اينجا هواي بغض درون ريز؛ مطلبيست
حجم سكوت رانده به دهليز؛ مطلبيست
در امتداد عشق خيالي قدم زدن
آشفتگي...حوالي پرهيز...مطلبيست
تنها هميشه بودن يك زن ميان ياءس
تنهايي و مترسك و پاليز، مطلبيست
تسليم مار خانگي خستگی شدن
طعم جنون چايي لبريز... مطلبيست
بودن ميان حيرت صد عشق... صد خطا
اين جوجه ها و آخر پاييز ... مطلبيست
آيينه ها هميشه به راهي مصورند
در اين دروغ مصلحت آميز...مطلبيست
وقتي كه مرگ؛ سايه ي شوم نگاه ماست
حتي شكار ثانيه اي نيز...مطلبيست
تصوير راهها به خدا ختم مي شود
آوارگي و مستی ناچيز...مطلبيست
بايد دوباره شعر بگويم همين وبس
يك شعر خوب و ناب و دل انگيز...مطلبيست
.
.
صبح(راشین گوهرشاهی)
نوزدهم اسفند ماه
1391
تاریخ ارسال :
1391/12/22 در ساعت : 9:14:59
| تعداد مشاهده این شعر :
4517
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.