ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



از جمیع جهات...
خورشید جزیره العرب سردی کرد
دنیا - به علی – چقدر نامردی کرد
آن روز که حق در پی یاور می­گشت
در حقِ علی فقط زنش مردی کرد


و اما بعد؛


انتها این که شعله­ای در من
ابتدا این که سخت غمگینم
در دلم کوه روضه می­خواند
در دو چشمم گدازه می­بینم

باز نهج البلاغه ات باز است
می کِشم روی واژه­هایش دست
بسته­اند از غروب تا حالا
صد کتابی که روی میزم هست

بیش­تر بوی یأس خواهد داد
هر نویسنده­ای که بی­دین­تر
یا علی، من ولی، تو را دیدم
از جمیعِ جهات غمگین­تر

تو همانی که از سُم اسبت
جنگ بود و جرقه می­رویید
این جماعت خلیفه­اش گم شد
ای خلایق شما چه می­گویید؟

تو همانی که هر کسی جنگید
با تو و لشکرت، اسیرت شد
رود و دریا شراب نوشیدند
از خُمی که پُر از غدیرت شد

سال­های پس از رسول الله
دشمنت آمد و زنت را کشت
شب شد و روزِ واقعه آمد
ابلهی پاره­ی تنت را کشت

درد دارند گرچه چاقوها
بدتر از آن ولی، دو پهلوها
غصب کردند منبرت را هم
پادشاهانِ برج و باروها

ای علی سال­های بعد از تو
شیعیانت شهید می­گردند
از زمین، کاخ، سبز خواهد شد
سبزها هم سفید می­گردند

بر سرت گر چه زخم شمشیر است
بر تنِ لشکرِ خدا سر باش
سخت اندوهناک شد دنیا
این درِ خیبر است، حیدر باش

پشت کردم اگر به این دنیا
چون شما نیز منزجر بودی
آری آقا دگر بریدم از
آب بینیِ بز که فرمودی

ای تو مصداق اِن اکرمتم
مقصدِ حق زِ لفظِ اتقاکُم
طبق تاریخ اهل سنت نیز
بهترین عدل گسترِ مردم

خسته، غمگین، خراب؛ این دنیا
عهدها را گسسته می­بینم
پلک می­بندم و تو را ای مرد
با دو دستی که بسته می­بینم

می­روم گوشه­ی اتاقم که
گُم کنم باز خواب­هایم را
دیگر انگار رغبتی هم نیست
که بخوانم کتاب­هایم را

ناخدا؛ نیستی و این دنیا
بی­تو اصلا شبیه دنیا نیست
طعنه تلخ است از خدا نشناس
سفره داریم؛ نان و خرما نیست

می­روم خشم و خستگی بر لب
تا اتاقم تَهِ جهان باشد
شاید این مَردِ در افق راهی
حضرتِ صاحب الزمان باشد..
کلمات کلیدی این مطلب :  از ، جمیع ، جهات... ،

موضوعات :  اجتماعی ، آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1391/8/12 در ساعت : 22:57:14   |  تعداد مشاهده این شعر :  932


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

زهرا شعبانی
1391/8/13 در ساعت : 2:12:56
سلام شاعر

عیدتان مبارک باد...

------------------------------------

سلام خانم شعبانی
عید شما نیز مبارک
علی رضا آیت اللهی
1391/8/13 در ساعت : 18:0:33
سلام به شاعر گرامی
همه شان زیبا بودند
یکی از یکی زیبا تر
موفق و موید بوده باشید انشاء الله

--------------------------

سلام آقای آیت الهی...
سپاس از شما
البته همه شان دوتا بیشتر نبودند. من کشش دادم.
یا حق
نغمه مستشارنظامی
1391/8/13 در ساعت : 16:11:48
شاید این مَردِ در افق راهی
حضرتِ صاحب الزمان باشد..
اللهم عجل لولیلک الفرج
عیدتان مبارک
بسیار زیبا بود

----------------------

سپاس گزارم خانم مستشارنظامی
لطف فرمودید...
سیده فاطمه صداقتی نیا
1391/8/14 در ساعت : 17:42:5
می­روم خشم و خستگی بر لب
تا اتاقم تَهِ جهان باشد
شاید این مَردِ در افق راهی
حضرتِ صاحب الزمان باشد..

سپاس برادر مان خالدی

-----------------------

درود بر خواهر خوبمان؛ صداقتی نیا...
خلیل ذکاوت
1391/8/14 در ساعت : 13:31:30
سلام

پسرجان!

شما لازم نیست کار خاصی انجام دهی، فقط شعرت را خوب بگو؛ واقعیتی تلخ رخ داده که تاریخ اسلام، بلکه تاریخ جهان انسانیت و آزادگی، را شرمنده کرده، در این هیچ شکی نیست. اما شاعر با جارچی سر خیابان فرق دارد! اگر قرار بود با این لحن و لهجه، روایت ها را واگویه کرد، پس بیش تر کتاب های تاریخ اسلام شعر هستند، اگر استعاره و ایهام و اشاره و کنایه و ... برای این گونه موارد نباشند، به چه دردی می خورند؟ ((دشمنت آمد و زنت را کشت)) ؟! خب، که چی؟ کجای این شعر است؟ چنان می گویی ((زنت)) که انگار - پناه می برم به خدا - داری درباره ی زن همسایه ی رو به رویی اتان حرف می زنی - خدایا مرا ببخش. - شعر آیینی درست است که به جهت کاربردی بودن آن باید اندکی شعاری هم باشد - تا عوام الناس هم که مخاطبان اصلی این گونه ی شعری اند، از آن سر دربیاورند - اما اندکی فقط؛ تا آن اندازه که به شعریت اثر لطمه نزند. همه ی ما در وهله ی اول شاعریم؛ شماری از غزل های حضرت خواجه پیرامون موضوع انتظار است؛ بدون این که اشاره ای حتی به امام منتظر موعود (عج) داشته باشد؛ غیر از یک جا (مهدی دین پناه). اما هر خواننده ای عادی هم که آن را بخواند متوجه قصد و مقصد حافظ می شود. یکی از غزل های خواجه ی اهل راز دباره ی قضیه عاشورا و شهادت حضرت امام حسین(ع) است؛ .... در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا/سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت، رندان تشنه لب را آبی نمی دهد کس/گویا ولی شناسان رفتند از این ولایت .... حالا شما بگو کیست که این غزل را بخواند و یا بشنود و به یاد عاشورا و کربلا نیافتد؟، در حالی که در آن، نه نامی از عاشوراست، نه حسین(ع) و نه زینب(س) و ... فقط به دو سه کلمه که نماد و نماینده ی عاشورا و کربلا هستند اشاره کرده؛ سرهای بریده، تشنه لب، آب، ولی، ولایت. روان و رسا سرودن نیز فرق می کند با شعار دادن عزیز برادر!، که اگر غیر از این بود، شاعران هیاتی ما و عزیزانی که برای مداحان شعر می گویند، برترین شاعران آیینی بودند، که این گونه نیست. زیاده گویی کردم ببخشید

----------------------------

علیکم السلام
سپاس گزارم.
یا حق
زهرا آراسته نیا
1391/8/14 در ساعت : 23:51:30
سلام
احسنت
ان شاءالله همیشه میثمِ مولا علی باشید

---------------------

سلام خانم آراسته نیا؛
سپاس گزارم.
زنده باشید
اکرم بهرامچی
1391/8/13 در ساعت : 0:17:49
مانا باشید و در پناه حق

عیدتان مبارک

-----------------------------

شما نیز مانا مانید
سپاس...
خلیل ذکاوت
1391/8/13 در ساعت : 22:17:45
سلام برادرم!

چهارپاره ای روان و رسا و زنده و زلال بود

با این توضیح که ((دشمنت آمد و زنت را کشت)) خیلی شیوا نیست

برقرار باشی

--------------------------

سلام برادر گرانقدر
سپاس که خواندید.
خب دشمن آمد، زد به در خانه، و زن مولا را کشت؟ حالا من چه کنم با این که شیوا شود؟
شما راهنمایی بفرمایید عزیز. اگر پیشنهاد بهتری دارید حتمن اصلاح می کنم.

زنده باشید
بازدید امروز : 15,253 | بازدید دیروز : 8,233 | بازدید کل : 122,971,646
logo-samandehi