ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



سیر تحول شعر تاجیکستان در قرن بیستم میلادی (5)


بدین ترتیب، در طول سی سال(1930 تا 1960 میلادی) یکرنگی و سیاست زدگی در شعر دوران شوروی تاجیک به حد افراط رسیده بود. این وضعیت عصفبار نتیجه دخالت و فشار دستگاه ایدیولوژی حاکم بود که در جامعه ادبی کاملا سیطره پیدا کرده بود. ادامه این روند خسته کننده و افزایش اشعار شعاری  و بی هویت و بی روح خود شاعران  آگاه را نیز به سطوح آورده بود. از این رو، مستان شیرعلی در همان ایام فریاد سر می دهد که:



 دلم سرمایه درد و الم شد



که چندی بی قلم صاحب قلم شد



کرا گویم کدامین در بکوبم



صف شاعر فزود و شعر کم شد



  سال های 1960-1985  میلادی را در ادبیات تاجیک بخصوص در  شعر می توان دوره ی تحرکات جدید و ظهور اندیشه های تازه ارزیابی کرد. این دوره از زمان پا به عرصه ی سخن گزاشتن استاد مومن قناعت آغاز می شود. شاید در هیج دور و زمانی فرهنگ و زبان فارسی تاجیکی این قدر در معرض رکود و نابودی قرار نگرفته بود. در این دوره حتی علما، شعرا و کلا روشنفکران تاجیک در جمعی خانواده های خود نیز به زبان روسی حرف می زدند و این امر را برای خود یک نوع پرستیژ اجتماعی می دانیستند. ارژی بچکا خاورشناس معروف چک که در سال های 1960 برای شرکت در یک کنفرانس علمی به تاجیکستان سفر کرده بود از وضع فرهنگ و زبان فارسی و فرهنگیان این کشور اظهار تعجب و تعصف کرده است. در آن زمان سیاست حزب کمونیست تحت عنوان انقلاب مدنی در حال اجرا شدن بود. در واقع انگیزه و هدف انقلاب مدنی شوروی ادغام فرهنگ و ارزش های دیگر ملیت ها با فرهنگ روسی و تبلیغ برتری فرهنگ روسی بود. محض در همین دوره ی اسفبار یک و دو جوانی وارد عرصه ی ادبیات می شوند و ازوضعیت بسیار  بدِ فرهنگ و زبان فارسی بانک خطر می زنند. به نظر اکثر محقیقان ادبیات مومن قناعت و بعدا بازار صابر و لایق شیر علی و گلرخسار اولین افرادی بودند که در پیکر راکد شعر تاجیک تغییر و تحول ایجاد کردند. در واقع جنبش بیداری و خشم فروکشیده ی ملت تاجیک با مسئله ی اسفبار زبان فارسی تاجیکی آغاز شد. استاد مومن قناعت با اشاره به افرادی که فارسی، دری و تاجیکی را سه زبان کاملا جداگانه معرفی می کردند و با سیاست بازی های غلط خود این زبان بزرگ را در معرض نابودی قرار داده بودند، چنین پاسخ داد:



 



فارسی گوی در ی گوی ورا،



 هر چه می گوی بگو.



 لفظ خوب دلبری گوی ورا



 هر چه می گوی بگو.



      *       *        * 



  بهر من تنها زبان مادریست،



 همچو شیر مادر است.



 بهر او تشبیح دیگر نیست، نیست



 چنکه مهر مادر است!



      *        *       *



  استاد قناعت  بعدا در داستان "تاجیکستان اسم من" به دفاع از تاریخ و فرهنگ درخشان ملت خود بر می خیزد و در پاسخ به افراد خودباخته و بی خبر از فرهنگ و تمدن خویش می نویسد:



  ای دادگاه خاکیان،



 ای آسمان بی کران،



 تنگ است حال تاجیکان،



 در زیر خاک و خاک دان!



     



ای نور آتش گاه ها،



 آماجگاه آهها.



 تخت بلند اهورا،



 بخت بد اجداد ها.



 



 تاجیک ز روی راستی،



 اول زمین را کشت کرد،



 از بهر آتش خانه ها،



 از خاک مادرخشت کرد.



 کشت نخستین را درود،



 یشت نخستین را سرود.



 در وصف میت را- مهر پاک،



 قانون اول را نویشت،



 در عصمت زاینده خاک!



 



 بازار صابر نیز اعتراض خودرا به وضع موجود با موضوع زبان شروع می کند. شعر زبان مادری او در واقع بیانگر تاریخ دردناک ملت تاجیک در آسیای میانه بود. پاره ی از این شعر را با هم می خوانیم:



 



هر چه او از مال دنیا داشت داد،



 خطه ی بلخ و بخارا داشت داد.



 سنت والا و دیوان داشت داد،



 تخت سامان داشت داد!



      *      *      *



 دشمن دانش گدایش دانش سینا گرفت،



 دشمن بی سنتش دیوان مولانا گرفت.



 دشمن صنعت فروشش صنعت بهزاد برد،



 دشمن بی خانه اش در خانه ی او جا گرفت.



         *        *          *



 در حد و سرحدشناسی جهان،



 سرحد تاجیک زبان تاجیک است.



 تا زبان دارد وطن دار است او،



 تا زباندار است بسیار است او!



 



       *      *      *



  شادروان لایق شیر علی نیز دردفاع از هویت و حیثیت ملی خویش اشعار تندی می سراید. ویژگی اشعار این دسته از شاعران بیدار دل تاجیک پاسخ دادن به تبلیغات بی اساس و دروغی بود که دستگاه ایدیولوژی حزب کمونیست پیرامون تاریخ، فرهنگ و تمدن ملیت های تابع در ذهن آنان جا کرده بود. لایق در شعر "کتاب های شهید" علیه کتاب سوزی بلشویک ها در دهه 1930 میلادی شدیدآ اعتراض کرد. او در اشعار دیگرش نیز به موضوعاتی نظیر انکار گزشتۀ ملت توسط برخی تحصیل کرده های مکتب شوروی، بی احترامی به زبان مادری و خطر از بین رفتن هویت ملی هشدار داده است. در برابراین تحدیدات لایق شیرعلی سلسله اشعار " روح رخش" و " جام خیام" را سرایید که در تقویت هویت ملی تاجیکان نقش سازنده ی إیفاء کردند. لایق در شعر دردناک زبان مادری خود تا کد می کند:



 هر که دارد در جهان گم کرده ای،



 در زمین و آسمان گم کرده ای.



 باک نی گر داوری گم کرده است،



 یا امید سروری گم کرده است.



 زهر بادا شیر مادر بر کسی ،



 کو زبان مادری گم کرده است.



 



      *      *      *



 همچنان که در آغاز مقاله گفتیم  اولین جنبش بیداری تاجیکان دور محور زبان و فرهنگ  شروع گردید. در میان این نسل بیدار شاعره گلرخسار با جسارت و صراحت بیان جایگاه ممتازی دارد. در حقیقت تحت تاثیر اشعار همین سه-جهار شاعر آگاه و خود شناس حرکت بیداری فکری و نهضت خویشتن شناسی تاجیکان درداخل شوروی شکل گرفت. پاره ی از شعر بانو گل رخسار را نیز مرور می کنیم:



 



ای زبان جاویدان رودکی،



 سنت و مهر و سنان رودکی.



 از دهان وارثان افتاده ی،



 در زمان صد زبان رودکی.



       *      *       *



 من از این بازی به مرگم راضیم،



 زین زبان بازی به مرگم راضیم.



 داهی دور و زمان با من نساخت،



 زین زمان سازی به مرگم راضیم.  



 



       *       *       *



  ای زبان قدسیان اندر زمین،



 معبد و محراب و دین من تویی.



 انقلاب اول از بهر که بود،



 انقلاب آخرین من تویی!



      *      *      *



 به همین ترتیب از مطالعه ی نمونه ی اشعار این چند شاعر به خوبی می توان فاجعه یرا که کمونیست ها به سر زبان فارسی تاجیکی در آسیای میانه  آوردند احساس کرد.



علی اصغر شعردوست در تحقیق خود پیرامون شعر معاصر تاجیکستان در این رابطه می نویسد:" در اینجا سخن از حرف های نگفته است و فراقی دردآلود که دست کمبین دو نسل انقطاع فرهنگی را باعث گردیده است. همین گسستگی باعث شده که هنجار های زبانی این دیار با هنجار های زبان مردم ایران تفاوت داشته باشد. این دوران برای مردمان مسلمان تاجیک دورانی است که دیگ سینه از سخن جوش می زد اما یارای سخن گفتن نبود. فرهنگ اسلامی در بند و زبان فارسی در نهانخانه ی دلها پنهان بود و همین امر موجب شد که زبان تاجیکان زبان آرزوهای مرده و درد های نهفته شود."                                                        



 گفتنی ست تا سال 1989 میلادی به غیر از حزب حاکم کمونیست احزاب و سازمان های دیگری حق موجودیت نداشت که از فرهنگ و ارزش های خود دفاع کنند. این نقش را در واقع همین چند شاعر بیدار إیفاء کردند و تاجیک ها قبل از فروپاشی شوروی در سال 1989 میلادی در یک جنبش خودجوش مردمی حکومت وقت کمونیستی را وادار کردند  که زبان فارسی تاجیکی را به عنوان زبان دولتی اعتراف کند. و اولین قانون زبان فارسی تاجیکی در همین سال به تصویب رسید و مردم مشتاقانه با تشکیل کلاس های دولتی و خصوصی به آموزش خط فارسی پرداختند اما جنگ تحمیلی یا خود داخلی سال های 1992-1997 این روند را دوباره متوقف کرد. اما دشمنی با زبان فارسی با همین به پایان نرسید. کمونیست های مغریض بعد از  پیروزی جبهه ی خلق که جانبدار شوروی بودند دوباره علیه زبان فارسی اقدام کردند. به نوشتۀ آکادمسین محمدجان شکوری بخارایی: "۲۰  ژویه ی سال ۱۹۹۴در اجلاسیه ی شورای عالی جمهوری تاجیکستان لایحه ی قانون اساسی بر رسی شد. یکی از بند های قانون اساسی این بود: زبان دولتی جمهوری تاجیکستان زبان تاجیکی-فارسی می باشد.«شهرت سلطان اف نماینده ی یک ولایت بزرگ کشور پیشنهاد کرد که از از بند قانون اساسی کلمه ی فارسی حذف شود.سلطان اف برای این پیشنهاد خود چنین دلیل آورد که ما تاجیکیم نه ایرانی و زبان ما تاجیکی است نه فارسی. وی که به زبان روسی سخنرانی می کرد گفت: من فخر می کنم که تاجیک هستم و ما ملت و زبان خودرا باید مایه افتخار بدانیم. با تعصف کامل پارلمان وقت تاجیکستان با دسیسه های کمونیست ها و دشمنان زبان فارسی آن روز تصمیم گرفت که واژه ی فارسی از ترکیب نام زبان ملی تاجیکان حذف شود."


کلمات کلیدی این مطلب :  سیر ، تحول ، شعر ، تاجیکستان ، در ، قرن ، بیستم ، میلادی ، (5) ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/3/4 در ساعت : 5:29:14   |  تعداد مشاهده این شعر :  1408


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 6,562 | بازدید دیروز : 6,651 | بازدید کل : 122,954,722
logo-samandehi