ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



غزل مثنوی برای شهادت حضرت رقیه س

 

شبیهِ هرچه که عاشق،سَرَت جدا شده است
تمامِ هستیِ  پهناورت جدا شده است
 
غزلچگونه بگویم ز قطعه های تنت؟!
که بیت بیت ِ تو از پیکــرت جدا شده است
 
چه سرگذشتِ غریبی گذشت از سَرِ تو!
چگونه تاخت که سرتا سرت جدا شده است؟!
 
کبوتران حرم، بال و پر نمی خواهند
که از حریمِ تو  بال و پرت  جدا شده است
 
فدای قامت انگشتِ تو  که رفت از دست
به این بهانه که انگشترت جدا شده است
 
طلوع کرده سَرَت...کاروان به دنبالش
میانِ راه ولی دخترت جدا شده است
.
.
.
که نیست در تنِ او جان،که بی امان بدَوَد
چگونه از پیِ این سَر،دوان دوان بدود؟
 
نشسته داغِ تو بر قلبِ پاره پاره ی او
شده کبود دراین آسمان ستاره ی او
 
نفس زنان شَبَهی بی حیا  رسید از راه
که تازیانه بدستش گرفته و ناگاه
 
به ضرب میزند آن را به پهلویش که بیا
کِشیده است کمان دار،گیسویش که بیا!
 
دوباره خاطره ی کوچه تازه شد در دشت
 خمیده قامت و بی جان به کاروان برگشت
 
.
.
.
رسیده اند به شام و خرابه منزلشان
سَری به دامن و سِرّی نهفته در دلشان
 
وصالِ دختر  و بابا رسیده است امشب
به غیرِ اشک،چه کَس حل نموده مشکلشان؟
 
*"نماز شامِ غریبان..."که گفته اند،اینجاست!
وضو ،ز خونِ سَر و قبله بود مایلشان
 
**میانِ عاشق و معشوق،جانِ دختر بود
که ذرّه ذرّه به پایان رسید حائلشان
 
***هزار نکته ی باریک تر ز مو اینجاست
در این سکوت که پیچید دورِ محملشان
.
.
.
وزیده است صدایی...شبیهِ لالایی ست
بغل گرفته پدر را ! عجیب باباییست
 
به روی پای کبودش،نشسته خوابیده
شبیهِ مادرِ پهلو شکسته خوابیده
 
خرابه ساکت و آرام،اشک میریزد
شکسته بغض و سرانجام اشک میریزد
 
رسیده است سحرگاه ِ شستنِ بدنش
رسیده است سحر...یا شبِ کبودِ تنش؟!
 
خمیده تر شده زینب در این سحر انگار
خرابه از غمِ او شد خرابتر انگار
_____________________________
*اشاره به بیت حافظ:نماز شام غریبان چو گریه آغازم...به مویه های غریبانه گریه پردازم
**اشاره به بیت حافظ:میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست...تو خو حجاب خودی حافظ از میان برخیز
***اشاره به بیت حافظ:هزار نکته ی باریک تر ز مو اینجاست...نه هرکه سر بتراشد قلندری داند

کلمات کلیدی این مطلب :  رقیه س،شام خرابه ،

موضوعات :  آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1391/8/28 در ساعت : 16:45:59   |  تعداد مشاهده این شعر :  3996


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

زهرا شعبانی
1391/8/29 در ساعت : 1:29:23
درود بر شما

بسیار زیبا و تأثیرگزار

مأجور باشید انشاالله...
خلیل ذکاوت
1391/9/3 در ساعت : 15:34:45
سلام
طیب اله
ماجور باشید
سحر دگلی (آریایی)
1391/8/29 در ساعت : 23:37:24
سلام و درود بانو دهقانی نازنین
چه زیبا درد را قلم زدید
درود و احسنت
و التماس دعای نیک
قلمتان جاودان
احساستان در امان باد
میلاد سلطانی آزاد
1391/8/28 در ساعت : 17:59:25
غزلچگونه بگویم ز قطعه های تنت؟!
که بیت بیت ِ تو از پیکــرت جدا شده است

سلام

قبول باشه
وحیده افضلی
1391/9/2 در ساعت : 10:49:14
درود عارفه جان
علی‌رضا علی‌سلیمانی
1391/8/29 در ساعت : 9:15:50
سلام.
زيبا است. ممنون.
اجرتان با صاحب اين شعر.

پيشنهادي داشتم: در بيت زير، «محمل» را با «محفل» جايگزين فرماييد:
***هزار نکته ی باریک تر ز مو اینجاست
در این سکوت که پیچید دورِ محملشان
حمیدرضا نوری
1391/8/30 در ساعت : 9:49:31
طیب الله بانو
نغمه مستشارنظامی
1391/8/29 در ساعت : 0:38:19
عارفه جان دلنشین بود و غم انگیز
زهرا طاهرزاده فرد
1391/9/5 در ساعت : 0:50:33

دوباره خاطره ی کوچه تازه شد در دشت
خمیده قامت و بی جان به کاروان برگشت
خانم دهقانی عزیز
زیبا سرودید
اجرتان با بانو زینب سلام اله علیها
حسین سنگری
1391/8/29 در ساعت : 18:51:22
سلام بر شما خانم دهقانی گرامی.
بسیار غزلوی زیبایی است ... با اجازه در سایت بانک اشعار اهل بیت (ع) ثبت شد.
لینک شعر شما:
http://komeit.ir/ahlebeit/hroghaye/ghazlavi/1897-shabihe-maadar
برقرار باشید
نغمه مستشارنظامی
1391/9/3 در ساعت : 12:18:23
رسیده است سحرگاه ِ شستنِ بدنش
رسیده است سحر...یا شبِ کبودِ تنش؟!
باز خواندم و باز گریستم
باید در شام غریبان بخوانمش دوباره
سجاد سعیدنژاد
1391/9/6 در ساعت : 13:46:55
سلام . شعر خوبی بود ؛ آفرین
محمد شکری فرد
1391/8/30 در ساعت : 13:30:20
سلام خانم دهقانی...زیبا بود...

زنده باشید.
مجید هادوی
1391/9/30 در ساعت : 23:40:1
فدای قامت انگشتِ تو که رفت از دست
به این بهانه که انگشترت جدا شده است...
میانِ عاشق و معشوق،جانِ دختر بود
که ذرّه ذرّه به پایان رسید حائلشان....
بغل گرفته پدر را ! عجیب باباییست...
قبول باشد.
زیبا بود.
ممنون
ابراهیم لایق برحق
1392/5/26 در ساعت : 20:36:47
صلی الله علیک یا ابا عبدالله و علی ابنتک فاطمة التی هی شُبهیَ الناس لامک فاطمة سلام الله علیهما.


سلام بر شما خواهر گرامی
اجر دعبلانه را از صاحب این روضه های نفسگیر برایتان آرزومندم.
واقعا همه ی تعبیرات و اشارات لطیف و دقیق و غنی و ملیء ا زمحتوا بود.
آرش پورعلیزاده
1391/9/1 در ساعت : 21:14:58
سلام
شعر خوب شما را در شب شعر عاشورا به خاطر دارم که چطور حضار را تحت تاثیر قرار داد. قبول باشد.
امیر سیاهپوش
1391/8/29 در ساعت : 8:0:30
سلام بر علمدار کربلا و سلام بر سه ساله حسین علیه السلام
سوزناک و موثر و عمیق
احسنت
عالیه مهرابی
1391/8/29 در ساعت : 23:58:4
سلام
شعر زیبا و سوزناکی بود . دست مریزاد
هدیه ارجمند
1391/9/3 در ساعت : 19:34:45
سلام و عرض ادب خدمت شما خانم دهقانی گرامی....
درودبرشما...بسیارزیبا بود....
"خمیده تر شده زینب در این سحر انگار
خرابه از غمِ او شد خرابتر انگار"
التماس دعا
بازدید امروز : 3,921 | بازدید دیروز : 7,712 | بازدید کل : 121,719,389
logo-samandehi