شعری زیبا بود ودر هم تنیده. ارتباط طولی ابیات محکم و با روایت هماهنگ بود.
فقط چند نکته ی کوتاه عرض میکنم:
با زبانی ساده به ابیاتی بسیار صمیمی رسیده بودید.:
شب است و غربت لالايي علي اصغر
و اتهام جنون بر سرود يك مادر،
تلاطم دل مادر به وزن گهواره
«گُلُم برو كه خدا خاطِرِت نگهداره...»
ونیز:علم شده علمي با شكوه، با احساس
در آن طرف: همه شمشير،اين طرف:عباس
به ضرب طبل و دهل رقص مي كند شمشير
غروب مي شود و آسمان گرفته جنون
شكست مي خورد اين بار هم ستم از خون
شكوه زينبي خطبه هاي شيدايي
«وَ ما رأيتُ بجز جلوه هاي زيبايي...»
زمان گذشته، زمين غرق در فراموشي است
اگر چه در دلمان عشق رو به خاموشي است،
كسي ز مشرق دنيا طلوع خواهد كرد
اما چند توصیه درمورد ابیات زیر:
صداي حروله ي نوح و ناله ي موسي . این مصراع را متوجه نشدم مخصوصا حروله ی نوح را
و پشت خيمه كسي قبر مي كَنَد...شمشير!؛ در این مصراع هم میکند پایانی با مصراع قبل هم صدا نیست. والبته این مصراع هم قدری ضعف تالیف دارد.
نگاه زخمي مردي - به رنگ دريا- سرخ.در این مصراع به نظر امد قصد داشته اید بین رنگ رنگ آبی دریا وسرخ شدن ان ارتباطی برقرار کنید که به نظر من موفق نشده اید.نگاه زخمی سرخ است چگونه به رنگ دریای ابی میشود.؟
كسي ز مشرق دنيا طلوع خواهد كرد.کاش دراین مصراع به جای مشرق،مغرب بگذارید تا با روایت های ظهور همخوانی بهتری داشته باشد. طلوع خورشید از مغرب هم پارادوکس زیبایی میشود.درمجموع شعر محکم وتاثیر گذاری بود.
موفق باشید وحسینی بمانید
--------------------------------
پاسخ:
تشکر از لطف و توجه شما
فقط یک نکته د رمورد:
مردی -به رنگ دریا - سرخ
به رنگ دریا تعریضی است برای: مردی
ممنون از شما