ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



کربلا منظومه ای بی انتها:4-قاسم بن حسن
قاسم بن حسن
کربلا منظومه ای بی انتهاست
دفترش گل واژه ی شعر خداست
لاله ها در دامنش پروده است
یک گلستان عشق را آورده است
جملگی شان واله ی پیغمبرند
مست از جام ولای حیدرند
رشد در دامان عصمت کرده اند
خو به آیین شهادت کرده اند
یادگار از اهل بیت مصطفا
بامسیرحق وباطل آشنا
درمیان کاروان عاشقان
رزمجویی هست ، اما نو جوان
تا که از راز سفر آگاه شد
باعموی خویشتن همراه شد
چهره اش ، روی دل آرای «حسن »
خلق وخویش ، خلق زیبای «حسن»
از پدر ، او در س ها آموخته
گنج ها در سینه اش اندوخته
آنکه ازاو هرچه گویم من ، کمست
یادگار « مجتبایش » «قاسم » ست
منتظر تا فرصتی پیدا کند
با عمویش ، راز دل افشا کند
حرف ها دارد که گوید با «حسین»
گردغم از دل بشوید با «حسین»
شام عاشورا ، روسوی عمو
می کند از شوق رفتن گفتگو
گفت: « اذنم ده که سربازی کنم
رخصتی مولا که جانبازی کنم
تا زنم از شوق در راه شما
باتنم صد بوسه بر شمشیرها
صبح فردا اذن میدانم بده
وعده ی دیار جانانم بده
فرصتی تا خویش قربانت کنم
جان خود را هدیه ی راهت کنم
هرکه درراه شما بی سرشود
لایق دیدار پیغمبر شود»
داد در شیرینی این گفتگو
اشک ، چشمان عمورا شستشو
با دلی غمگین برادرزاده را
نوجوانی این چنین دلداده را
برد نزدیک و در آغوشش کشید
دست لطفی بر سر و رویش کشید
بوسه زد از شوق بر سیمای او
بر دوچشم نافذ و گیرای او
گفت عمو حالا که وقت زندگی ست
هیچ می دانی عمو جان مرگ چیست؟
نوجوان پاک خوی و پاک زاد
درجوابش پاسخی شایسته داد
گر شهادت می شود فرجام من
مرگ ، « احلی من عسل » در کام من
پاسخش قلب عمویش را شکست
اشک شوقی روی چشمانش نشست
گفت آری« قاسمم » جان منی
صبح فردا مرد میدان منی
روز عاشورا ، مهیای نبرد
شد شناور سمت دریای نبرد
تا بفهماند که راه عشق چیست
تابگوید مرد یا نامرد کیست
با دلی آرام ، گامی استوار
جانش از شوق شهادت بی قرار
عزم خود را بهر رفتن جزم کرد
باشجاعت رو به سوی خصم کرد
بوسه از روی عمویش چید ورفت
سمت میدان بلا خندیدورفت
تا به سوی دشمنان او راه یافت
همچو موجی قبل دریا را شکافت
درحصار دشمنانی زشت خو
درمیان لشکری بی آبرو
ماند و با مردانگی پیکارکرد
روز دشمن را سیاه و تارکرد
درمصافی نابرابر ، جنگ کرد
خون پاکش ، دشت را گلرنگ کرد
بالبی تشنه ، تنی هم چاک چاک
غرق خون افتاد ، قاسم ، روی خاک
دروفا برعهد وپیمانی چنین
در دل دشمن و میدانی چنین
شرط اول عشق بازی باخداست
عشق بازی رمزو راز کربلاست
کلمات کلیدی این مطلب :  کربلا ، منظومه ، ای ، بی ، انتها:4-قاسم ، بن ، حسن ، ،

موضوعات :  آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1391/9/9 در ساعت : 0:7:46   |  تعداد مشاهده این شعر :  903


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

زهرا شعبانی
1391/9/9 در ساعت : 8:5:36
چهره اش ، روی دل آرای «حسن »
خلق وخویش ، خلق زیبای «حسن»
---------
باسلام وادب واحترام .موفق باشید
نغمه مستشارنظامی
1391/9/9 در ساعت : 3:11:17
سلام بر شما
مثنوی زیبایی بود پاینده باشید

خصوصی
این مصرع اشکال تایپی دارد
همچو موجی قبل دریا را شکافت
-------------
باسلام وادب واحترام وممنون از تذکرتان.موفق باشید
دکتر آرزو صفایی
1391/9/9 در ساعت : 11:15:33
سلام استاد
نفیسه ی زیبا و در عین حال حزینی سرودید
اجرتان با اباعبدالله
------------
سرکارخانم دکترصفایی
باسلام وادب واحترام وممنون از اظهارنظرتان .موفق باشید
عباس خوش عمل کاشانی
1391/9/9 در ساعت : 9:28:1
درودبر شما دوست ارجمندم.درخصوص این مثنوی زیبا نکاتی را عرض می کنم:1-دربیت 13 مصراع اول اگر بفرمائید:«شام عاشورا مقابل با عمو»بهتراست چون بفهمی نفهمی سیلابی کم دارد.2-دربیت 17«قربانت»با «راهت»قافیه نمی شود چون «قربان» و «راه» باهم قافیه نمی شوند3-دربیت 23حرف«ع»در«گفت عمو...»ملفوظ نیست وبه وزن خلل رسانده است.درواقع خوانده می شود«گفتمو»4-آنجا که فرموده اید«پاسخش قلب عمویش راشکست»درست نیست چون حضرت بااین استدلال و پاسخ زیبای برادرزاده ی خود قلب منورشان روشنتر شد.حتی درمقاتل هم داریم که حضرت ازین عبارت قاسم نوجوان مبتهج شدند5-آنجاکه فرموده اید«روزدشمن را سیاه وتارکرد»بهتراست بگویید«روردشمن راچو شام تارکرد»چون «سیاه»و«تار»یکی است واصلاح که بکنید «روز»و«شام» هم کنارهم نمود دارند6-آنجا که فرموده اید«بالبی تشنه تنی هم چاک چاک»بهتراست بفرمایید«بالبی عطشان و جسمی چاک چاک»7-آنجاهم که گفته اید«دردل دشمن و میدانی چنین»بسیاربهتراست بفرمایید«درنبرد خصم و میدانی چنین» چون استفاده از «واو»مفتوح دروسط مصراع تاکنون سابقه نداشته است اگرچه اول مصراع استعمال می کنند.سربلندباشید.
----------------
استادخوش عمل
باسلام وارادت وممنون از تذکرات بجایتان.حتما مواردمتذکرشده را اصلاح خواهم کرد..سربلند باشید و سایه اتان مستدام .
محمد شکری فرد
1391/9/9 در ساعت : 10:40:44
سلام آقای فرجی...شعر زیبایی بود...درود بر شما...
-------------------
باسلام وادب واحترام وممنون از لطف بی نهایتان .موفق باشید

بازدید امروز : 14,990 | بازدید دیروز : 8,233 | بازدید کل : 122,971,383
logo-samandehi