ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



چه قدر سرخی خون بر کفنم می آید

العزة لله جمیعا

 و ابیاتی پیشکش یتیم امام حسن (ع) ...حضرت عبدالله بن حسن



می رود ثانیه ها زود به زود آهسته
آن قیام تو دگر گشت قعود آهسته

می رسد مرگ من و می رود آن جا آنچه
دارم و داشته ام ،بود و نبود آهسته

بی رمق نیز تکان می خورد آن لب هایت
که خدا خود بنشسته به شنود آهسته

و فقط چند تپش  تا برسد ساعت سه..
خیمه ها منتظر آتش و دود آهسته

یک طرف زمزمه ناله " وا جدّا ه " و
آن طرف هلهله برخاسته بود آهسته

عطر سیب است ولی می رسد اینجا دیگر
اندکی رایحه ی یاس کبود آهسته

.......
آه این ثانیه ها  کاش عقب برگردد
کاش عباس علمدار عرب برگردد

کاش اکبر برسد ، کاش بیاید قاسم
کاش تا کوفه نمی رفت سفیرت مسلم

من در این خیمه چرا از همگان جا ماندم؟
همه رفتند ، چرا اینهمه تنها ماندم ؟

من مگر رخت اسیری به تنم می آید؟
من به میدان بروم از تو چه کم  می آید؟

نامه ای داشتم از دست پدر بهتر بود
کوچکم؟ اصغر تو رفت که کوچکتر بود

پرده خیمه کنار است تو را میبینم
چون شدی نقش زمین با چه دلی بنشینم؟

عمه جان دست مرا ول کن و بیهوده مکش
جگرم سوخت ، که ارث پدرم بوده ، مکش

برق تیغش به دلم خورد ...خدایا ...ای داد
آمدم سویت عمو ، هر چه شود بادا باد

آخرین لحظه به آغوش تو نائل شده ام
تن تو ، تیغ ، چه زیباست که حائل شده ام

چه قدر سرخی خون بر کفنم می آید
به من این اسم ، که ابن الحسنم می آید
 
سید مجتبی ربیع نتاج-چهارم محرم 1391
کلمات کلیدی این مطلب :  چه ، قدر ، سرخی ، خون ، بر ، کفنم ، می ، آید ،

موضوعات :  عاشورایی ، آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1391/8/29 در ساعت : 16:37:57   |  تعداد مشاهده این شعر :  794


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

علی‌رضا علی‌سلیمانی
1391/8/30 در ساعت : 15:7:23
سلام.

زيبا بود. ممنون.

------

فقط چند نكته:

.
.
.
.............................................
جناب آقای علی سلیمانی عزیز
از دقت نظر و تذکر درست شما سپاسگذارم
اشکالات تایپی و املایی اصلاح شد
در مورد مقتل هم درست می فرمایید خودمن هم همین امروز مطلب صحیح مقتل رو دیدم و همزمان شما هم متذکر شدید که اصلاح گردید.باز هم متشکرم.سرفراز باشید.











بازدید امروز : 16,394 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,572,354
logo-samandehi