ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



برای آفتاب کربلا

شعری که محرم هفت سال پیش سرودم:

خنجر آمد بوسه بر روي تو زد

باد هم دستی به گيسوي تو زد
 

نينوا در نينوا خون شد دلم

بهر ليلاي تو مجنون شد دلم

 

سروهاي تو به خاک افتاده اند

عاشقانت سينه چاک افتاده اند

 
رخصتي! در پاي تو جان افکنيم

عشق رسوا را به ميدان افکنيم

 

عاشقيم و در غمت خون خورده ايم

زنده ايم!... اما برايت مرده ايم....

 

اي سرت از تن جدا ...از تن جدا

بر نمي خيزد ز مردانت صدا

 

اي سوار بي سر آخر کيستي؟

گه شتاباني گهي مي ايستي

 

سمت صحراي جنون اردو زدي

زير خنجر هي هي و ياهو زدي

 

سروها بعد از تو يک يک خم شدند

داغ دار ِ ماتم آدم شدند

 

بعد تو شمشيرها ياغي شدند

گرگ ها در ميکده ساقي شدند

 

بعد تو زنجير بر دستان ماست

مُهر شک بر صفحه ي ايمان ماست

 

بعد تو ديوانه و عاقل يکي ست

از تمام ضرب ها حاصل يکي ست

 

بعد تو آرامش از هستي گريخت

هيچ اشکي جز براي تو نريخت

 

بعد تو از خانه هامان نور رفت

برق فيروزه ز نيشابور رفت

 

بعد تو زينب ز داغ ات پير شد

سهم زين العابدين زنجير شد

 

اي تن ات از جور اسبان کوفته

اي همه عالم ز داغت سوخته

 

باز امشب در دلم غوغا شده

شور و حال روضه ات برپا شده

 

قامت عاشوريان خم گشته باز

بوي خون مي آيد از راه حجاز

 

کربلا يعني تو بر بالاي ني

انتخاب بين تو با ملک ري

 

کربلا يعني تو قرآن مي شوي

بر سر نيزه پريشان مي شوي

 

کربلا يعني زني بر روي تل

بغض ها و کينه ي جنگ جمل

 

کربلا يعني لب و دندان تو

تشنگي در کام فرزندان تو

 

کربلا يعني کسي بي دست شد

عالم از شرب نگاهش مست شد

 

اي خم ابروي تو حبل المتين

پس چرا افتاده اي روي زمين؟

 

جان عباست بگو آن نيزه چيست ؟

آن سر بالاي نيزه مال کيست؟

 

سر به ني بردي و بي تن مي روي ؟

واي بر من ...واي! بي من مي روي؟

 

اندکي آرام تر اي جان من

مي روي چون اشک از چشمان من

 

جان زينب با دلم بازي مکن

با دل ديوانه طنازي مکن

 

جامه ي خون از چه بر تن مي کني؟

روضه هايت را مزين مي کني ؟

 

کربلا يعني من و زنجير و غم

کربلا يعني علمدار و علم

 

آه از آن دستي که از بازو فتاد

مشک را در سوگ جاويدان نهاد

 

خيز علمدارم ! علم افتاده است

کودکي دز خيمه ها جان داده است

 

کربلا يعني که من بر پرچمت

مي نويسم شرح ابروي خمت

 

مي نويسم عاشق روي توام

من پريشان تر ز گيسوي توام

 

مي نويسم عاشقي کار من است

حضرت عباس دلدار من است!

 

چهره و موي تو چون ليل ونهار

تيغ ابرويت چو تيغ ذوالفقار

 

جسم عالم را غم تو روح شد

نام تو رمز نجات نوح شد

 

بي تو در چشمان خيسم خواب نيست

ظهر شد در خيمه هايت آب نيست

 

مي نويسم لاي لايي ...اصغرت

بر نمي گردد ز ميدان اکبرت

 

مي نوسم فاطمه!...ام البنين!

مي خورد از اسب عباس ات زمين

 

مي نويسم اسب ها مي تاختند

نيزه ها شال سياه انداختند

 

داد از اين درد و از اين اندوه و داغ

مي نويسم شرح درد اشتياق

 

واي ِ من ..واي ِ دل و واي ِ رباب

لاي لايي کودک نازم بخواب

 

لاي لايي اي عزيز کا‌‌ئنات

آب شد از شرم لبهايت فرات

 

کربلا يعني زمين در تاب و تب

کربلا يعني فرات تشنه لب

 

کربلا يعني حسين ِ بي بديل

نامه ها ي کوفه و ابن عقيل

 

کربلا يعني که قاسم از ازل

خوانده بود آواز احلي من عسل

 

کربلا يعني جفا اندر جفا

کوفه ي ننگين و شام بي وفا

 

کربلا يعني که نيزه دارها

مي رسند بسيار در بسيارها

 

يک به يک سرها سر ني مي روند

کودکان تشنه از پي مي روند

 

کربلا!مهماني ات پايان گرفت

تشنه ايم! شايد ولي باران گرفت

 

نيزه ها تاريک و سرها غرق نور

مي کند زينب از اين صحرا عبور

.

کاروان در پيش و دلها بي امان

شعرهاي من دخيل کاروان

 

التماس دعا

 

کلمات کلیدی این مطلب :  برای ، آفتاب ، کربلا ،

موضوعات :  عاشورایی ، آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1391/8/26 در ساعت : 3:22:7   |  تعداد مشاهده این شعر :  1159


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

حمیدرضا اقبالدوست
1391/8/26 در ساعت : 9:33:53
اجرتان با مولا /پاینده باشید
................................
سلام و تشکر فراوان
زنده باشید
دکتر آرزو صفایی
1391/8/26 در ساعت : 13:35:12
درود بر شما خواهر گرامیم
و سلام بر حسین
و باز سلام و سپاس بر این سروده ی زیبا و حزن انگیز
که دلم را لرزاند
دست مریزاد بانو
.........................................................
قربان دلهایی که برای حسین (ع) می لرزند
سلام خواهرم
ممنونم از لطفت
سید حسن رستگار
1391/8/26 در ساعت : 8:18:23
تسلیت بانو افضلی این داغ عظما
عرض ارادت شور انگیزتان قبول درگاه

بر قرار و بر مدار
یا علی
....................................................
سلام سید بزرگوار
من هم خدمت شما تسلیت میگم
ممنونم
یا علی
عارفه دهقانی
1391/8/29 در ساعت : 13:13:26
آجرکم الله خواهرم
....................................................
مرسی عارفه جانم
نغمه مستشارنظامی
1391/8/26 در ساعت : 13:25:4


سر به ني بردي و بي تن مي روي ؟

واي بر من ...واي! بي من مي روي؟

وحیده جانم این روزا دلم تو مشهدالرضا پیش تو مهربونمه و پیش تموم مریضا
دعا می کنم بابای خوبت خیلی زود خوب خوب بشن
...................................................................
می دونم عزیز دلم... حضورت رو احساس می کنم و صدای دعاهات رو میشنوم
دوستت دارم
زهرا شعبانی
1391/8/26 در ساعت : 12:38:49
سلام دختر ماه

غمت بدجوری پریشونم کرده...
........................................................
سلام عزیز دل
نبینم پریشونیت رو.../ به دعای شما دوستان خوبم دلخوشم...و به این ایام عاشقی

رضا نیکوکار
1391/8/26 در ساعت : 17:11:22
درود بر شما خانم افضلی گرامی...
........................................
و درود فراوان نیز بر شما جناب نیکوکار
علی رضا آیت اللهی
1391/8/27 در ساعت : 0:23:33
سلام به شاعره ارجمند و گرامی
همان دفعه ی اوٌل که خواندم اشکم در آمد ؛ و بازهم خواندم و بازهم خواندم ...
به این می گویند مرثیه : روایتی به این زیبائی از سرنوشتی به آن دردناکی ...
... و وقتی که شعری این چنین دل نشین و دل انگیز است و امٌا دلسوز
خواستم مثل دیگران ابیاتی را انتخاب کنم ؛ دیدم تعداد انتخابی من در این چارچوب جا نمی گیرند ؛ خیلی ها را چندبار زمزمه کردم ؛ مثل :
« بعد تو شمشيرها ياغي شدند
گرگ ها در ميکده ساقي شدند »
واقعا" این مرثیه را هفت سال قبل سروده اید ؟!!!
ماشاء الله به این قریحه ی سرشار
اجورکم من الله که امیدوارم نخستینش بهبودی هرچه سریع تر پدر بزرگوارتان باشد .
مقبول حق ، یا حق ، و التماس دعا .
..................................................................................................
سلام به استادم که چون صمیمانه خواست استاد نخوانمش "مثل پدر" خطابش می کنم
اشکهای من نیز بر گونه جاری اند از محبت شما و از دعای پایانی شما
همیشه دعاگویتان هستم
عالیه مهرابی
1391/8/26 در ساعت : 16:36:49
سلام وحیده عزیز این ایام را تسلیت می گویم . شعر زیبایی بود .ممنون
..............................................
سلام عالیه جان
ممنون
محمدعلی شیخ الاسلامی (شیوا)
1391/8/26 در ساعت : 16:46:26
سلام
مثنوی جاندار و حاوی پیام های زیادی بود
سر به ني بردي و بي تن مي روي ؟
واي بر من ...واي! بي من مي روي؟

اندکي آرام تر اي جان من
مي روي چون اشک از چشمان من

جان زينب با دلم بازي مکن
با دل ديوانه طنازي مکن

این ابیات را نه به عنوان گزینش که به نیت تیمن اوردم .
دفتر بنده هم با یک مثنوی در خدمت شماست . تشریف بیاورید نذری داریم .
...........................................
سلام
ممنونم از شما
چشم...حتما. چی بهتر از نذری...
نغمه مستشارنظامی
1391/8/26 در ساعت : 18:46:55
دم غروب دعا کردم برای بابای خوبت
می دونی گلم
گاهی باید مُهر مهرش رو مستقیم روی قلب عاشقاش حک بکنه گاهی لازمه که داغ عشق اون رو دلای سوخته باشه
این ها همه پیش خدا حساب میشه این اشکا و صبوریا و یاد مولا بودنا این اشک ریختنها برای رقیه مگه ممکنه که بی جواب باشه؟!
.............................................................................
ممنونم نغمه ی عزیزم که به فکرمی و آرومم می کنی
مصطفی پورکریمی
1391/8/26 در ساعت : 22:44:4
سلام خانم افضلی بزرگوار

بسیار زیبا و عاشقانه بود خوش به سعادتتان که توفیق پیدا می کنید ما را هم دعا بفرمایید شاید این آخرعمری راه را پیدا کنیم عاقبت بخیر شویم
.....................................
سلام بر شما
انشاالله که سالهای سال زنده باشید و سلامت و سرحال...و مطمئنا شما راه را یافته اید و باید دعا کنید ما هم بیابیم
امیر سیاهپوش
1391/8/27 در ساعت : 10:3:21
سلام بر حسین و یاران شهیدش
سلام بر بانوی عاشورایی
پر شور و شعور و عمیق و غیرتمندانه
اجرتان با سالار شهیدان بانو
..............................................................
سلام بر استاد بزرگوار
ممنونم از شما
مصطفی معارف
1391/8/27 در ساعت : 10:45:17
با هزاران درود و تسلیت ایام خدمت شاعره توانمند .

خیلی به دل نشست و اصلن با گذر سالها از آن ، از رنگ نیفتاده .

با پوزش منظورتان را از : مُهر شک بر صفحه ي ايمان ماست



را درک نکردم اگه به درک ناقص بنده کمک کنید ..... سپاسگزارم .

با احترام
................................................
سلام جناب معارف
ممنونم از لطف شما

ایمان داریم ظاهرا...اما شک همیشه با ماست (مهری که بر صفحه ی ایمانمان خورده)

یا علی
مجید مه آبادی
1391/8/26 در ساعت : 10:41:51
بعد تو ديوانه و عاقل يکي ست

از تمام ضرب ها حاصل يکي ست
........................................................
ممنون که خواندید

ناصر عرفانیان
1391/8/26 در ساعت : 16:31:32
باسلام وتسلیت محرم بسیار مثنوی تاثیر گذار وروان سوزناکی بود دست مریزاد واجرتان با خود شهید کربلا

توفیقتان روز افزون باد
.....................................
سلام استاد بزرگوار
ممنونم از شما
من هم تسلیت میگم ایام شهادت حضرت اباعبدالله(ع) را و انشالله که دستگیرمان باشند
ناصر حامدی
1391/8/29 در ساعت : 22:33:24
درود...قبول باشه
.......................................
سلام
متشکرم
محمد شکری فرد
1391/8/26 در ساعت : 17:51:36
سلام خانم افضلی...زیبا بود...

ممنون.
...........................................
سلام
ممنونم از شما
اکبر نبوی
1391/8/27 در ساعت : 7:7:42
درود بر سرکار خانم افضلی گرامی
مثنوی بسیار پرسوز و شور، و آکنده از عشق و دلدادگی بر سفره ی دل و جان تان نهاده اند. اجرتان با حضرت زهرا(س)
سرافراز باشید و هماره حسینی
.............................................................................
درود بر جناب نبوی بزرگوار
ممنونم از لطف شما
زنده باشید/ یا علی
بازدید امروز : 10,291 | بازدید دیروز : 8,233 | بازدید کل : 122,966,684
logo-samandehi