ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



به سیزده نوجوان شهید مسجد نجفیه ی دزفول

 


بسم رب الشهداء

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

تقدیم به سیزده نوجوان شهید مسجد نجفیه ی دزفول که در

شب ۱۹ اسفند ۱۳۵۹ در اثر موشک باران رژیم بعثی عراق

آسمانی شدند...

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


ماه، در دامن شب غرق تماشا شده بود

سحر از غربت آيينه هويدا شده بود

نفس باد پر از عطر اقاقي ها شد

غنچه ي حادثه در دايره ي شب وا شد

قسمت اين بود که آيينه ترک بردارد

داغ يک حادثه را بر دلمان بگذارد

مشت کينه که به پيشاني آيينه نشست

سيزده تکّه شد آيينه دل شهر شکست

سيلي موشک شب تا به روي ماه افتاد

بر لبان همه ي شهر فقط آه افتاد

آسمان داشت در اين قصّه جنون مي باريد

همه ي شهر در این حادثه خون مي باريد

آه! در باغچه مان لاله ي پرپر جاري ست

چقدَر روي زمين بال کبوتر جاري ست

ابرها در غم اين حادثه باران زادند

گرچه رفتند شهيدان، همه طوفان زادند

سيزده مرتبه در خويش شکستن کم نيست

سيزده مرتبه از پا ننشستن کم نيست

دست شب آمد و آيينه زمين گير شد و -

سيزده مرتبه اين حادثه تکثير شد و -

آسمان از شتک خون شما آذين بست

داغ اسفند به پيشاني فروردين بست

سيزده مرتبه در حنجره ها بغض شکست

بند بند دل دزفول در اين غصّه گسست

***

زير بار غمتان شانه ي ما خم شده بود

همه ي شهر در آن روز محرّم شده بود

زير تابوت شما گريه کنان مي رفتيم

خسته بوديم، وَ با قدّ کمان مي رفتيم

کار هر روزه ي ما گريه و زاري مي شد

صورت آينه هر روز اناري مي شد

***

نوجوانان سفرکرده علي يار شما

پرکشيديد خداوند نگهدار شما


 

 

آسمانی ها:
غلامرضا صارمی نیا، ۱۱ ساله
 محمود سعادتی زارع،  ۱۲ ساله
 محسن افشار نیا ، ۱۳ ساله
 مصطفی رجول دزفولی، ۱۳ ساله
 غلامرضا ملک، ۱۳ ساله
 غلامعلی دیناروند، ۱۳ ساله
 علیرضا حلیمی، ۱۳ ساله
 مرتضی صارمی نیا، ۱۴ ساله
 غلامعلی دزفولیان، ۱۴ ساله
 غلامحسین دستوری، ۱۵ ساله
 عبدالنبی اکبرنیا، ۱۶ ساله
 علی غلامی، ۲۱ ساله
 غلامرضا سپهری، ۲۲ ساله

 

یا علی

  

کلمات کلیدی این مطلب :  به ، سیزده ، نوجوان ، شهید ، مسجد ، نجفیه ، ی ، دزفول ،

موضوعات :  ادب و مقاومت ،

   تاریخ ارسال  :   1391/12/10 در ساعت : 22:30:25   |  تعداد مشاهده این شعر :  1742


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

محمد یزدانی جندقی
1391/12/11 در ساعت : 12:32:55
با سلام و درود به شاعر متعهد و اندیشمند جناب سنگری
"همه ي شهر در حادثه خون مي باريد "یک کلمه در تایپ افتاده که می تواند ) این ) قبل از حادثه ) یا ) که ) قبل از در باشد اما در این مصرع :
سيلي موشک شب تا به روي ماه افتاد در واژه ) روی ) با مشکل وزنی روبرو هستیم برخی از دوستان شاعر در اینگونه موارد مخاطب را به تند خواندن توجه می دهند یعنی معتقدند اگر این کلمات سریع تر ادا شوند سکته از میان می رود در حالی که در املای عروضی مبحثی به نام تند خواندن یا کند خواندن نداریم هرچه هست شکل ملفوظ است در اینجا هم "ر" حرکت طبیعی خود را با ضمه می گیرد یا ء هم حرکت طبیعی خود را در کسره و بنا براین ) واو ) از تلفظ در املای صحیح عروضی بیرون می زندو مخاطب را با ) ری ) به جای ) روی ) روبرو می کند و این از شیوایی بیان می کاهد و مطلوب نیست حتی اگر با توجیه از مشکل وزنی صرف نظر کنیم همچنین های ماه نیز در الف افتاد ادغام شده و اگر چنین نشود بهتر است یعنی افتاد ) فتاد ) اورده و خوانده شود ضرب آهنگ طبیعی را شاهد خواهیم بود
فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
:
در مجموع با شعر خوبی روبرو هستیم احساس شاعر ستودنی و انتقال پیام مطلوب است این شعر ارزشی به پرداخت بیشتر قلم توانا و نگاه ظریف شاعر در پاره ای از سطرها نیازمند است برای شاعر متعهد و کوشای این اثر ارزوی توفیق روزافزون دارم
زهرا آراسته نیا
1391/12/11 در ساعت : 19:23:54
سلام
اجرتون با شهدا. مظلومیت دزفول هرگوشه ش هزاران شعره

================== سلام خانم آراسته نیای گرامی ... ارادتمندم
امیر توانا املشی
1391/12/11 در ساعت : 10:6:36
حال دیگر هزار آینه ایم ، دل اگر هم شکست باکی نیست !
بسیار زیبا ;)

=================== سلام برادر - مشتاق دیدار
محمد شکری فرد
1391/12/12 در ساعت : 21:55:10
سلام حسین جان....مثنوی زیبایی بود...

یادشان گرامی...

زنده باشی.

====================== سلام برادر ... ممنون از حضورت
مصطفی پورکریمی
1391/12/13 در ساعت : 0:38:2
شعر متعهدانه و زیبایی بود درود بر شما

================= سلام بر استاد عزیزم جناب پورکریمی گرامی ... خوشحالم که خواننده ی دلنوشته های حقیر هستید
مصطفی کارگر
1391/12/12 در ساعت : 12:8:16
سلام جناب سنگری. احسنت. خیلی خوب بود. بی حرف اضافه ای.
فکر کنم این مصرع اینطوری باشه البته:

بند بند دل دزفول در اين غصّه شکست

======================= سلام استاد ارجمندم ... اشکالات تایپی بود که برطرف شد
سعید تاج محمدی
1391/12/12 در ساعت : 21:17:5
آفرین حسین جان
خوب و به جا
فقط دو نکته:
همه ي شهر در حادثه خون مي باريد...قبل از حادثه احتمالا "این" جا افتاده
خسته بوديم، وَ با قدّ کمان مي رفتيم...به جای "و" میشه بگی "که" تا اذیت نکنه موسیقی تو
درود بر تو

====================== سلام برادر جان ... اشکالات تایپی رو برطرف کردم
نغمه مستشارنظامی
1391/12/18 در ساعت : 1:10:7
شعر بيداری بود با تصاویر و نامهای روشن و زنده
زنده باشید شاعر متعهد

===================== سلام و سپاس ... متشکرم
ساراسادات باختر
1391/12/17 در ساعت : 8:20:21
درود برادر شاعر..

================= سلام و درود بر شما
بازدید امروز : 5,657 | بازدید دیروز : 6,651 | بازدید کل : 122,953,817
logo-samandehi