سلام خانم تختی عزیز
زیبا سرودید احسنت من همیشه غزلهای شما رو دوست دارم
فقط شروع این سروده در 3 بیت اول مفهوم و پیامی غیر از ابیات پایانی دارد و انگار برای حرف دیگری شروع شده

وقتی تضـاد هست ، تفــاهــم نمی شود با زخم های تازه ، تبسّم نمی شود

باید که خون گریست در این ازدحام درد لبخند چاره ی غـم مــردم نمی شود

حتی به آیــه های خـــدا طعـنه می زننـد بر دشمــن شما که ترحـّم نمی شود

این سه بیت بیان و شرح حال امروز ماست و اگر چه در زمان پیامبر عظیم الشان حضرت ختمی مرتبت محمد (ص) هم درد جهل مانند همه ی اعصار وجود داشته است
و مفهوم بیت
بعد از هزار و چارصد و چندمین غدیــر حتی یکی شبیه خـود خــم نمی شود

نیز زیاد مشخص نیست اگه میشه توضیح بدین /ممنون

بسیـار واضح است حدیـث شما رســول ... "با اهل بیت ، راه شما گم نمی شود"

بایــد به ریسمــان وِلای تـــو چنــگ زد جایی که آب هست ، تیـمّم نمی شود
احسنت. قبول باشد انشالله.

كار خوبي از شما خواندم

موفق باشيد سركا رخانم

بایــد به ریسمــان وِلای تـــو چنــگ زد جایی که آب هست ، تیـمّم نمی شود
احسنت طاهره جان بسیار محکم و رسا و خواندنی بود
پاینده باشی و سلامت

ممنون خواهرعزیز