1
از آتشِ سوگند ؛ گذشته ست ؛ سیاووش
سودابه ی گیتی ؛ نفرفته ست ؛ سیاووش
رویید سیاووشان ؛ آتشکده ، گلشن شد
کیخسرو پدید آمد ؛ مانا که فرشته ست ؛ سیاووش
2
آن آمدنم به میل خود بود ؟ نبود
وین ترکِ تنم به میل خود بود ؟ نبود
جز لمحه ای اختیارِ محدود ؛ که شد...
باز آمدنم به میل خود بود ؟ نبود
3
خدا ؛ آرامشی مارا عنایت کن
نماز آرامش جان ست و آن را در نمی یابید
خدا ؛ صبر و شکیبی ؛ جملگی مارا عنایت کن
شکیب افزا بُوَد روزه ؛ که آن را بر نمی تابید
4
آنان که شهاب ِ این شب تار شدند
درعشق ِخدای خود گرفتار شدند
پا زین شب تیره گون نهادند برون
گفتند حقیقتی و ؛ بیدارشدند
5
برجای ِ خون ِ سیاووش ِ گم نشان
روییده بوته ی سبز ِ سیاوشان
تا از نبودِ سیاوش بُوَد نشان
وز بازگشتِ هزاران ؛ سیاوشان
مهدی فرزه (میم . مژده رسان)
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/3/4 در ساعت : 5:28:44
| تعداد مشاهده این شعر :
894
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.