ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



مردودی امتحان گندم شده ایم

 
چند رباعی قدیمی
 

در زندگي زخمهايي است كه مثل خوره، روح را آهسته و در انزوا، مي خورد و مي تراشد!
صادق هدايت
گاهی در زندگی شرایطی پیش میاد که آدم هیچ حرفی نمیتونه بزنه،نه اینکه چیزی نداشته باشه بگه، اتفاقا خیلی هم دل پردردی داری .مشکل اینجاست که نمیدونه چطور بگه، به کی بگه و...!
تو صف سينما قدس، يك ساعت منتظر میمونی كه بري "جدايي نادر از سيمين"و ببيني يه مرتبه يه نفر بدون توجه به جماعتي كه وايسادن مياد و  زنجیرشو دور انگشت میچرخونه و با پررویی میگه" داش، بپا نفتي نشي " و میره اول صف و بی خیال، پوست تخمه هاشو تف میكنه تو سر و كله ديگرون.يا اينكه كلي برنامه میریزی بريتئاتر شهر، بازي "امير جعفري" رو ببيني، سردبیر هم کلی بهت سفارش کرده که حواست باشه، این گزارش خیلی مهمه ، تئاتر شروع نشده، آقا و خانم جوون بغل دستيت انگاراومده  باشن سيزده بدر، میگن و میخندن و قرچ قرچ چيپس و پفكشون همه رو كلافه میکنه، هیشکی هم هيچي نميگه.يعني كسي نميدونه چي بگه ! يا اصلا خيلي بدتر،ساعت 9 شب تيرماه،تو شلوغ ترين جاي تهران،قدم زنان داري با وزن و قافيه ورميري يه مرتبه يكي چاقو ميذاره رو شاهرگت و كيف و گوشي و دار و ندارتومیگیره و تو میمونی وچندزخم عمیق چاقو و خونی که حالا وارد کفشت هم شده. زورگیران عزیز هم با خیال راحت  سه ترکه سوار موتورشون میشن و  دبرو که رفتی.تو میمونی و ملتی که هرکدوم یه گوشی دستشونه و دارن فیلمبرداری میکنن که امشب یه کلیپ خفن ! واسه دوست و آشنا و خانواده داشته باشن . چی داری بگي ؟!
 خداکنه همچین شرایطی واسه هیشکی پیش نیاد ولی این بلاها دقیقا سر من اومده.اصلا اینا شاید به غیر از مورد آخریش خیلی عادی شده باشه ولی باور کنین حتی سراین مورد آخری هم اونقدی که سر این موضوع که چند ماه پیش تو جشنواره شعری در فلان شهر دوست شاعری که خیلی هم ادعای شاعری داشت شعری رو که مال خودش نبود و من هم خوب میدونستم که شاعرش کیه به اسم خودش فرستاده و  برگزیده جشنواره هم شده بود حالم گرفته شد، اذیت نشدم. یا تو جلسه ای که خودت هم نشستی یکی بیاد و شعری رو که  نزدیک به ده سال پیش برای جانبازان شیمیایی کار کردی به اسم خودش بخونه یاببینی فلان نوشته ت توفلان مجله یا کتاب چاپ شده و نه تنها اسمی از تو نیاوردن بلکه..
اینارو نوشتم که بگم متاسفانه بعضی از دوستانی که داعیه شاعری دارن با وجود اینکه حتی اسم خیلی از صنایع و آرایه های ادبی هم به گوششون نخورده، با کلمه "توارد" خوب آشنا هستن.ولی همانطور که عرض کردم صرفا در حد معنی لفظی و برای استفاده و یا بهتره بگم سوء استفاده از اون، اونم موقعی که مچشون گرفته میشه. متاسفانه گاه دیده میشه که در دو رباعی از دو شاعر ، سه مصرع عینا مثل هم هستن و حتی یک حرف هم عوض و پس و پیش نشده و اون یه مصرع هم شباهت بسیار زیاد لفظی و معنایی به مصرع مشابه در شعر دیگه داره و وقتی علت اینو میپرسین بعد از کلی حاشا و جار و جنجال دوستان به این تابلو اشاره میکنن :" تــــــــــــــو ارد  ". در حالی که توارد هم باید معیار مشخصی داشته باشه یا اینکه شاعر تو شعرش از شاعر دیگه به اصطلاح وام گرفته باید به اسم اون شاعر اشاره کرده و رسم امانتداری رو حفظ کنه نمونه این اتفاقو جناب آقای سید علی میر افضلی  چندی پیش در مقدمه مجموعه گزیده رباعی ذکر کردن و تو وبلاگشون هم هست. بنده بارها گفتم که ادعای شاعری ندارم و صرفا به مشق مشغولم ولی چندین مورد دیده و شنیده ام که این مشقهای ناقابل بنده  به اسم کس دیگه در جلسه ای خونده شده یا در مجله و کتابی آورده شده.متاسفانه این عدم رعایت کپی رایت معضلی است که باعث میشه بعضیا به راحتی و بدون دغدغه به سوءاستفاده های اینچنینی بپردازن . فضای مجازی و وجود وبلاگها و سایتهای گوناگون اگرچه فواید بسیاری داره ولی باعث تشدید اینگونه موارد هم شده تا جایی که خیلی از شاعران و نویسندگان کمتر حاضرن مطالبشونو در سایت و وبلاگ منتشر کنن.متاسفانه اگرچه  امروزه در شعر" سرقت ادبی "خیلی زیاد شده ولی احساس میکنم این موضوع و کپی کاری های عینی و مضمونی،  در رباعی بیشتر به چشم میخوره و گاه یه رباعی که متولد میشه، به سرعت رباعیهای شبیه اون –کپی مضمونی و لفظی -منتشر میشه، تازه اگه این کپی کاریها هم در حد کار اصلی باشه یا از اون قویتر باشه باز یه حرفی است ولی...
سرتونو درد آوردم. من شاگرد کوچک همه شما شاعران راستین هستم ولی از چندی پیش که مجموعه شعر یه بنده خدایی رو دیدم، هی مدام این جمله تو ذهنم میاد که
" در زندگی زخمهایی است که مثل خوره، روح را آهسته و در انزوا
میخورد و می تراشد."
 


گفت آن که یافت می نشود آنم آرزوست...(مولوی)

این شهر، اگر مدینه شد، می آید
تا داغ، مـدال سیـــنه شد، می آید
ای شــیخ، چراغ را کناری بگذار
آن مرد که یافت می نشد، می آید !
 
***
 
 
به مولای سبز خیالم، امام رضا (ع)
 
با عشق، به یک اشاره بر می گردم
با این دل پــــاره پـــاره برمـــی گردم
من کـــفتر جلد بارگـــــاهت هســـــتم
هرجا بروم، دوباره بر می گردم  !
 
 
***
 
 
سرشار ترانه و غـــــزل، دامانت
با واژه خـــــدا کشید طرح جـانت
آغــوش تو زیبا غــزلی از حافظ
دو مصرع شاه بیت آن، دستانت !
 
 
***
 
 
عمری است که خوار خوان گندم شده ایم
مـــــردودی امتـــــحان گنـــــدم، شده ایــم
دیــــــــــروز اسیر ناز گنــــــــدم، بودیــم
امـــــــــروز اســیر نان گنــــــــدم شده ایم !
 
 

www.2chatr.blogfa.com


موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/8/6 در ساعت : 3:15:22   |  تعداد مشاهده این شعر :  1033


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

محمود کریمی‌نیا (کریما)
1391/8/7 در ساعت : 20:56:41
سلام آقاي سليماني

رباعي گندم ات خيلي به دلم نشست هرچند خودم سالها پيش«دهه ي70» شعري متضاد رباعي شما گفته بودم با عنوان تقدير

طعم گندم را خدا در كام ما شيرين نمود / پس چرا از كار آدم شرمساري ميكشيم؟

دست مريزاد ماناو نويسا باشيد.
زهرا شعبانی
1391/8/6 در ساعت : 20:0:58
چقدر دل پر داریم از این دنیا...چقدر...
محمود کریمی‌نیا (کریما)
1391/8/7 در ساعت : 20:55:59
سلام آقاي سليماني

رباعي گندم ات خيلي به دلم نشست هرچند خودم سالها پيش«دهه ي70» شعري متضاد رباعي شما گفته بودم با عنوان تقدير

طعم گندم را خدا در كام ما شيرين نمود / پس چرا از كار آدم شرمساري ميكشيم؟

دست مريزاد ماناو نويسا باشيد.
مصطفی پورکریمی
1391/8/6 در ساعت : 20:44:51
سلام جناب سلیمانی گرامی
رباعی های شما همیشه زیبا و دلچسب اند. چه می شود کرد ؟ ارکان رباعی کم است؛ دوتاش که ردیف و قافیه است دوسه تا هم سرقتی و تواردی تموم می شه .تا یادم نرفته بعضی یک هجا را هم جا بجا می کنند تا اساتید ایراد وزنی بگیرند و درستش کنند این هم واسه ثابت کردن و به نام شدن "اثر"........... البته ایکاش به صادق هدایت و " جدایی ......بگذریم..........
موفق باشید

امیر سیاهپوش
1391/8/6 در ساعت : 8:31:39
سلام سید
دلخسته نباشی برادر
اول، رباعیات مثل همیشه زیبا، عمیق و محکم.آفرین
دوم، حرفهایی که زدی متاسفانه واقعیت داره. باید کاری کرد. یکی از دلایل این معضل (گذشته از بی تقوایی، حرص نام و نان و شهرت طلبی مرگ آور )، نوع ثبت اشعار است. در خیلی از موارد رفقا یا راه چاپ اشعارشان را نمی دانند یا حامی و دستگیر با نفوذی نمی یابند. وبلاگهای شخصی خیلی مهمه البته با ذکر تاریخ سرایش و ثبت اشعار در وبلاگ.
یک راه خوب دیگر عضویت در سایتهای وزین و معتبری مثل همین سایت شاعران پارسی زبان است. ثبت شعر در چنین جاهایی هم به نوعی شاعر را معرفی می کند و هم راه سو استفاده را تا حدود زیادی می بیند. البته به شرطی که این جور سایتها به خوبی معرفی بشوند.
نکته آخر،سلیمانی عزیز! دنیا همینه. بوده تا بوده حرص و طمع و شهوت نام و نان خیلی از چشمها را کور کرده که...
سرت سبز سید
نغمه مستشارنظامی
1391/8/7 در ساعت : 8:53:3
سلام بر شما.
با نظر آقای سیاهپوش در مورد ثبت شعر موافقم البته برای بنده هم مثل خیلی از شما پیش اومده که متاسفانه بارها(بیش از 10 بار) کسانی با اشعارم در کنگره های شعر شرکت کرده اند -بدون کوچکتربن تغییری در شعر حتی- و به دلیل عدم توجه داوران محترم سکه ها و جوایزی نیز کسب کرده اند !
بنده به شخصه وفتی داوری کنگره ای را به عهده دارم یا کتابی برای تایید چاپ به دستم می رسد همیشه شعرهای فاخر و شاخص را بررسی می کنم در اینترنت و از طریق دوستان شاعر که مطلع به شعر امروز هستند. به نظرم مشکل اصلی از طرف کسانی است که به این شعرها جایزه و یا بدتر از آن اجازه چاپ می دهند.
حتی پیش آمده شعرم را جایی بخوانم و بگویند به نظرمان این را جایی شنیده ایم!!! -با طعنه-
خلاصه شاعر چه باید کرد؟!شعر دزد و شاعر دزد زیاد است
من همیشه اینگونه خودم را قانع می کنم: بگذار کلاممان به گوش و جان مخاطب بنشیند. ناممان فراموش شود مهم نیست . مهم دغدغه هایمان هستند و رسالت شاعریمان! گم نامی هم عالمی دارد!
و البته اگر لازم باشد همه ما به اصالت شعر شما گواهی خواهیم داد تا دست شعر دزدان را از دفترتان کوتاه کنیم!
علی رضا آیت اللهی
1391/8/7 در ساعت : 14:15:58
سلام به استاد شعر
چارپاره دوٌم به دلم نشست . بسیار زیبا و روان و ناشی از یک ضرب المثل قدیمی ایرانی.
در اسارت نان گندم ... به قول مشهور : آی گفتی ! .
موفق و موید بوده باشید انشاء الله
مجتبی اصغری فرزقی
1391/8/6 در ساعت : 7:38:9
سلام عزيز برادر

داغ نامه ات را خواندم

به اضافه رباعي هاي زيبايتان را

عيد شما ميارك عزيز

محمدعلی شیخ الاسلامی (شیوا)
1391/8/7 در ساعت : 8:18:43
سلام و عرض ارادت
انتخاب من رباعی آخر است . جای هیچ واژه ای را نمی توان عوض کرد . در عین روانی و پرمغزی در خودش تمام شده است و خواننده منتظر چیز دیگری نیست .
در مورد نامه ات عرض کنم . بگذار بدزدند . اصلا چرا اسمش را می گذاری دزدی . کسانی که شعر های شما را می دزدند به نوعی نشر دهنده ی افکار شما هستند . روزی همه ی این بازی ها تمام می شود و خورشید بر جنازه ی افکار ما قضاوت خواهد کرد . اعتراض نکن . شما چشمه ی زخّاری هستی که تمامی نداری . بدون توجه به این مسائل کارت را انجام بده
موفق باشی
بازدید امروز : 3,328 | بازدید دیروز : 9,349 | بازدید کل : 123,036,787
logo-samandehi