دسته بندی اشعار

آخرین اشعار

آخرین نقدها

به شاعر زلالي ها رضا اسماعيلي و مهرباني هايش

 
 
با عاشقانه هاي خود آشوب مي كند
ياد از مسيح خسته ي مصلوب مي كند

بر سينه ام -پرنده ي مجروح نا شكيب-
الهام صبر حضرت ايوب مي كند

از"مريم هميشه" اش آنجا چراغ هاست
هر شب به باغ، خنده چه محجوب مي كند
 
 دف مي زندميانه ي بازارقونيه
ني نامه نذرعارف"زركوب "مي كند
 
شوري كه از ستاره هشتم مي آورد
چشم مرا به ولوله مرطوب مي كند
 
شاعر بلند شو كه تبر دار ناگهان
اين سيب را نچيده لگد كوب مي كند
 
فرعون ديگرآمده ورودنيل را
داردبه خون فاجعه مشروب مي كند
 
دستي ميان همهمه ي برگريزها
نارنج هاي باغ تو را چوب مي كند
 
هرلحظه بي ملاحظه اين باد هرزه گرد
"ازكوچه هاصداي تو تو جاروب مي كند"
 
شاعر بلند شو غزلي را قدم بزن
حال مرا غزل چقدر خوب مي كند! 

---

---

   تاریخ ارسال  :   1391/9/25 در ساعت : 19:6:30   |  تعداد مشاهده این شعر :  1042

---

---