سلام و عرض ارادت جناب علیرضا علی سلیمانی عزیز
رباعی زیبا و سرشار از احساسی را به علی اصغر تقدیم کرده اید ،
دست مریزاد و شاعرانگیتان مستدام
با عرض پوزش اگر من جای شما بودم جای " نقش " را با قفل عوض می کردم، تا حادثه را
تازه تر بیان کنم و تصویری جدید ارایه نمایم به این شکل ===>
( خنجر زده بر دل ، ای کمان ، قفلی که / با تیر سه شعبه و گلو ساخته ای )
اجرتان با آن پدر و پسر شهید
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سلام و عرض ارادت بسيار دارم خدمت جناب استاد نجواي بزرگمنش
سپاسگزارم قدمرنجه و نيز لطف بيدريغتان را.
نظر شما حتماً از نوشته حقير بسيار شاعرانهتر و معنيدارتر است. اين نوع نگاه شما، براي بنده آموزنده است.
آن گونه كه من در حافظه دارم (و البته بايد مراجعه كنم به منابع معتبر)، اين است كه سر مبارك در اثر برخورد تير سه شعبه، از پوست... . بر اين اساس (اگر اشتباه نكرده باشم البته)، قفلي ايجاد نشده (البته اگر منظور شما را درست فهميده باشم).
عليايحال، اگر اجازه بفرماييد بررسي بيشتري صورت گيرد.
سپاس فراوان جناب استاد
سرافراز باشيد و پاينده انشاءا... .