ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



شوکران

 
در دلم زخم دیگری گل کرد زخمی از جنس صحبتی بی‌خود
خنجری تیز و آبدیده کشید لحظه‌ی بی‌محبتی بی‌خود
 
من چه کاری به دیگران دارم من فقط داغ بی‌امان دارم
خون تازه به خلوتم پاشید از سر تیغ منتی بی‌خود
 
رفته بودم بهار جلوه کند در دل لحظه‌های تکراری
ولی انگار بی‌هوا بارید سنگ‌هایی به شدتی بی‌خود
 
هر یکی با کنایه‌ای... حرفی... دیگری شوکران به دست... آرام...
کمرم ناشیانه خم شده است زیر شلاق خدمتی بی‌خود
 
بغض من شکل خنده دیده شد و همه گفتند من چه خوشحالم
لب پرخنده را نمی‌خواهم با وجود حکایتی بی‌خود
 
چه کنم؟ دوستان آدم که بد یک دوست را نمی‌خواهند
این وسط من فقط پشیمانم از بروز صداقتی بی‌خود
 
12 اسفند 1391
کلمات کلیدی این مطلب :  درد ، زخم زبان ، غزل ، روزگار ، مصطفی کارگر ،

موضوعات :  اجتماعی ،

   تاریخ ارسال  :   1391/12/15 در ساعت : 8:27:35   |  تعداد مشاهده این شعر :  1031


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

محمد یزدانی جندقی
1391/12/20 در ساعت : 11:18:57
آن نفسی که با خودی یار چو خار آیدت
وان نفسی که بی خودی یار چه کار آیدت
آن نفسی که با خودی خود تو شکار پشه ای
وان نفسی که بی خودی پیل شکار آیدت
آن نفسی که با خودی بسته ابر غصه ای
وان نفسی که بی خودی مه به کنار آیدت ...
از غزلیات مولانا در دیوان کبیر شمس
بی خود در مقابل باخود صفتی کم نظیر در ادبیات عرفانی محسوب می شود که مفهوم سازی بر روی این صفات با اضافه نسبت ) انه ) و ) یای نسبت ) انگونه که حضرت مولانا در غزلیات شمس به کار برده است بستر ساز شناخت است در این غزل )
در دلم زخم دیگری گل کرد زخمی از جنس صحبتی بی‌خود
خنجری تیز و آبدیده کشید لحظه‌ی بی‌محبتی بی‌خود
من چه کاری به دیگران دارم من فقط داغ بی‌امان دارم
خون تازه به خلوتم پاشید از سر تیغ منتی بی‌خود
بی خود ) مترادف بی فایده و بی مصرف به کار گرفته شده و این مورد انتقاد است
حال انکه کلمات کلیدی این شعر راهنمای مخاطب به فضایی جدی است و شعر نیز چنین است استفاده از اینگونه کلمات فقط در متن با رویکرد طنز آمیز پذیرفتنی است البته در همان فضانیز بهتر است از کلمات مترادف مانند بی فایده وبی مصرف به جای بی خود استفاده کنیم
در این قسمت در ترکیب به دست آرا م :
دیگری شوکران به دست... آرام...
با توجه به وزن عروضی
فاعلاتن مفاعلن فع لن // نقطه چین پس از دست را بردارید که ت ساکن و اضافه ی دست در الف آرام ادغام شود و سکته از میان برود اگرچه این ادغام از شیوایی بیان می کاهد اما از صورت حاضر بهتر است
وزن عروضی مناسب دوری و بیان صمیمانه از نقاط قوت این غزل محسوب می شود
اشرف گیلانی
1391/12/15 در ساعت : 9:42:27
شادم تصور مي كني وقتي نداني
لبخندهاي شادي و غم فرق دارند...
محمد شکری فرد
1391/12/15 در ساعت : 10:6:32
سلام آقای کارگر...غزل بسیار زیبایی بود...درود بر شما...

زنده باشید.

--------
سلام. ممنون. زنده باشید. از محبت شما ممنونم. در حال آموختنیم.
بازدید امروز : 11,782 | بازدید دیروز : 8,233 | بازدید کل : 122,968,175
logo-samandehi