ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



كاري از گريه بر نمي آيد

درد دارم . بيانش آسان نيست. جان سالم به در نخواهم برد

شعر من زايمانش آسان نيست. جان سالم به در نخواهم برد

اتفاق از تو روي اسب افتاد! مرد موعود،کشته شد در باد

زير و رو، اين و آنش آسان نيست. جان سالم به در نخواهم برد

خواب ها را يكي يكي مي گشت. شب نمي شد، ستاره اش كردند

مثل يك اتفاق، خالي بود. ماجرا خورد  و چاره اش كردند

ريشه اش را به ريش يك بز بست. تنگه اش را به ناف هرمز بست!!!

نطفه اي بود و سقط شد ناگاه، كاغذي بود و پاره اش كردند

توي خواب از تو زیر و روو مي شد. صبح فردا جهان چه حالي داشت

بسترش كه اسير مردن بود، طعم آغوش نيمه كالي داشت

دست هايش غريق خون بودند. قاب هايش كه واژگون بودند

سگ شد و لرزه در دلش افتاد، گربه دلشوره اي سفالي داشت

مرد موعود، زير اسب افتاد. آه! بيچاره نوعروسم بود

گرچه بيدار نيست با اين خوا!!! بي محل با محل خروسم بود

از طنابي درخت بالا رفت. موشي از زير تخت بالا رفت

درد من در پي دوايي نيست. عشق من (( گربه ملوسم)) بود

▼▼▼

درد دارم خدا شفا بدهد. كاري از گريه بر نمي آيد

ختم خيري به ماجرا بدهد. كاري از گريه بر نمي آيد

زايمان كرد و مرده اي زاييد. شعر من بچه گربه را بلعيد

سگ اگر دل به بغض ما بدهد، كاري از گريه بر نمي آيد

کلمات کلیدی این مطلب :  كاري ، از ، گريه ، بر ، نمي ، آيد ،

موضوعات :  اجتماعی ،

   تاریخ ارسال  :   1391/8/20 در ساعت : 12:47:18   |  تعداد مشاهده این شعر :  946


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

محمد شکری فرد
1391/8/21 در ساعت : 15:36:32
سلام خانم گیلانی...زیبا بود...

زنده باشید.
مجید مه آبادی
1391/8/20 در ساعت : 20:19:53
زايمان كرد و مرده اي زاييد. شعر من بچه گربه را بلعيد
دکتر آرزو صفایی
1391/8/20 در ساعت : 14:10:33
سلام بانو
شعرت بر دلم نشست
مستدام باشی
علی رضا آیت اللهی
1391/8/21 در ساعت : 4:51:43
سلام
*
« کاری از گریه بر نمی آید »
..............
آی ، گفتی !
گفتی ای یار !
بایگانیش بنما
گریه را گفتم !
وین تعقل را
چون چراغ سحر
جاودانیش بنما
شده « سرمشق » شعر تو امشب :
کاری از گریه
بر
نمی آید ...
کاری از گریه
بر
نمی آید .
بازدید امروز : 11,728 | بازدید دیروز : 8,233 | بازدید کل : 122,968,121
logo-samandehi