ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



تقدیم به آ ستان پر مهر موعود مهربانی ها
آن سوی ماجرا
 
نمی شود تو رد شده باشی و 
گل های وصله خورده ی خیابانی
سر بر نگردانده باشند
حتی باور نمی کنم
این روزهای بی برکت
زیر بال بابونه های باران نخورده را
نگرفته باشی
هر چقدر این روزها
درخت های این حوالی
خشکیده قد کشیده باشند و
بیشتر از تمام عمرشان برگ بریزند
 و سرفه های سفور ها را
به واژآرایی های شاعرانه ی ما اضافه کنند ،
حتی میز و نیمکت های بی خیال مدرسه ها هم
به همین تصورآمدنت
به درختانگی شان بر می گردند
ریشه می دوانند
و ساقه بر دست می گیرند
حتی همین حالا
که پیرزن های کدام آبادی های دنیا
در سوگ جوانمرگ های خود
دست هایشان را می چرخانند و
رود رود گریه می کنند
حتی همین حالا
که طبیعی ترین آدم های دنیا
مصنوعی راه می روند،
دختران همین کدام آبادی ها
نذر آمدن توست
که قالی هایشان را
به دار می آویزند
حتی همین حالا که یک عده
نام تو را به خط نستعلیق می نویسند و
تجوید نامت را درست رعایت می کنند
و آن سوی ماجرا
تمام همت شان را
 به مواظبت از میز های موازی گره می زنند
و آن سوترِ ماجرا
به قیمت ترور درخت ها
ادامه ی حیاط می دهند ،
منتظر بزرگترین سورپریز
که باید واژه ی فارسی اش را پیدا کنم ،
 مانده ایم ،
تا مجبور نباشیم
در سلام اول سال
در باغ سفره هامان
سیر و سرکه بچینیم
ما به هیچ دستی ایمان نداریم
تنها دست های توست
که بردل هرروز سوخته ی ما
                                 بخش پذیرند
 
 
سید محمد امین جعفری حسینی

موضوعات :  آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1391/11/29 در ساعت : 23:57:11   |  تعداد مشاهده این شعر :  1442


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

مجید مه آبادی
1391/12/1 در ساعت : 14:14:15
دختران همین کدام آبادی ها
نذر آمدن توست
که قالی هایشان را
به دار می آویزند

درود

لذت وافر بردم
بازدید امروز : 2,223 | بازدید دیروز : 16,528 | بازدید کل : 122,975,144
logo-samandehi