ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



غزل خدا حافظی
  • بوطیقای ماهی ها...
اینک مجال بوسه، وقتِ بارشِ گیسوست
یعنی دلم در معرضِ توفانی از آهوست
دل داده ام بر دودوی چشمانِ شنگی که
از طاقش آویزان دو تا خنجر دوتا ابروست
جاری ست یارب در شب و روزم شمیش ، کو:
نیمی گلِ یاس است ونیمی هم گلِ شب بوست
زنبورهای انگبینی خوب می دانند.
دل کندن از گل، دست از جان شستنِ کندوست
شد این غزل «رودی»وُ «بوطیقای» ماهی هاش:
پیراهنی کُر با  ملیله دوزیِ  میگوست
در بیعتم با «بدعتِ» دریایی ِ این رود
از سربه پا  از پا به سر نیمایی ام ایدوست!
o
ما را ببخش ای مسلخِ گوسالگی، چندیست
بی غیرتی اینجا فقط از جانبِ چاقوست
جز تلّی از خاکسترِ مطلق چه می ماند؟
در خرمن خر، برقِ روشنفکری یابوست!!
 

  • بهشت گمشده...  ( این غزل در سال 1377 سروده شده و در مجموعه ی از عسل و غزل چاپ شده )

آیینه! بر پا کن دوباره بزمِ ماتم را
تصویر کن بر بومِ خون ماهِ محرّم را
درسوگ اقیانوس، چون عاشق ترین دریا
با لهجه ای محزون بخوان! آن اسمِ اعظم را
آبی ترین مرد از کنارت تشنه لب برگشت
ای آب! بر سرکن تمامِ خاک عالم را
o
وقتی که قومِ کین به بادِ فتنه می دادند
بر نیزه ها هفتاد و دو گیسوی در هم را؛
وقتی که چشم زخمیِ سقای دریا دل
شرمنده می کرد از کرامت چشم زَمزَم را؛
ای کاش بودیم آه... اما نه .. اگر بودیم
آیا نمی بستیم ما هم نَهرِ عَلقَم را ؟!
o
حتی همین امروز هم مولا اگر می بود
می دیدم آری در قفایش ابن ملجم را
آه ای بهشتِ گمشده، هر آن ترا جُستم
کابوسَکی آشفت گند مزارِ خوابم را
 

کلمات کلیدی این مطلب :  غزل خدا حافظی ،

موضوعات :  سایر ،

   تاریخ ارسال  :   1391/10/24 در ساعت : 18:20:43   |  تعداد مشاهده این شعر :  1153


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 4,761 | بازدید دیروز : 13,569 | بازدید کل : 122,991,251
logo-samandehi