کسی بجای خودم نیست مانع راهم
چه از امید و چه از اشتیاق شکوه کنم
سلام
کیا حال هه ؟
مجه اوپر والی بیت سه سب سه بیشتر پسند هه
خوش رهین
|
سلام شعر خوبیست حرام باد به جشمم طلوع صبح وصال اگر ز سختی شام فراق شکوه کنم
|
سلام بسیار عالی و زیبا آخر کار هم بسیار عالــــــــــــــــی و زیبا تمام شده. قلمتان نویسا بزرگوار
|
حرام باد به جشمم طلوع صبح وصال اگر ز سختی شام فراق شکوه کنم بسیار زیبا بود ممنون
|
سلام آقای عباس...غزل زیبایی بود... ممنونم...
|
سلام بر جناب کیفی غزل زیبایی است واین بیتش بیشتر به دلم نشست حرام باد به جشمم طلوع صبح وصال اگر ز سختی شام فراق شکوه کنم پیروز باشید
|
حرام باد به جشمم طلوع صبح وصال اگر ز سختی شام فراق شکوه کنم سلام بر شما دوست عزیز شعر زیبایی سرودید، آفرین بر شما زنده باشید
|
|
حرام باد به جشمم طلوع صبح وصال اگر ز سختی شام فراق شکوه کنم سلام آقای عباس، غزل زیبایی است. دستمریزاد! همیشه شاعر باشید
|
|
حرام باد به جشمم طلوع صبح وصال اگر ز سختی شام فراق شکوه کنم سلام آفرين آفرين! خيلي بيت زيباييست و غزل دلچسبيست.جالب است كه مي توانيد به اين رواني شعر فارسي بگوييد.آفرين.مصرع دوم از بيت اول به رواني كل غزل نيست.مثلا مي شود گفت"چرا ز بختم و از اتفاق شكوه كنم".البته به معناي مورد نظر شما آسيب مي زند ولي به هر حال به نظرم بهتر است كه اين مصرع را تغيير و يا عوض كنيد كه شعر زيبايتان يك دست شود.ممنون
|
درود بر شما جناب عباس گرامی
غزل زیبایی ست
بیت آخر را بسیار دوست داشتم
حرام باد به جشمم طلوع صبح وصال...
اگر ز سختی شام فراق شکوه کنم
|