ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



دیگر از اعجاز عشـــق ، خبری نیست ....
 

زن بود

ولی مردانه دل داد

مردانه دل باخت  

در توحش ثانیه های پر حسرتِ سالیانِ زنده به گوری . . .

و نیست شد ؛

لابه لای رج های نخ نمای گلیم زیر پا

وقتی عوض میشد،

که اوست یا گلیم ؛

که اینگونه  به باد ضربه های چماق گرفته میشد

از دستان اویی که روزی  " عشـــق "  خوانده میشد


                                                    " نفس "  ....

اما ، در اتاق نمور و مِه گرفته ی دود سیگار و تریاک ؛

دیگر نفسی باقی نیست ....

                                دیگر از اعجاز عشق ؛ خبری نیست ....





شکیلا ، دانش آموزی بود بسیار آراسته ، زیبا و فوق العاده منضبط ...
درس خوان و متین و با وقار...
محال بود اشتباهی از او سربزند
مورد علاقه ی همه دبیران و حتی من...
خیلی دوستش داشتم
اما همیشه غمی در چشمانش موج می زد
ساکت و آرام ...
والبته غیر قابل نفوذ ...
مادرش نیز زن با حجب وحیا و باوقاری بود
و همیشه پیگیر اوضاع شکیلا
همیشه فکر می کردیم خانواده ای متمول هستند و هیچ مشکلی دردنیا ندارند
تا اینکه در روزهای پایانی سال دو روزی شکیلا غیبت کرد
شکیلا و غیبت؟!!!..... محال بود
با تماس تلفنی مادرش به مدرسه آمد
و...
آن وقت بود که به اصرار من حرف زد
حرفهایی که مرا بر زمین میخکوب کرد
باور کردنی نبود !...
آن زن نجیب و با حجاب و همیشه آراسته  و دو دختر همیشه موفقش ، اسیر چنگال دیوی بودند به نام پدر
معتاد و بیکار و
از همه بدتر اهل کتک کاری...
و شکیلا به خاطر کبودی صورتش  واینکه دیگران متوجه درد آن ها نشنوند ، به مدرسه نیامده بود
بردباری آمیخته با غصه های این زن ، این همه تعهد و تربیت خوب بچه ها  ، صورت شرمگین از اعترافش
باعث شد این دلنوشته جاری شود


  شرمنده از زیاده گویی 
      اردیبهشت 90
           زهره

کلمات کلیدی این مطلب :  دیگر ، از ، ، اعجاز ، عشـــق ، ، ، خبری ، نیست ، .... ، ،

موضوعات :  اجتماعی ،

   تاریخ ارسال  :   1391/8/20 در ساعت : 10:58:56   |  تعداد مشاهده این شعر :  824


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

مژده ژیان
1391/8/20 در ساعت : 23:49:15
جايي خوانده بودم كه درد را از هر طرف كه بخوانب درد است و اين داستان، باري ديگر اين حرف را به خاطرم آورد/ گويي حس انتقال درد قلمتان بسيار تواناست بانو!

قلم مهرتان پاينده
----------------------------
سلام ودرووود
ممنون از حضور ونظر خوبتون
متاسفانه حق باشماست
دردی که همیشه وهرروز در بین بچه های بی گناه می بینیم
شاداب باشید
نغمه مستشارنظامی
1391/8/21 در ساعت : 12:2:17
غم انگیز بود بانو. برای ما معلمان این دردها سخت تر است چون شاگردانمان فرزندانمان هستند و طاقت دیدن اشکهایشان را نداریم.
زیبا سروده ای
باید به پسرانمان بیاموزیم ارزش احساس یک زن را

_____________________________
سلام وهزاران درود
ممنون از حضور ونظر خوبتون
کاملا حق باشماست
شاداب باشید عزیز
دکتر آرزو صفایی
1391/8/20 در ساعت : 14:12:31
سلام بر شما بانو
بر دل نشست
دست مریزاد

-----------------------------
درود خانم دکتر عزیزم
ممنون از حضور ونظر خوبتون
شاداب باشی وتندرست
بازدید امروز : 2,477 | بازدید دیروز : 16,528 | بازدید کل : 122,975,398
logo-samandehi