ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



خواهیم از خدا که به ما هم نظر کند
بنام خدا
با جوان ترين استاد خلبان نيروي هوايي ارتش ايران سرلشكر خلبان، « علي اقبالي دوگاهه»و داستان عجیب شهادتش بیشتر آشنا شوید . وی در 25 سالگي استاد خلبان جنگنده F-5و در 27 سالگي با درجه سرگردي جزو افسران ارشد نيروي هوايي ارتش ایران شد.
 شهادت :
 این هم وطن دلیر اکثر تلمبه خانه ها و نیروگاه های برق عراق از کار انداخته بود و طرح های عملیاتی وی باعث گردیده بود صادرات 350 میلیون تنی نفت عراق به صفر برسد از این رو صدام جنایتکار به خون این شهید تشنه بود . از این رو به دستور صدام پس از دستگیری بدنش به دو نیمه تبدیل شد و نیمی از پیکر مطهرش در نینوا و نیمی در موصل عراق مدفون شد .واقعا ما چه عزیزان گمنامی را در نیروی هوایی ارتش داشته ایم که حتی نام آنها را هم نشنیده ایم . وي پس از بمباران پادگان «العقره» در حالی که زنده به اسارت مزدوران عراقی درآمده بود، به دلیل ضربات مهلکی که نیروی هوایی ارتش ايران در نخستین ماه جنگ بر پیکر ماشین جنگی عراق وارد نموده بود به دستور صدام و برای ایجاد رعب و وحشت در بین سایر خلبانان كشورمان، برخلاف تمامي موازین انسانی و موافقت نامه های بین المللی رفتار با اسرا، به فجيع‌ترين و بيرحمانه ترين وضع به شهادت رسید به طوری که نیمی از پیکر مطهرش در نینوا و نیمی در موصل عراق مدفون شد. این جنایت به حدی وحشیانه بود که رژیم بعثی در تلاشي بيشرمانه براي سرپوش گذاشتن بر اين جنايت هولناك، تا سالها از اعلام سرنوشت آن شهید مظلوم خودداری می کرد و طی 22 سال هیچگونه اطلاعی از سرنوشت وي موجود نبود؛ تا اين كه در خرداد سال 1370، بر اساس گزارش هاي موجود عملياتي و اطلاعاتي، و نامه ارسالي كميته بين‌المللي صليب سرخ جهاني مبني بر شهادت ايشان و اظهارات ديگر اسراي آزاد شده وخلبانان اسير عراقي، شهادت خلبان علي اقبالي دوگاهه محرز شد. پيكر مطهرش كه بخشي از آن غريبانه در قبرستان محافظيه نينوا و بخشي ديگر در قبرستان زبير موصل به خاك سپرده شده بود، با پيگيري كميته جستجوي اسرا و مفقودين وكميته بين‌المللي صليب سرخ جهاني، به همراه پيكرهاي مطهر تني چند از ديگر خلبانان شهيد نيروي هوايي، پس از 22 سال دوري از وطن، در ميان حزن و اندوه خانواده، ياران و همرزمانش به ميهن بازگشت و به شكلي بسيار با شكوه و تاريخي در ميدان صبحگاه ستاد نيروي هوايي تشييع و در پنجم مردادماه 81 در قطعه خلبانان بهشت زهرا دركنار ساير همرزمانش آرام گرفت.

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد!
 
اما
امروز که حقیر این مطلب را خواندم برای آن شهید والا مقام ناخودآگاه که بیشتر گمنامی اش مرا تحت تاثیر قرار داد این غزل را به صورت بدیهه سرودم هر چند در مقابل مقام شهیدان تحفه ای بیش نیست.
تقدیم به همه خلبانان بزرگ کشور که در طی هشت سال دفاع جانانه جنگیدند :


  بالغ ترین ستاره ی این آسمان شدی
آهوی دشت خاطره های زمان شدی

ای تو در آرزوی رهایی به باغ نور!
کی مرغ نیم بسمل  این آستان شدی؟

ای وای بر من! ای گل غیرت کجا و چون؟!
در دست شمر باد، اسیر خزان شدی

ما را چه خواب بود! بگو باد شرممان!
آن نیمه شب که مانع غارتگران شدی

ما را دریغ و درد!  که از تو نخوانده ایم
با آنکه سالهاست به دوران بیان شدی

ما مانده ایم و این همه پرسش که بی جواب
ای مرد! کی برنده ی این امتحان شدی

امروز از تو مرد وطن می کشد نفس
تا دست کودکانه ی او را توان شدی

خواهیم از خدا که به ما هم نظر کند
آنسان که تو به سفره ی او میهمان شدی.


سیاوش پورافشار1391.10.25
کلمات کلیدی این مطلب :  شهادت ،

موضوعات :  ادب و مقاومت ،

   تاریخ ارسال  :   1391/10/25 در ساعت : 20:58:10   |  تعداد مشاهده این شعر :  798


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بهشاد امامی
1391/10/25 در ساعت : 21:34:49
ان شاءالله که پس از عمری طولانی با پیشوند "شهید" نزد خداوند فراخوانده شوید.
شهادت، گوارایش باد.
درود بر قلم شما.

/////////////

درود بر شما بزرگوار
از لطف و محبتتان ممنونم
در پناه حق
علی میرزائی
1391/10/27 در ساعت : 11:15:18
سلام جناب پور افشار نازنین
بسیار زیباست دست مریزاد
زنده باشید

///////////////////

درود بر آقای میرزایی عزیز
ممنون از حضور و لطف دائمی تان
مصطفی پورکریمی
1391/10/26 در ساعت : 20:21:51
درود و آفرین بر شما با این پست خوب و شعر خوب تر


////////////////


درود بر استاد پورکریمی
ممنون از لطف بیدریغ و حسن نظرتان
سید حسن رستگار
1391/10/26 در ساعت : 2:46:4
سلام بر سیاوش عزیز

چقدر دغدغه هایت برایم شیرین است
ایران عزیزم در طول تاریخش علی الخصوص در جنگ تحمیلی بسیار از این راد مردان را به چشم دیده
و حضورشان را لمس کرده و زود از دستشان داده است

بر قرار و بر مدار
یا علی

////////////

سلام بر شاعر بزرگوار سید حسن عزیز
ممنون از حضور و لطف فراوانت
به راستی که چنین است فرمودید
هادی ارغوان
1391/10/27 در ساعت : 12:40:53
درودبرشما
احساس خوبی پیداکردم ازخواندن
این شعر
دست مریزاد

///////////

دود بزرگوار
ممنونم لطف دارید
امیر سیاهپوش
1391/10/26 در ساعت : 8:40:39
احسنت احسنت
درود بر شرف و غیرت شهدا و بر تعصب و حمیت پور افشار عزیز.
دست مریزاد


/////////////////


سلام بر آقای دکتر سیاهپوش گرامی
از حضور و حسن نظرتان ممنون
علی حیدری زاده
1392/1/1 در ساعت : 0:13:47
دلنشین است غزلهای شما اما دیر خوانده ام می دهم اکنون نظری اینجا من : و از نظرهای دیگران در این باره بی خبرم و این چند جمله برای فتح باب آشنایی است.

(امروز از تو مرد وطن می کشد نفس)

با این مصراع حال کردم چون خواننده را با رندی حیران می کنید که چگونه بخواند چون هیچ علامت نگارشی ندارد
آیا مرد اگر مضاف است یا کاما دارد یا مناداست
گیجی شیرین و مه آلود خوبی دارد
لذت بردم بدرود

//////////

درود بر شما بزرگوار
ممنونم از حضور و حسن نظرتان
در پناه حضرت حق باشید
بازدید امروز : 2,035 | بازدید دیروز : 7,712 | بازدید کل : 121,717,503
logo-samandehi