حا سین یا نون
تکه تکه کردن ات
سرت شام و حالا
تو را بو می کشم
برادر !
الف آمده ام که دال برگردم
ببین می شناسی ؟
از من نپرس سرگذشت خواهری را که حالا باید
مشتی از خاک تو را بردارد برای بقیع
برای آرامش مادری که حالا دوباره
تو را در کنار دارد !
می روم که نمانم
می روم که نبینم
گوشه گوشه ی شهر و کوچه هایی که مرا
یاد تو می اندازد
تو که دستگیر افتاده ها بودی
خواهر از زمین بردار
حا ، سین یا نون
عین شین قاف
حم والقرآن الـ ... عزیز من
کدام سوره را برایت بخوانم ؟ بگو !
برای توئی که روی نیزه ... یا الله
برای توئی که توی دل ... یا رحمان
برای توئی که آیه آیه نازل شدی
برای منی که حالا باید
دنبال تکه های قرآن اش باشد
چهل روز چشم به راهم نبودی که حالا
چشم هایت را ... کجا گریه کنم ؟
بر می گردم به اتفاق بوسه ی حنجر
به اتفاق بوسه ی خنجر
روی گلوی تو
نوشته بود : هذا موقوف ربی
گلایه چرا وقتی
گوشه گوشه ی این دشت
گواه می دهند لب های مرا
به گونه های تو
به چشم های تو
به دست های تو
به گلوی بریده ات
قسم
دعایی بخوان
تا زودتر دوباره تو را
تا کجا رفته ، کجاوه ای که من و پیشانی خونی ، نمی گویم
تا دوباره سلام ، قلب پاره پاره ی من
چه ها گذشت ، باشد برای بعد
چهل روز ِ بی تو چهل قرن بر من ، برای بعد
قاری جدا تن از پیکر
قرآن بخوان تا که زودتر
...
حا سین یا نون
11 / 10 / 1391
تاریخ ارسال :
1391/10/12 در ساعت : 2:45:43
| تعداد مشاهده این شعر :
1057
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.