سلام شاعر عیدتان مبارک باد... ------------------------------------ سلام خانم شعبانی عید شما نیز مبارک
|
سلام به شاعر گرامی همه شان زیبا بودند یکی از یکی زیبا تر موفق و موید بوده باشید انشاء الله -------------------------- سلام آقای آیت الهی... سپاس از شما البته همه شان دوتا بیشتر نبودند. من کشش دادم. یا حق
|
شاید این مَردِ در افق راهی حضرتِ صاحب الزمان باشد.. اللهم عجل لولیلک الفرج عیدتان مبارک بسیار زیبا بود ---------------------- سپاس گزارم خانم مستشارنظامی لطف فرمودید...
|
میروم خشم و خستگی بر لب تا اتاقم تَهِ جهان باشد شاید این مَردِ در افق راهی حضرتِ صاحب الزمان باشد.. سپاس برادر مان خالدی ----------------------- درود بر خواهر خوبمان؛ صداقتی نیا...
|
سلام پسرجان! شما لازم نیست کار خاصی انجام دهی، فقط شعرت را خوب بگو؛ واقعیتی تلخ رخ داده که تاریخ اسلام، بلکه تاریخ جهان انسانیت و آزادگی، را شرمنده کرده، در این هیچ شکی نیست. اما شاعر با جارچی سر خیابان فرق دارد! اگر قرار بود با این لحن و لهجه، روایت ها را واگویه کرد، پس بیش تر کتاب های تاریخ اسلام شعر هستند، اگر استعاره و ایهام و اشاره و کنایه و ... برای این گونه موارد نباشند، به چه دردی می خورند؟ ((دشمنت آمد و زنت را کشت)) ؟! خب، که چی؟ کجای این شعر است؟ چنان می گویی ((زنت)) که انگار - پناه می برم به خدا - داری درباره ی زن همسایه ی رو به رویی اتان حرف می زنی - خدایا مرا ببخش. - شعر آیینی درست است که به جهت کاربردی بودن آن باید اندکی شعاری هم باشد - تا عوام الناس هم که مخاطبان اصلی این گونه ی شعری اند، از آن سر دربیاورند - اما اندکی فقط؛ تا آن اندازه که به شعریت اثر لطمه نزند. همه ی ما در وهله ی اول شاعریم؛ شماری از غزل های حضرت خواجه پیرامون موضوع انتظار است؛ بدون این که اشاره ای حتی به امام منتظر موعود (عج) داشته باشد؛ غیر از یک جا (مهدی دین پناه). اما هر خواننده ای عادی هم که آن را بخواند متوجه قصد و مقصد حافظ می شود. یکی از غزل های خواجه ی اهل راز دباره ی قضیه عاشورا و شهادت حضرت امام حسین(ع) است؛ .... در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا/سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت، رندان تشنه لب را آبی نمی دهد کس/گویا ولی شناسان رفتند از این ولایت .... حالا شما بگو کیست که این غزل را بخواند و یا بشنود و به یاد عاشورا و کربلا نیافتد؟، در حالی که در آن، نه نامی از عاشوراست، نه حسین(ع) و نه زینب(س) و ... فقط به دو سه کلمه که نماد و نماینده ی عاشورا و کربلا هستند اشاره کرده؛ سرهای بریده، تشنه لب، آب، ولی، ولایت. روان و رسا سرودن نیز فرق می کند با شعار دادن عزیز برادر!، که اگر غیر از این بود، شاعران هیاتی ما و عزیزانی که برای مداحان شعر می گویند، برترین شاعران آیینی بودند، که این گونه نیست. زیاده گویی کردم ببخشید ---------------------------- علیکم السلام سپاس گزارم. یا حق
|
سلام احسنت ان شاءالله همیشه میثمِ مولا علی باشید --------------------- سلام خانم آراسته نیا؛ سپاس گزارم. زنده باشید
|
مانا باشید و در پناه حق عیدتان مبارک ----------------------------- شما نیز مانا مانید سپاس...
|
سلام برادرم! چهارپاره ای روان و رسا و زنده و زلال بود با این توضیح که ((دشمنت آمد و زنت را کشت)) خیلی شیوا نیست برقرار باشی -------------------------- سلام برادر گرانقدر سپاس که خواندید. خب دشمن آمد، زد به در خانه، و زن مولا را کشت؟ حالا من چه کنم با این که شیوا شود؟ شما راهنمایی بفرمایید عزیز. اگر پیشنهاد بهتری دارید حتمن اصلاح می کنم. زنده باشید
|