سلام
دوست داشتنی بودند ، رباعی هایت .
ولی ضعف تألیف دارند .یک رباعی را با هم مرور می کنیم :
در فصل گـــــل و بهار، دارم بزنید
صــد بار، هـــزار بار، دارم بزنید
من خواسته ای ندارم الا اینکه
با حلقه ی زلف یار، دارم بزنید !
در مصرع اول «در فصل بهار ، دارم بزنید » است. بهار که بی گل نیست . پس گل اضافه است . مثلا می شد نوشت :
پیش قدمِ بهار ، دارم بزنید
قربانیِ انتظار ، دارم بزنید

در رباعی کلا 4 مصرع داریم حیف است که یک مصرع صرف «من خواسته ای ندارم الا این که» شود ، اگرچه برای نزدیک شدن به زبان محاوره آمده است و تداعی آخرین خواسته ی محکوم به اعدام را می کند ، اما شما در شعر باید این«خواسته» را نشان بدهی نه این که شعار بدهی که من این خواسته را دارم . مثلا می شود نوشت
این بار زیاده زحمتی نیست اگر
با حلقه ی زلفِ یار دارم بزنید
*
دو روایت زیر را پیشنهاد می کنم:
پیش قدمِ بهار ، دارم بزنید پیش قدم بهار دارم بزنید
قربانیِ انتظار ، دارم بزنید صد بار هزار بار دارم بزنید
این بار زیاده زحمتی نیست اگر یک بار زیاده زحمتی نیست اگر
با حلقه ی زلفِ یار دارم بزنید با حلقه ی زلف یار دارم بزنید
.........................................................................................................

سلام استاد عزیز.خوشحالم از اینکه استادی نظیر حضرتعالی وقت گرانبهایش را صرف نقد و بررسی مشقهای ناقبل بنده حقیر میسازه.همیشه از شما میاموزم و نظرات زیبای شما را با جان و دل می پذیرم.قصد دفاع از کارم راندارم چراکه اگه نگمتنها دلیل باید بگویم یکی از مهمترین دلایلی که بنده مشقهای ناقابلمو در این سایت و کلا در فضای مجازی قرار میدم استفاده از تجربیات ارزشمند دوستان و اساتیدی نظیر حضرتعالی و نقد شعر و در نهایت، پیداکردن نقاط ضعف و قوت کارم در ادامه مسیره . خودمم قبول دارم گاه ضعفایی در کارم پیدا میشه که کل کارامو زیر سوال میبره و این بیشتر از تنبلی بنده ناشی میشه و همچنین اینکه مدتیه خیلی رباعی کار می کنم تا جایی که گاه تا 30رباعی هم کار کردم . صد البته از این تعداد کمتر از 1/6 اونارو به عنوان رباعی برداشتهو بقیه رو حتی سیو هم نمیکنم. در این میان گاه یک مصرع از رباعی خیلی مبتدیانه و با ضعف تالیفه.
این رباعی که فرمودین مربوط به هفت -هشت سال پیشه و دیگه هم ویرایشش نکردم و از زمانی که اونو کار کردم همیشه این نکته که وقتی بهار هست گل هم هست مد نظرم بود تا جایی که همن موقعها که داشتم اینو کار می کردم مصرع اولو به دو صورت دیگه همکارکردم " در اوج گل و بهار دارم بزنید" و " در مقدم نوبهار دارم بزنید" که البته دومی بیشتر به دلم نشست.نظر شما رو کاملا قبول دارم و با جان و دل می پذیرم.

بسیار بهره بردم .



به آسانی و بدون دغدغه می توان به شمار رباعی سرایان برجسته ی روزگار ما، حداقل رباعی سرایان دهه ی اخیر، نام شما را افزود.

خیلی زیبا می سرایید.

پاینده و پایدار باشید.
.....................................................................................................
استاد ارجمند سلام. در محضر شما درس پس می دیم. کارای ناقابل حقیر کجا و آثار ارزشمند حضرتعالی کجا؟! البته باید عرض کنم که اینگونه محبتهای اساتیدی مثل حضرتعالی
دلگرمی خاصی به من می بخشه برای ادامه مسیر

سلام جناب سلیمانی عزیز
رباعیات شما خیلی قوی، محکم و دلنشینند. احسن انصافا عالیند.
....................................................................
استاد ارجمند سپاسگزار شما هستم

درود جناب سلیمانی
..............................................
درود

سلام جناب سلیمانی
آفرین
پایدار باشید
...........................................................
ممنونم.سبز باشید

سلام جناب سلیمانی بزرگوار

جسارت منو ببخشید اما فکر می کنم رباعی های شما شور سابق را ندارند...انگار حرف هایی که برای گفتن دارند کم شده...و محتواها تکراری ست...راستش اونجوری که باید از خوندنشون هیجان زده بشم نمیشم...به هر حال جسارت منو ببخشید
...........................................................................................................................................
سلام سرکار خانم افضلی. ممنونم از اینکه مشقهای بنده رو میبینین. راستش بنده بارها گفتم که در حال مشق کردن هستم و هیچگونه ادعای شاعری حالا چه در رباعی یا غزل و سپید و...ندارم هر چند خود بنده هم شور گذشته را ندارم. البته در مورد تکراری بودن مضمون من سعی کردم از زاویه های گوناگون به عشق نگاه کنم هرچند به قول صائب
" یک عمر می توان سخن از زلف یار گفت // در بند آن مباش که مضمون نمانده است »
بازم تشکر می کنم.سبز باشید

یک پنجره از غروب، در من مانده است

اين هم غنيمتي ست البته
...................................................................................................
سپاسگزارم

درود بر شما
بسیار زیبا
آفرین
...............................
سپاس خانم دکتر

سلام
اوٌلین چارپاره را بسیار بیش از سایرین ، که غالبا" عاشقانه و با شکوه از عشقی زمینی هستند ، می پسندم . در جامعه شناسی سه دوره مشخص انتقالی ( قاعدتا" از سنٌت به صنعت ) داریم :
از وضعی به وضعی دیگر ( که استادش در اقتصاد ، رستو ، است )
از زمانی به زمانی دیگر ( نگاه به آثار اخیر اشپینگلر و توئین بی )
از مکانی به مکانی دیگر ؛ که آین آخرین معمولا" شامل آن دو نیز می شود و انتقالی است از فرهنگ سنٌتی به فرهنگ صنعتی که اکثر قریب به اتفاق شعرا به انتقاد و حتی تقبیح آن بر می خیزند . شعری فقط نوستالوژیک نیست . شاهده و بیٌنه است و دارای یک دنیا معنی ... مضمونی است کلاسیک ؛ امٌا « از هرزبان که می شنوم نا مکرر است »
استوار و پایدار باشید انشاء الله .
..................................................................................................
استاد ارجمند سلام.تنها می توانم بگویم همیشه از شما میاموزم. سبز باشید

سلام جناب سلیمانی
سید بزرگوار بسیار بسیار بسیار زیبا سرودید . احسنت
..................................................
سلام. شما لطف دارید