سلام بر شما بزرگوار
قشنگ سرودید ولی به نظر میرسد ارتباط معنایی بین قافیه مصرع اول و بقیه چندان دل چسب نیست
بین کال بودن و زلال بودن چگونه میتوان این حس را منتقل کرد در حالیکه معمولا بین کال بودن وچیده شدن همیشه فاصله است
به نظر میرسد از بد حاثه واز روی اجبار ازین قافیه استفاده شده که مناسب نیست دوبیتی به این قشنگی را فدای قافیه ای کنیم که نمی شود از ان کار کشید
می توانستید در مصرع دوم از قافیه "مجال "استفاده کنید وا فرصت کال بودن تا رسیدن و چیده شدن تصویر های بدیع تری بسازید
در هر حال لذت بردم ازین دوبیتی تان
اقا علیرضا ی حکمتی عزیز و دوست داشتنی حتما مرا خواهید بخشید ولی اشعار زیبا و قشنگ و پر از معنی همیشه شایسته اند برای نقد ونظر
و شعر شما این شایستگی را دارد
البته حقیر نیز فقط حس و برداشت خودم را نگاشتم و قبل از حضرت شما همه مطلب را به خودم گوشزد میکنم لازم هم نیست نظرم را تایید کنی رفیق عزیزم هدف بنده کمین گپ وگفتی دوستانه با برادرم علیرضا بود و بس
در امان خدا باشی
و طبع نابت سیراب از سلسبیل سحر
لذت وافر بردم از دوبیتی قشنگت
برادرت علی اکبر
-----------------------
دوست نازنین جناب مقدم
ازلطف ونظرشمابسیارممنونم.
باهمه ی حرف های حضرتعالی نیزکاملاموافقم.
لطفتان همیشه مستدام.