ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



تاريخ ادبيات نوين تاجيك

سالهاست که دوستان فرهیختۀ ایرانی، تاجیک و افغان برای ارتباط سه ملت کوشش­های فراوانی نموده­اند. گاهی خاطره­ها، سفرنامه­ها و دیگر نوشته­هایی که در وبلاگ یا فیسبوک برخی دوستان ایرانی و افغانستانی درمورد مشترکات فرهنگی کشورهای فارسی زبان می­بینم ، مرا بی­اندازه خوشحال می­کند و احساس می­کنم هرواژه از این نوشته­ها، قلب مشترک سه سرزمین است که با عشق می­تپد و به همدیگر پیوند خورده­اند. این علاقۀ مشترک، حتی یک دانشجو یا یک مسافر ساده را در این سرزمین ها، با وجود کمبود امکانات، بر می­انگیزد تا مطلبی در مورد فرهنگ مشترک این کشورها یاد داشت کند. در حقیقت گذشته از این فعالیت­های دانشجویی، برخی ارگان های دولتی سه ملت هم، در کنار مشغله های کاری فراوانی که دارند، گاهی کارهای فرهنگی هم انجام می­دهند و این جای تقدیر و تشکر دارد. کتاب از ساقه تا صدر دکتر گرمارودی از نمونه های درخشان این گونه تلاش هاست که قبلا خوانده بودم و درنظر داشتم برای دوستان معرفی اش کنم اما به خاطر محدودیت فرصت این امکان فراهم نشد اما از دیگر کتاب­هایی که در زمینه ادبیات تاجیک در ایران چاپ شده است، کتاب تاریخ نوین ادبیات تاجیکستان اثر علی اصغر شعر دوست ( سفیر جمهوری اسلامی ایران در تاجیکستان ) است. هر چند هر اثر پژوهشی دارای نقص های می باشد که با مرور زمان نواقص آن رفع می گردد و این اثر ارزشمند هم با وجود نقص­های در زمینۀ معرفی تام و تمام ادبیات نوین تاجیکستان، گامی است در راه پیوند و آشنایی مردمان این کشورها با یکدیگر. به نظر من هر گامی که در راه پیوند این سه سرزمین برداشته می­شود جای تقدیر و تشکر دارد و من هم به نوبۀ خود ضمن تشکر از دولت تاجیکستان برای تجلیل و تقدیر جناب دکتر علی اصغر شعر دوست، از جمله اعطای نشان دولتی رودکی برای فعالیت های ادبی و فرهنگی او...، این نوشته را که در بارۀ معرفی کتاب و فعالیت های فرهنگی او می باشد و درمجله کتاب ماه تاریخ و جغرافیا ( شماره 175 ) به چاپ رسیده است را به عنوان سپاس دانشجویی از طرف خود، به ایشان تقدیم می­کنم.

نویسنده: علي‌اصغر شعردوست

جلد تاریخ ادبیات نوین تاجیکتاريخ ادبيات نوين تاجيك

مشخصات نشر: تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1391، 625 صفحه

ادبیات در جهان، شناسنامه‌ی ملت‌ها به حساب می‌آید. ادبیات به تنهایی نوعی از علم تاریخ است که رویداد و سرگذشت سرزمین ملت‌ها را با زبان و احساس مردمان آن سرزمین بیان می‌دارد. برای تاریخ‌نگاران، شناخت ادبیات هر ملت لازم است چراکه پیکره‌ی اصلی و صادقانه ی تاریخ یک ملت از زبان مردم آن جاری می‌شود. از این لحاظ برای شناخت صحیح تاریخ هر ملت به ادبیات آن ملت نیاز داریم. هم‌چنین بالعکس به شناخت تاریخ آن ملت، و این دو چون زنجیر ناگسستنی همیشه در کنار هم قرار دارند.

برای شناخت ادبیات تاجیکستان هم شناخت تاریخی این سرزمین لازم است، چراکه ادبیات همیشه تحت تأثیر سیاست‌های دولت و حکومت قرار دارد.

از آن‌جا که تاریخ، فرهنگ و زبان مردم تاجیک با دو سرزمین ایران و افغانستان مشترک است، ادیبان و بزرگان این سه سرزمین برای معرفی ادبیات معاصر همدیگر تلاش و کوشش‌ فراوان نموده‌اند. بیش‌ترین نشر و معرفی کتاب‌ها را در این زمینه نشر الهدی انجام داده است. دیگر انتشارات هم برای معرفی ادبیات تاجیک به مخاطبان تلاش کرده‌اند.

اما آخرین کتابی که در این زمینه توسط دکتر حبیب اسماعیلی به دستم رسید کتاب تاریخ ادبیات نوین تاجیکستان اثر دکتر علی‌اصغر شعردوست بود. با تورق این کتاب دریافتم که این اثر، جامع‌ترین و ارزشمندترین کتاب در زمینه‌ی شناخت ادبیات و تاریخ ماوراءالنهر است و برای دوست‌داران علم تاریخ و ادبیات فایده‌ی بسیار دارد. بنابراین، بر خود لازم دانستم ارزش نگارش این کتاب را برای مخاطبان آن یادآوری کنم.

دکتر علی‌اصغر شعردوست (متولد 1961 م)، از سال 1990 میلادی در ارتباط با جمهوری تاجیکستان فعالیت‌های مهمی در حوزه‌های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی داشته، و بار‌ها سفیر نمونه‌ی ایران در تاجیکستان شناخته شده است. در سال جاری نشان دولتی ابوعبدلله رودکی را که یکی از معتبرترین نشان‌های ادبی تاجیکستان به حساب می‌آید، از طرف ریاست‌جمهوری تاجیکستان دریافت کرده است. گذشته از مشاغل کاری، و حمایت فرهنگی از ادیبان و شاعران و تلاش برای نزدیکی دو کشور هم‌زبان و هم‌دل، دکتر علی‌اصغر شعردوست با تألیف چندین کتاب و معرفی ادبیات تاجیک به هم‌زبانان ایرانی، خدمت بسیار سترگی انجام داده است؛ از جمله، انتشار چهارده عنوان گزیده‌ی اشعار معروف‌ترین شاعران تاجیک در انتشارات بین‌الملل الهدی که با گزیده‌ی اشعار استاد لایق شروع می‌شود و سپس با گزیده‌ی اشعار مؤمن قناعت و عسکر حکیم و بازار صابر و ... ادامه می‌یابد. تألیف و انتشار کتاب چشم‌انداز شعر امروز تاجیکستان با دو خط نیاکان و سریلیک، یکی از باارزش‌ترین کتاب‌ها در زمینه‌ی ادبیات محسوب می‌شود. این کتاب توسط اتفاق نویسندگان و وزارت فرهنگ جمهوری تاجیکستان برگزیده‌ شد و مورد نقد و بررسی مطبوعات ادبی تاجیکستان قرار گرفت و منتقدین تاجیک این اثر را در نوع خود اولین و بهترین اعلام نمودند. هم‌چنین با حمایت ایشان نشر صد‌ها اثر از بزرگان و ادیبان تاجیک به خط نیاکان و سریلیک انجام گرفته است، از آن جمله برگردان اثر معروف تاریخ تاجیکان تألیف باباجان غفوراف در نشر عرفان تاجیکستان، و هم‌چنین نشر آثار نویسندگان و پژوهشگران تاجیک در حوزه‌ی تاریخ تاجیکان که از آن جمله‌اند تاجیکان در مسیر تاریخ اثر میرزا شکورزاده، تاجیکان در آیینه تاریخ اثر رئیس‌جمهوری محترم تاجیکستان در دو جلد، و ... .

و اما آخرین تألیف و اثر این بزرگوار که به تازگی توسط انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شده، تاریخ نوین ادبیات تاجیکستان است. این اثر ارزشمند را می‌توان نگاهی تازه به برخی موارد ادبی، تاریخی و اجتماعی ... در شکل‌گیری سیاسی و اجتماعی آسیای میانه به‌خصوص تاجیکستان دانست.

کتاب، یک پیشگفتار، هفت فصل و 121 موضوع را همراه خود دارد.

فصل اول این کتاب به بررسی وقایع تاریخ آسیای مرکزی، ماوراءالنهر و بخارا، دوره‌ی حکومت امیر حیدر، دوره‌ی حکومت امیر نصرالله، رقابت انگلیس و روسیه و الحاق آسیای میانه به روسیه، تأسیس ترکستان و مباحثی تاریخی از این دست، اختصاص دارد. مؤلف در این فصل با ترتیب زمانی و تاریخی، وقایع تأثیرگذار در روند شکل‌گیری سیاست جغرافیایی ماوراءالنهر را بیان می‌کند. از خلال اشاره‌ها و نکته‌سنجی‌های کتاب می‌توان به سرگردانی این خطه و خاک به دست امیران و حاکمانی که برای خدمت جامعه و مردم صلاحیتی نداشتند پی برد. بیش‌تر مردم در باتلاق خرافات عصر خاموشی به سر می‌بردند، در حالی که امیران به خودکامگی و خویشتن‌ستایی خویش مشغول‌ بودند و بیگانگان برای غصب منافع ماوراءالنهر نقشه می‌کشیدند.

در فصل دوم، مؤلف به مسائل مربوط به اوضاع فرهنگی و آغاز روشنگرایی در آسیای میانه، بیداری شرق، تحولات منطقه و دیدگاه روشنفکران، جنبش‌های بیداری در آسیای میانه به‌خصوص بخارا و هم‌چنین جنبش معارف‌پروری با پرچمداری احمد دانش و تحول در محتوای ادبیات تاجیک و زندگی و آثار برخی روشنفکران این دوران از جمله دلشاد برنا، عبدالقادر خواجه سودا، شمس‌الدین شاهین، طغرل احراری، میرصدیق خواجه حشمت و بزرگانی از این دست با نمونه‌ی ذکر اشعارشان می‌پردازد. این فصل، شرح آغاز دوران روشنایی ماوراءالنهر به حساب می‌آید و تلاش‌های احمد دانش و دیگر معارف‌پروران برای شناخت هویت و ایجاد جامعه‌ای بهتر، در آن بازنمایانده شده است. احمد دانش با سفر به روسیه و دیدن دیگر ممالک درصدد روشن‌گرایی در عصر خود برآمد و با شیوه‌ی حکومت ظالمانه و متحجرانه‌ی امارت بخارا مخالفت کرد. شخصیت احمد دانش به شخصیت برخی از سفرکرده‌های ایرانی دوره‌ی مشروطه‌ی ایران به خارج می‌ماند که اصلاحات و دید تازه را وارد جریان اجتماعی کردند.

احمد دانش در نوادر الوقایع، گلایه و شکوه از بی‌سوادی و ظلم امرای زمان می‌کند و مردم را به سمت روشنایی و زندگی ایده‌آل راهنمایی می‌کند.

نمونه‌ای از نثر نوادر الواقعه در فصل دوم ذکر شده است:

«و مرا به تجربت و تفکر بعدی عمری یقین شد، که خیر من در آن است، که اگر مرا اقتدار دست دادی، فرعون را به خادمی نگرفتمی و دستگاه خیال تا آنجا داشتم، که حکومت اقلیمی به سرانجام آن وافی نمی‌نمودند. فلاجرم، به اعمال و اشغال خسیسه رجوع نیاوردم و در مد نظر نداشتم و می‌گفتم: گر بار کشی، بارِ نگاری باری.

و روز به فاقه و صبر می‌آوردم. و غلبه‌ی این فساد در طینت من بعد از احراز فضایل مکتسبی و رفتن به سفرهای اضطراری و دیدن دولت‌های بزرگ از سلاطین و ماثر آنها در نظم هنرپروری در دماغ من متمکن شد. چه می‌دیدم کسانی به رتبه‌های پست‌تر از حال من به مناصب بلند فایض بودند. و در دیار ما اهل هنر را صغیر و کبیر دشمن می‌دارند. فلاجرم، مراتب اهل فضل و دیار در نظر من خرد و خوار درآمد. و نفس من بدان پایه‌ها که امثال من مفتخر و مباهی بودند، سر ننهاد و گفت: «چون احتیاج تو به تملک تمام ترکستان از پیش نمی‌رود و باز مغموم و محزون باشی، پس این پایه‌های پست نیز اختیار مکن و خود را میالا. و همان غمی که داری، به همان اکتفا کن» تا شما نگویید که «کلی و کاکل افشانی» و«گدایی و دعوی شاهی» چه معنی دارد؟» (ص 55)

فصل سوم به تحلیل جنبش جدیدان و چگونگی ورود آن به جریان‌های سیاسی و اجتماعی آن دوران می‌پردازد. جدیدان از طریق انتشار معارف و تشکیل مکتب‌های اصول نو و انتشار ادبیات نوین و نشر روزنامه‌ها، سعی در بالا بردن آگاهی مردم می‌کردند. آن‌ها تلاش می‌کردند نظام کهنه‌زده‌ی آن دوران را که بیش‌تر پس‌رفت داشت تا پیشرفت، با افکار اصلاح‌طلبانه‌ی خود در عرصه‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، با تشویق به برقراری عدالت اجتماعی و قانون‌ اصلاح کنند.

مهم‌ترین آرمان این گروه، شکستن دیوار سنت‌گرایان متعصب کهنه‌پرست بود که با اداره‌ی بی‌رحم آنان، جامعه و مردم در تنگنا و سختی به سر می‌بردند.

مؤلف بعد از واکاوی جنبش جدیدیه، به وضعیت تعلیم و تربیت در آسیای میانه و تأسیس نخستین مکتب‌های روسی و ترجمه‌های کتب از زبان روسی اشاره می‌کند و وضعیت مدارس کهنه را شرح می‌دهد و اسامی مدارس جدید و کهنه را که در بخارا به دویست عدد می‌رسید ذکر می‌کند و تفاوت مکتب‌های اصول کهنه و نو را بیان می‌کند.

سپس، به صورت مفصل، وقایعی که در بخارا و آسیای میانه اتفاق می‌افتاد و هم‌چنین چگونگی سقوط جدیدیه را بیان می‌کند و در آخر، به ادبیات جدیدیه، به‌خصوص افرادی چون عبدالواحد منزم، شریف جان مخدوم، سید رضا علیزاده ... همراه با نمونه‌ی اشعار و ذکر آثار آنان می‌پردازد.

فصل چهارم و پنجم به شکل‌گیری ادبیات شوروی اختصاص دارد. با بنیان گرفتن ادبیات نوین تاجیک توسط عینی و لاهوتی، تاریخ تازه‌ای برای ادبیات آسیای مرکزی، به‌خصوص تاجیکستان و سمرقند و بخارا، رقم خورد.

مؤلف ادبیات شوروی تاجیک را در سال‌های 1917 تا 1991 به هفت بخش جداگانه تقسیم‌بندی کرده و تأثیرپذیری نویسندگان و شاعران را از مکتب‌های گوناگون ادبی و هم‌چنین محیط اجتماعی حکومت آن زمان دانسته و به تحول ژرف نظم و نثر اشاره نموده است. علاوه بر این، در آخر فصل پنجم با آوردن اسامی پیشگامان نثر و نظم تاجیک، به خصوصیات و ویژگی‌های آثار نویسندگان به‌خصوص جلال اکرامی، ساتم الغ‌زاده، رحیم جلیل ... و نیز در بخش پیشگامان نظم معاصر تاجیک، به زندگی و آثار میرزا تورسون‌زاده، مؤمن قناعت، لایق شیرعلی، بازار صابر ... پرداخته است.

فصل ششم این کتاب پژوهشی در زمینه‌ی ادبیات نمایشی تاجیکستان و نمایشنامه‌نویسی در این کشور است. در فصل هفتم به مطبوعات تاجیکستان و نیز تاریخ ادبیات تاجیک به روایت تصویر پرداخته شده است. دکتر علی‌اصغر شعردوست در بخشی از مقدمه‌ی کتاب آورده است:

«این گفته‌ی هگل مشهور است که «هر حادثه بزرگ تاریخی، دو بار رخ می‌دهد». اگر این سخن قابل تعمیم نباشد، اما در مورد سرزمین فارسی‌زبانان، متأسفانه این گفته صدق می‌کند. اتفاقی که دو بار رخ داد و هر دو بار هم به صورت تراژدی: بار اول در سده‌ی شانزده میلادی جدایی آسیای میانه از ایران و بار دوم در اوایل سده‌ی بیست میلادی، جدایی بخارا و سمرقند از پیکره خاک تاجیکان. و غمبارتر از آن، اشتهای سیری‌ناپذیر مستبدان لجام‌گسیخته‌ای بود که تا آخرین امیر منغیتی بخارا، هم‌چون ضحاکان مار به دوش از خون و مغز و مال مردم آسیای میانه می‌خوردند و گرسنگی آنان را پایانی نبود. آنچه بر مردم این دیار گذشت، خود حکایتی دیگر و بلکه تاریخی مفصل دارد. لیکن ذکر این نکته بایسته می‌نماید که ادبیات هر کشور، به شدت متأثر از سیاست‌های حاکم بر جامعه است. لذا در رویکرد به ادبیات، صحبت از رخدادهای سیاسی و نقش آن‌ها در روند ادبیات غیرقابل اجتناب است. در فصل نخست این رساله، شمه‌ای از تاریخ آسیای مرکزی تا فروپاشی خاندان منغیتی ذکر شده است، تا در سیر تاریخی ادبیات نوین تاجیک، فضای حاکم بر شخصیت‌ها و آثار ادبی آنان نمایان‌تر جلوه گردد.»

به عقیده‌ی اکثر محققین ادبیات، ادبیات نوین تاجیک با آثار احمد دانش، بنیان‌گذار جنبش معارف‌پروری، از نیمه‌ی دوم سده‌ی 19 میلادی آغاز می‌شود. تأثیر روشنگری او، به‌ویژه به واسطه‌ی اثر سترگ او نوادر الوقایع، در شکل‌گیری افکار و آثار پیروان او، به‌ویژه بنیان‌گذار ادبیات شوروی تاجیک، صدرالدین عینی، نمایان است. اما دقیقا در همان زمانی که پس از قرن‌ها هویت ملی ملت ستم‌کشیده‌ی تاجیک به رسمیت شناخته شد، اتفاقی شوم افتاد که سرنوشت ادبیات را دگرگون کرد. در سال 1924 م هم‌زمان با تأسیس جمهوری خودمختار تاجیکستان، دیکتاتور مطلق‌العنان شوروی، استالین، به قدرت رسیده بود. این حادثه‌ی شوم تاریخی باعث شد تا افکار و آثار کسانی مانند صدرالدین عینی و پیروان او که با کوله‌باری از تجربه‌ی نسل گذشته‌ی خود می‌توانستند طلایه‌داران نظم و نثری شکوفا باشند، گرفتار تقید و چارچوبه‌ی تنگ سوسیالیسم گردد. از این پس، ادبیات سفارشی شد و تنها «برای سوسیالیسم» و «کارگر و دهقان» بود که مفهوم می‌یافت. فخامت کلام والای کسانی مانند احمد دانش، عبدالرئوف فطرت، شمس‌الدین شاهین، منظم، صدر ضیا، بهبودی و دیگران، دیگر نه ارزشی داشت و نه مجوزی برای بیان. ادبیات تنها برای کارگر و دهقان بود و باید به زبان «ساده» و «عامه‌فهم» نوشته می‌شد. از این رو، نویسنده و شاعر مجبور بود زبان خود را تا حد عوام فرود آورد و مانند کارگر بیندیشد و بنویسد! همین امر باعث شد تا سیل لغات و اصطلاحات عامیانه وارد زبان ادبی شود و تا حدود زیادی از فخامت و بلاغت آن کاسته شود. در دهه‌ی 1930 میلادی، در آستانه‌ی بهره‌وری تاجیکستانِ نوتأسیس از ثمره‌ی درخت پربار ادبیات نسل گذشته، باز دو حادثه‌ی اسف‌بار تیشه بر ریشه‌ی آن زد. دو بار تغییر خط تاجیکان از فارسی به لاتین و سپس از لاتین به سریلیک ضربه‌ای بود که میان نسل گذشته و نسل نوین فاصله انداخت. ترور مدهش استالین در این دهه و کشتار دسته‌جمعی رجال سیاسی و اربابان علم و ادب در این دوره که به قولی بیش از بیست میلیون نفر قربانی داشت، مزید بر علت شد. از این زمان به بعد ادبیات مسیر دیگر یافت و اگر تلاش و مساعی بزرگمرد ادبیات ملی تاجیک، صدرالدین عینی برای به رسمیت شناختن تاریخ و تمدن و فرهنگ و ادب هزارساله‌ی گذشته‌ی تاجیکان نبود، شاید ادبیات نوین تاجیک نیز شکل نمی‌گرفت. صدرالدین عینی با تألیف اثر جاودانه‌ی خود، نمونه ادبیات تاجیک توانست حلقه‌ی وصلی میان نسل‌های گذشته و نوین ادبیات تاجیک باشد و همین امر کافی بود تا ارتباط میان بزرگان گذشته و معاصر هم‌چنان پایدار بماند. 

کلمات کلیدی این مطلب :  تاريخ ادبيات نوين تاجيك ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/11/17 در ساعت : 1:19:57   |  تعداد مشاهده این شعر :  1114


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

علی‌رضا علی‌سلیمانی
1391/11/17 در ساعت : 10:40:19
بوي جوي موليان آيد همي...
بازدید امروز : 23,870 | بازدید دیروز : 18,002 | بازدید کل : 121,555,101
logo-samandehi