بین سال های 70-73 به عنوان
شاعر گروه (لشگر) پدافند هوایی تهران وظیفه تنظیم شعر و سرود و نوحه ها و قصاید مناسبتی
که اجرا می شد با من بود.
البته فی سبیل الله
چون فعالیت کاریم چیز دیگری بود و بنابه وظیفه ی دینی با عقیدتی - سیاسی پدافند همکاری می کردم.
عکسی که می فرمایید هم احتمالا همان عکس 18 سالگی آموزش های نیروی هوایی باید باشد.
مراتب راجهت اطلاع بیشتر شما بزرگوار نوشتم.
آری ،از کوزه همان برون تراود که دراوست.
کاملا درست است
"فطرتم" را هیچ "کسوتی" نمی تواند عوض کند
خاکزاد خاک زاد است.
عمرتان دراز
و امیدتان افزون
یا حق
بازدید امروز : 548 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,556,508
logo-samandehi