صاحب این اثر پنج چیز را به قول دکتر شریعتی دوست که نه دوست تر میدارد
"آب را آفتاب را آینه را پنجره را مناره را " توجه به نماد های روشنی بخش در این شعر از دریا و خورشید اغاز می شود در مناره به مفهوم سازی می پردازد و در کتاب دعای مادر بزرگ انجام می پذیرد به جز این وجه
رویکرد اعتراضی شعر به عدم توجه یک اقلیت اجتماعی به ارزش های انسانی و الهی کاملا مشهود است انجا که راوی به عنوان دانای کل روبروی کارگردان صحنه هایی قرار می گیرد که به حمایت از تاریکی به نبرد خورشید می رود خورشید ی که در این شعر نقش محوری دارد و یک شخصیت کاریزماتیک است اسلام به عنوان بزرگترین اخرین وکامل ترین دین توحیدی تنها آیینی است که شعایر خود را از مناره فریاد می زند
بنا براین خورشید این متن رسول گرامی اسلام راوی دانای کل مدافع دین مبین اسلام و کارگردانی که در این شعر مورد توبیخ است نماینده همه انسان نماهای کور دلی است که در فیلم ها کاریکاتورها و نوشته های موهن در سال های اخیر در جهت زیر سوال بردن ارزش های الهی تلاش می کنند //
ضمن تبریک به شاعر توانا و متعهد این اثر در افرینش یک اثر ارزشی متفاوت به یک نکته تکنیکی در این متن اشاره میکنم
همراهی راوی دانای کل با کار گردانی که قصد اعتراض و تقابل با او را دارد این همراهی در واقع حرف زدن با زبان مخاطب است این روش در مقابله باعث می شود حرف معترض تا پایان شنیده شود //
بارها زير پايم را بلند كردم و با اخرين توان قد خود را كشيدم
اما فقط توانستم كتاب دعاي مادر بزرگ را از طاقچه اطاقش بيندازم
در این قسمت راوی به تحقیر صحنه گردان می پردازد و شکست حتمی او را در قالب یک تجربه شخصی گوشزد می کند // دقت کنیم به افتادن کتاب دعای مادر بزرگ از طاقچه // در این حالت نیایش مادر بزرگ از پیش نیز اسانتر می شود در این حالت در پایانبندی به اهانت کنندگان به ساحت مقدسات هشدار می دهد که تلاش های انان در کمرنگ کردن ارزشها نتیجه معکوس خواهد داشت با این تعبیر // کتاب دعای مادر بزرگ که روی طاقچه است در دامانش قرار می گیرد
نقطه نظر انتقادی :
صدای مرد ي كه همسايه ي ماست
و در هر شبانه روز سه بار از مناره اي بالا مي رود
بهتر است سه نوبت به پنج نوبت تبدیل شود چون پنج نوبت نماز واجب در یک شبانه روز از ضروریات دین مبین اسلام و شیعه اثنی عشری است و شیعیان نیز نماز واجب را دریک شبانه روز پنج نوبت به جا می آورند