از قدیم گفته اند آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک! چه می شد اگر هیئت داوران محترم می آمدند و در هر بخش اسامی و شعرهای مثلا 20 نفر نهایی را بر روی اینترنت قرار می دادند تا همگان بتوانند ببینند و با عقل ناقصشان قضاوت کنند. اینطوری شیطان هم کمتر زیر جلد بعضی ها می رفت...
|
فی نفسه در خصوص برگزاری جشنواره شعر و انتخاب گروهی به عنوان برگزیده خللی وارد نیست چرا که از طریق همین همایش ها و امتیاز بخشی هاست که جوان تر ها پیش تر از پیش به دنبال تلاش در سرودن اند ، امسال و سال های قبل جشنواره شعر فجر در اجرا موفق بوده است . دست کم برای منی که چندین سال است در همین فضا تنفس می کنم و دیده ام از این همایش ها . تا اینجا که خوب گفتم و قند در دل متولیان آب کن . کمی هم برویم سراغ نکات مسئله دار . دوستانی که مرا می شناسند می دانند که کنگره ی اسم و رسم داری در ایران نداریم که برگزیده اش نباشم از فجر بگیر تا شعر جوان ، شب های شهریور ، دفاع مقدس و ... این را از باب فخر فروشی نگفتم که انصافا هم جای فخر فروشی ندارد از آن جا گفتم ادامه ی بحثم را به حساب ماجرای گربه و دیزی نگذارید ... برای من که شاعرم و شاعرانی مثل من حساس ترین قسمت اجرایی و علمی یک جشنواره فرایند داوری ست این فرایند از انتخاب داوران تا کدگذاری بگیرید تا جمع بندی ها و جلسات نهایی . اما متاسفانه کمترین دقت در برگزاری یک جشنواره در همین مرحله است هر چند که هر دوره گفته می شود که نسبت به دوره ی قبل این اتفاق با دقت بیشتری می افتد که در عمل نمی افتد ... من خودم بارها برگزیده جشنواره هایی شده ام که شعر های به مراتب از من قوی تری به دبیرخانه آن ها رسیده است و برگزیده شدن من بیشتر از شعر معلول عدم دقت کافی در داوری ست . و کنگره هایی که برگزیده نشده ام در حالی که شعر های برگزیده در مقابل شعر من و دوستان دیگر عددی نبوده است ... نتیجه داوری های این شکلی می شود چند حالت که بررسی می کنیم با مثال : 1 - دوستان باشند : در این حالت به علت کافی نبودن زمان داوری یا حوصله ی داوران دوستان برگزیده می شوند باز هم یادآوری می کنم خود من بارها جزو دوستان به حساب آمده و برگزیده شده ام . متاسفانه هر سال در جشنواره ی فجر از این قبیل دوستان برگزیده داشته ایم دوستانی که گاه به علت اسم و رسم و گاه به علت هم استانی بودن با داوران و دبیران جایزه ای می گیرند . حتما دوستان جشنواره ی شعر ... را به خاطر دارند که دو ماهی تبلیغ کرد و بنر زد و بوق و کرنا کرد اما تنها یک روز برای داوری جشنواره وقت گذاشتند و در حالی که ششم ماه مهلت ارسال آثار تمام شد هشتم همان ماه اختتامیه برگزار شد و شعر هایی برگزیده شدند که تمسخری بودند برای جشنواره با آن ادعا (از قضا بنده هم برگزیده شده بودم ولی به جای افتخار کردن تاسف خوردم ) من در سواد ادبی دوستان داور تردیدی ندارم ولی مگر می شود چندین هزار شعر را در طول دور روز داوری کرد ، انصاف هم که داشته باشیم خواندن هزار شعر (فقط خواندن و لذت بردن) یک هفته ای طول می کشد . 2 - داوری یا قرعه کشی : در زمانی که داوری جشنواره این شکلی می شود گروهی از دوستان به علت اقبال در بیت اول شعر ، یا شعر های اول ، فونت زیبای اشعار ، برگزیده می شوند دقیقا شبیه قرعه کشی بانک است همین است که وقتی کد ها برداشته می شوند شگفتی همه را بر می انگیزنند برگزیده شدن خود من درجشنواره ای که نباید اسمش را برد تقریبا همینطور بود در آن سال قریب 1000 شاعر شرکت کرده بودند و من با 15 سال سن و حدود 20 شعر سروده شده و سطح ادبی کاملا متوسط و متوسط به پایین برگزیده یکی از بزرگترین رویداد ادبی کشور شده ام که با یک دید واقع نگر من با هیچ سلیقه ای لیاقت آن جایزه را نداشتم 3 - شاعران خوب : از حق نباید گذشت که در هر رویدادی چند شاعر که واقعا لیاقت هم دارند برگزیده می شوند آن هم از روی اقبال و شانس نه شعر های خودشان که همین ها مایه ی غنیمت جشنواره اند و تبریک واقعی تنها برای آن هاست . تمامی جشنواره های شعر در ایران برگزیدگانی از این سه طیف دارد که بسته به اخلاص برگزار کنندگان از این سه طیف افرادی منتخب می شوند . باید فکری کرد ...
|
مرگ درست از لحظه ای آغاز می شود که در برابر آنچه مهم است سکوت کنی...
"مارتین لوترکینگ"
|
سلام آقای رجبعلیزاده...آموختم... زنده باشید.
|
علیرضای عزیز سلام مدت هاست که به این نتیجه رسیده ام و رسیده ایم که داوری های شعر فجر حتی از استانداردهای حداقلی جشنواره های موضوعی که ادارات و نهادهای با ربط و بی ربط برگزار می کنند هم پایین تر و پایین تر پایین تر و پایین تر پایین تر و پایین تر پایین تر و پایین تر پایین تر و پایین تر پایین تر و پایین تر است - ولی از تو تعجب می کنم اگر شش ماه و فقط شش ماه ئر تهران سکونت داشته باشم می توانم برگزیده شدن یکی از جشنواره های پر پول (پرپول بودن لزوما به معنای معتبر بودن نیست) مثل کتاب سال و فجر و .... کوفت و زهرمار را به نام خودم ثبت کنم - با همان لابی ها و بازی ها یا ننه من غریبم بازی هایی که در تمام این مدت باعث شده بعضی ها جوایز فجر و کتاب سال را ببرند- امتحانش مجانیه - به یک خانه استیجاری برای سکونت شش ماهه در تهران نیازمندیم
|
ضمن عرض ادب و احترام / شاید ماجرای مرد یک چشم و شهر کوران باشد اما بعنوان یک شهرستانی دور از مرکزو هر جای و مکان و باند دیگر و البته بعنوان یکی از تقریبا برگزیدگان دوره های قبل این جشنواره داوری شعر فجر را بهتر و کاملتر از جشنواره های دیگر می دانم هرچند تا شکل صحیح و استاندارد و عادلانه اش فاصله بسیار است /شاد و سلامت باشید
|
چشمه ی لطافت بود ، شعر پارسی ، اما برکه های نابش در ، دام ارتزاق افتاد تا مکیدنی تر شد ، بیشتر مکیدندش دود از کباب آمد ، قحط در ثماق افتاد طعم شعر شیرین را ، شور و تلخ و تـُرشا کرد جشنواره بازی ها ، ان چه اتفاق افتاد ........... سلام و درود خدمت جناب رجبعلیزاده عزیز و ارجمند اگر چه شعر نبود آنچه گفته اید این جا ولی دقایق تلخش همیشه شیرین است گناه آینه ها نیست تاری تصویر قصاص تیره دلی های زندگی این است
|
علیرضای عزیز سلام مدت هاست که به این نتیجه رسیده ام و رسیده ایم که داوری های شعر فجر حتی از استانداردهای حداقلی جشنواره های موضوعی که ادارات و نهادهای با ربط و بی ربط برگزار می کنند هم پایین تر و پایین تر پایین تر و پایین تر پایین تر و پایین تر پایین تر و پایین تر پایین تر و پایین تر پایین تر و پایین تر است - ولی از تو تعجب می کنم اگر شش ماه و فقط شش ماه ئر تهران سکونت داشته باشم می توانم برگزیده شدن یکی از جشنواره های پر پول (پرپول بودن لزوما به معنای معتبر بودن نیست) مثل کتاب سال و فجر و .... کوفت و زهرمار را به نام خودم ثبت کنم - با همان لابی ها و بازی ها یا ننه من غریبم بازی هایی که در تمام این مدت باعث شده بعضی ها جوایز فجر و کتاب سال را ببرند- امتحانش مجانیه - به یک خانه استیجاری برای سکونت شش ماهه در تهران نیازمندیم
|
علی داداش آدم یاد دستنوشته های آمیرزا اتابک قزلحصاری میوفته چقد قجری نوشته بودی.
در کل حالیدم. دمت گرم لوطی
|