ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



جاده ی عشق صبح روز دهم...
و لله العزۀ جمیعا

 شعری ناقابل که همین الان تمومش کردم پیشکش قلب صبور عقیله بنی هاشم حضرت زینب (س) در شب سوگواری دو طفلان زینب
جاده ی عشق صبح روز دهم
پیچ و خم دار و تنگ تر می شد
وقت آغاز رونمایی از
دو هدیّه ، دو تا پسر می شد
 
با دو تا دست مادری  آنگاه
هدیه ها را تمیز و خوش رو کرد
خوب پیچید  مثل دسته ی گل
سیر بوسید و باز هم بو کرد
 
یادش آمد مدینه آن روزی
که دو چشمش اسیر خواب شد و..
ابری از عشق  در مقابل او
سپر تیغ آفتاب شد  و ..
 
ابر  آمد ...به باغ چشمانش
قطره هایی ز عشق  نازل کرد
خود  او هم درست یادش نیست
از کجا عشق خانه در دل کرد ؟
 
آنچنان ریشه زد محبت او
که جدایی هنوز ممکن نیست
نه ،  بدون برادرش هرگز
یک ..دو ..شاید..سه روز ممکن نیست
 
تازه انگار جشن میلاد است
که برایش هدیه آورده
دو گل از باغ  قلب خود زینب
چیده امروز پیشکش کرده
 
هدیه ها کوچک اند  اما  او
هر چه بود و نبود می آورد
تا قبولش کند  قسم هایی
جنس یاس کبود می آورد
 
هدیه ها را به دست او می داد
عشق با التهاب جاری بود
باغبان ماند با دو گل چه کند
وقت طوفان و جان نثاری بود
......
 باد می آمد و میان خیام
با خودش التهاب می آورد
بوی  پیراهنی که خونین بود
بوی شهد گلاب می آورد
 
کنج خیمه نشسته بود هنوز
نه به دنبال لاله ها می رفت
توی فکرش غروب  دنبال
رد پای سه ساله ها  میرفت

سید مجتبی ربیع نتاج- روز سوم محرم 1391
 
 
 
 

 
 
کلمات کلیدی این مطلب :  شعر آیینی ،


   تاریخ ارسال  :   1391/8/28 در ساعت : 15:12:21   |  تعداد مشاهده این شعر :  1094


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

زهرا غفاری
1391/8/29 در ساعت : 17:51:35
درود بر شما . . .
کار خوبی بود
خواندم و لذت بردم
.....................................
سلام و عرض ادب خدمت شما سرکار خانم غفاری
از لطفتون متشکرم.سرفراز باشید
نغمه مستشارنظامی
1391/8/29 در ساعت : 9:53:3
سلام بر شما
زیبا سروده اید گوشه های نادیده ای از صبر و ایثار زینب کبری را
..........................................................................
سلام بر شما بانو
از لطف و توجه حضرت عالی سپاسگذارم
موید باشید
بازدید امروز : 7,589 | بازدید دیروز : 6,651 | بازدید کل : 122,955,749
logo-samandehi