ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



دختر قبیله ی گلیم
دختر قبیله ی گلیم فرش تار می تند به پود
هیچگاه خستگی حریف آن دست کوچکش نبود
دختر قبیله توی چشم هاش صبح را که پلک زد،
طرح تازه ی ترانه ی گلیم را که زیر لب سرود،
روز دیگری شروع شد و دشت، نقش را طلوع کرد
گوییا تمــام زندگی براش، نقش آن گلیم بود
نقش قله های دور زیر مه، نقش دور آرزو
نقش شیهه های اسب خواستگار، نقش آرزوی زود
عاشقش همین که می رود شکار، گلّه ی گوزن ها
می دوند صید اولش شوند (در رقابتی حسود)
ساکن است بر سیاه چادرش، هر ستاره ها یک چراغ
جاری است زیر گام هاش دشت و تلاطمات رود
زندگی حوالی نگاه او است، زندگی نگاه او است
نقش رقص شانه در حریم دار، در فراز و در فرود
نقش کوچ فصل های این مسیر، هجرت پرنده ها
از سپیده تا حوالی غروب، زیر گنبد کبود
رشد یک درخت روی نقش ِفرش، که به زودی عاقبت
ظهر می شود که زیر سایه اش رفت و خستگی زدود
همنوای نظم تار و پودها، یک ترانه، یک کلاغ
هم مسیر تون و شانه و نورد، یک عقاب در صعود
نقش زندگی است روی این گلیم، زندگی گلیم او است
چشم دختر قبیله آینه است، که مرا به من نمود
کلمات کلیدی این مطلب :  غزل ، مهرداد نصرتی ، مهرشاعر ،

موضوعات :  اجتماعی ،

   تاریخ ارسال  :   1391/12/25 در ساعت : 20:28:16   |  تعداد مشاهده این شعر :  687


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 4,562 | بازدید دیروز : 16,528 | بازدید کل : 122,977,483
logo-samandehi