ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



قصيده شب تنهايي

شب شد و آمدم از راه پريشاني را

باز من بودم از اينگونه كه حيراني را...

 

 باز من بودم از اينگونه كه با خود ديريست

مي كشانم پي ام اين روح خياباني را

 

باز من  بودم سرگشته شب هايي كه

 روي زانو ببرم بي سر ِ ساماني را

 

 شوكران نوش خودم بودم وديدم هربار

مرگ اين تن به قضا داده زنداني را

 

 خانه سقف و ستون ريخته اي ميبينم

 دلم اين با غمش آيينه ويراني را

 

نه دل رفتن دارم نه سر برگشتن

 راه در تيرگي اين شب طوفاني را

 

راه در تيرگي آميخته با آغازش

هول واماندن و تنهايي طولاني را

 

هيچ خردك شرري نيست فراهم با او

شهرشب -با همه اش چشم -چراغاني را 

 

*

 

 بازمن  بودم از اينگونه كه سر بر زانو

 ابرگين ديده ام آيينه انساني را

 

 باد برف است؟ نه سيلي خور دستي ست خودي

صورتم سورت سرماي زمستاني را

 

 به ستوه است قدم تا قدم از دره و كوه

پاي گم كرده شبي منزل پاياني را

 

 پشت هرباديه بيغوله و خفتنگاهي ست

سرراهم شب غولان بياباني را

 

سايه با سايه به دنبال من آمد تا برد

 گرگ همسايه گله ي بي سگ چوپاني را

 

گرگ سگ خورده سگ گرگ دريده است مخواه

گله تنها شود اين سگ به نگهباني را

 

پيشترها هدف آينه ام مي ديدم

 سنگ امروز نشان رفته پيشاني را

 

 پشت در پشت ام در دست شمايان ديده ست

 دشنه آخته دشمن پنهاني را

 

 آبي آغشته و ناني ست به زهر آلوده

ماحضر آنچه نهاديد به مهماني را

 

يا منم اينكه چنين كافر نعمت شده ام

 يا شماييد رها كرده مسلماني را

 

 پيرهن برتن من معركه گيرانه دريد

آن برافراشته خود بيرق عثماني را

 

ديدم و ديديم ما هر دو چه دستي انداخت

 در كبوتر بچه گان سنگ به ناداني را

 

ديدم و ديديم ما هر دو كدام اشتر مست

 يله شد از پي كين خواهي قرباني را

 

 اينچنين شد كه به آيين شما ديدم با

 صورتكهاي مهيب آينه گرداني را

 

 اينچنين شد كه گزيري نتوانستم از

 خون دل خوردن و خاموشي طولاني را

 

استخواني شد و خاري شد در چشم و گلو

 قصه آنچه كه ميدانم و ميداني را

 

 نه منم جامه بدل كرده به دشخواري راه

 طيلسان پوشي و با خويش تن آساني را

 

 باتب صبر كه  افتاده به جانم ديريست

 خود چه واگويه كنم نقل به هذياني را؟

 

من  به حق  آمدم اما نه چنان تا بگزم

 پشت دست آه به دندان پشيماني را

 

*

 

شعله  اي بود ازآن آتش اندوه بزرگ

 آنچه گفتن نتوانستم و ميخواني را

 

*

 

 پوستين سوخته آن ابرعقيمي كه منم

 باغ بي برگي اش آنك شب باراني را!... 

کلمات کلیدی این مطلب :  قصيده ، شب ، تنهايي ،

موضوعات :  اجتماعی ،

   تاریخ ارسال  :   1391/10/24 در ساعت : 11:36:7   |  تعداد مشاهده این شعر :  1063


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

عباس خوش عمل کاشانی
1391/10/24 در ساعت : 14:18:37
...تو دراین طرفه قصیدت که چو بثّ الشکواست
اعتلا داده ای آیین سخندانی را
گویی استاد اوستا به زبان آورده ست
نکته های سخن منشی کاشانی را
یا که افراشته بر بام ادب م. امید
رایت نو شده ی حضرت خاقانی را....
بازدید امروز : 1,206 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,557,166
logo-samandehi