سلام آقاي سليماني رباعي گندم ات خيلي به دلم نشست هرچند خودم سالها پيش«دهه ي70» شعري متضاد رباعي شما گفته بودم با عنوان تقدير طعم گندم را خدا در كام ما شيرين نمود / پس چرا از كار آدم شرمساري ميكشيم؟ دست مريزاد ماناو نويسا باشيد.
|
چقدر دل پر داریم از این دنیا...چقدر...
|
سلام آقاي سليماني رباعي گندم ات خيلي به دلم نشست هرچند خودم سالها پيش«دهه ي70» شعري متضاد رباعي شما گفته بودم با عنوان تقدير طعم گندم را خدا در كام ما شيرين نمود / پس چرا از كار آدم شرمساري ميكشيم؟ دست مريزاد ماناو نويسا باشيد.
|
سلام جناب سلیمانی گرامی رباعی های شما همیشه زیبا و دلچسب اند. چه می شود کرد ؟ ارکان رباعی کم است؛ دوتاش که ردیف و قافیه است دوسه تا هم سرقتی و تواردی تموم می شه .تا یادم نرفته بعضی یک هجا را هم جا بجا می کنند تا اساتید ایراد وزنی بگیرند و درستش کنند این هم واسه ثابت کردن و به نام شدن "اثر"........... البته ایکاش به صادق هدایت و " جدایی ......بگذریم.......... موفق باشید
|
سلام سید دلخسته نباشی برادر اول، رباعیات مثل همیشه زیبا، عمیق و محکم.آفرین دوم، حرفهایی که زدی متاسفانه واقعیت داره. باید کاری کرد. یکی از دلایل این معضل (گذشته از بی تقوایی، حرص نام و نان و شهرت طلبی مرگ آور )، نوع ثبت اشعار است. در خیلی از موارد رفقا یا راه چاپ اشعارشان را نمی دانند یا حامی و دستگیر با نفوذی نمی یابند. وبلاگهای شخصی خیلی مهمه البته با ذکر تاریخ سرایش و ثبت اشعار در وبلاگ. یک راه خوب دیگر عضویت در سایتهای وزین و معتبری مثل همین سایت شاعران پارسی زبان است. ثبت شعر در چنین جاهایی هم به نوعی شاعر را معرفی می کند و هم راه سو استفاده را تا حدود زیادی می بیند. البته به شرطی که این جور سایتها به خوبی معرفی بشوند. نکته آخر،سلیمانی عزیز! دنیا همینه. بوده تا بوده حرص و طمع و شهوت نام و نان خیلی از چشمها را کور کرده که... سرت سبز سید
|
سلام بر شما. با نظر آقای سیاهپوش در مورد ثبت شعر موافقم البته برای بنده هم مثل خیلی از شما پیش اومده که متاسفانه بارها(بیش از 10 بار) کسانی با اشعارم در کنگره های شعر شرکت کرده اند -بدون کوچکتربن تغییری در شعر حتی- و به دلیل عدم توجه داوران محترم سکه ها و جوایزی نیز کسب کرده اند ! بنده به شخصه وفتی داوری کنگره ای را به عهده دارم یا کتابی برای تایید چاپ به دستم می رسد همیشه شعرهای فاخر و شاخص را بررسی می کنم در اینترنت و از طریق دوستان شاعر که مطلع به شعر امروز هستند. به نظرم مشکل اصلی از طرف کسانی است که به این شعرها جایزه و یا بدتر از آن اجازه چاپ می دهند. حتی پیش آمده شعرم را جایی بخوانم و بگویند به نظرمان این را جایی شنیده ایم!!! -با طعنه- خلاصه شاعر چه باید کرد؟!شعر دزد و شاعر دزد زیاد است من همیشه اینگونه خودم را قانع می کنم: بگذار کلاممان به گوش و جان مخاطب بنشیند. ناممان فراموش شود مهم نیست . مهم دغدغه هایمان هستند و رسالت شاعریمان! گم نامی هم عالمی دارد! و البته اگر لازم باشد همه ما به اصالت شعر شما گواهی خواهیم داد تا دست شعر دزدان را از دفترتان کوتاه کنیم!
|
سلام به استاد شعر چارپاره دوٌم به دلم نشست . بسیار زیبا و روان و ناشی از یک ضرب المثل قدیمی ایرانی. در اسارت نان گندم ... به قول مشهور : آی گفتی ! . موفق و موید بوده باشید انشاء الله
|
سلام عزيز برادر
داغ نامه ات را خواندم
به اضافه رباعي هاي زيبايتان را
عيد شما ميارك عزيز
|
سلام و عرض ارادت انتخاب من رباعی آخر است . جای هیچ واژه ای را نمی توان عوض کرد . در عین روانی و پرمغزی در خودش تمام شده است و خواننده منتظر چیز دیگری نیست . در مورد نامه ات عرض کنم . بگذار بدزدند . اصلا چرا اسمش را می گذاری دزدی . کسانی که شعر های شما را می دزدند به نوعی نشر دهنده ی افکار شما هستند . روزی همه ی این بازی ها تمام می شود و خورشید بر جنازه ی افکار ما قضاوت خواهد کرد . اعتراض نکن . شما چشمه ی زخّاری هستی که تمامی نداری . بدون توجه به این مسائل کارت را انجام بده موفق باشی
|