ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



گراییده
می رود لایِ استخوان ام عشق، درد دارد نگاهِ غمگین ات

زجر باید کشید و راضی بود، از شیاطین: دو چشم بی دین ات

روزگارِ شُکوه من طی شد، جنگلم؛ از جرقه می ترسم

تخت جمشیدِ خسته ای هستم، که گراییده ام به آیین ات

رویِ نعش ام هزار اسکندر، در خلیج ام هزار چشم آبی

در مسیر ام هزار گیسو بور، حاظران در غروبِ تدفین ات

من خودم را، تو را و خیلی را، با وطن اشتباه می گیرم

خواب دیدم رگی که غیرت داشت. کاش کاشان نبود… یا فین ات…

ارث مادر بزرگ؛ قلیان بود. [ شعر نوستالژیک می گویم ]

وارثِ عکسِ ناصرالدین شاه! استکان ها برای کابین ات

این شیاطین؛ دو چشم بی دینی، که به هم ریخت فرم شعرم را -

می شود رشوه داد و راضی کرد؟ این دعا می رسد به آمین ات؟

می رود لای استخوان ام شعر. با وطن اشتباه می گیرم.

شعر نوستالژیک می گویم. که گراییده ام به آیین ات…
کلمات کلیدی این مطلب :  گراییده ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/3/20 در ساعت : 19:9:18   |  تعداد مشاهده این شعر :  1292


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

رضا کرمی
1390/3/21 در ساعت : 1:42:4
بسیار زیبا و تازه ...درود بر تو میثم عزیز
---------------------
سپاس آقای دکتر
لطف دارید همیشه
اکرم بهرامچی
1390/3/21 در ساعت : 0:59:3
زجر باید کشید و راضی بود، از شیاطین: دو چشم بی دین ات
سلام
بسیار زیبا سرودید /...........

--------------------------------------
سلام؛
سپاس گزارم از توجه تان.
بر قرار باشید
بازدید امروز : 10,098 | بازدید دیروز : 8,233 | بازدید کل : 122,966,491
logo-samandehi