ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



نکته ای اندر باب عروض
چندی قبل شعری از جناب جواد شیخ الاسلامی  از نظر وزنی مورد اشکال  واقع  شد  با اینکه این شعراز نظرقواعدعروضی کاملا  درست بود ؛ اما این احساس نا همواری  از کجا بر خاسته است ؟
بحر رمل مثمن مخبون  (فعلاتن فعلاتن فعلاتن  فعلاتن  )و بحر رمل مسدس مخبون محذوف (فعلاتن فعلاتن فعلن )و همچنین بحررمل مثمن  مخبون  محذوف  (فعلاتن  فعلاتن فعلاتن  فعلن) از بحور پر کار برد در شعر فارسی است  همانطو که جناب وثوقی در نظری ذیل شعر جناب شیخ الاسلامی فرمودند دو  اختیار شاعری در این بحور اعمال  می شود  اول اینکه در رکن اول می توان به جای فعلاتن فاعلاتن اورد و دیگراینکه  به جای دو هجای کوتاه  می توان یک هجای بلند اورد که به ان تسکین می گویند در گذشته معمولا از این  اختیار شاعری (تسکین )فقط در در هجای ما قبل آخر استفاده می شده است (اوردن  فع  لن  به  جای فعلن )و  این اختیار در  رکن ها ی داخلی  مصراع کمتر اعمال می گردیده است
 استاد علی  معلم  شاید اولین شاعری  باشد که به شکل گسترده  از قابلیت انعطاف  پذیری این اوزان  حتی در رکن های داخلی مصراع  نیز سود برد ه است  
 استاد محمد کاظم کاظمی در کتب ده شاعر انقلاب (صفحه 182)به این موضوع به این گونه  اشاره دارد :
"معلم به طور مشخص در وزن ،فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن "که از وزنهای پر انعطاف شعر فارسی است بیش از حد معمول دست به تصرف می زند در مثنوی "ماند زین غربت چندی به دغا یاوه زمن " بیش از ده شکل هجا بندی مختلف ازاین وزن آزموده شده است و بعضی از این شکلها در شعر دیگران دیده نشده است جز به ندرت "
در ادامه کاظمی می گوید "معلم قابلیت اول یعنی اوردن فاعلاتن به جای فعلاتن را به رکن ها بعدی نیز ادامه می دهد و گاه دو یا سه بار این جابجایی را آزموه است به گونه ای که درنگاه اول وزن دیگر گون شده به نظر می اید "
جناب شیخ الاسلامی نیز در غزل " ده بالا  ده پایین دریاست "در چند مصراع از همین قابلیت استفاده می کند مثل "چشم اگر بگشایی می بینی  و یا "همه جا دریا دریا دریاست "و یا در شعری دیگر می گوید "از حسین اصرار کردن که حسن حرف بزن" این ابیات  به گفته جناب کاظمی شاید در نگاه اول دگرگون شده به نظر برسداما  مشکل وزنی ندارند و  خوب است در این جا بگویم که  قبلا حقیر در مورد  مصراع  "از حسین اصرار کردن که حسن حرف بزن " گمانم این بود   که بجای دو هجای کوتاه یک هجای کشیده "رار " آمده است در صورتیکه بر اسا س سخن جناب کاظمی این همان اوردن فاعلاتن به جای فعلاتن است که بر  خلاف گذشته گان  به رکن های بعد ی هم تسر ی یافته است
به طورمثال جناب محمد کاظم کاظمی درکتاب قصه سنگ و خشت می گوید " تشنه می سوزیم با مشک در این دشت" و یا "دست می کاریم تا مر د بروید زین دشت "
و یا علیرضا قزوه (سوره انگور )می گوید "شعر هایت همه محشر بود محشر قیصر "و یا استاد معلم می گوید "دگر این حوصله ها تنگ است وین دلها تنگ "
فقط مطلبی را جناب کاظمی در خصوص  کار استاد معلم مطرح میکند که بسیار مهم وحیاتی است . جهت اطلاع تمامی شاعران محترم خصوصا جناب شیخ الاسلامی  می این مطلب را می آورم  چرا که توجه به ان  هنگام سرودن شعر و یا نقد اشعار  لازم و ضروری است
"مسلما این همه نوسان در وزن برای همگان خوشگوار نمی افتدو حتی می توان گفت با هر محتوایی مطابقت ندارد بی جهت نیست که بسامد اینها در مثنوی آرام  و حافظ وار "خضز هم از شکن زلف تو در گمراهی است ناگهان پایین می اید و به صفر نزدیک می شود و باز در مثنوی "امت واحده از شرق به پا خواهد خاست "که خالی از غرابتهای زبانی و مضمونی نیست بالا می رود         
 و اما قضاوت در باره  اشعار  و نوع استفاده از وزن و تناسبش با محتوا با شما شاعران و نقادان عزیز سایت 
   واما اینجا اخلاقا باید نکته ای را عرض کنم و ان این است : اشکال وزنی که جناب جندقی بر مصراع  " مایه مستی و بد مستی رود" وارد کردند از لون و نوع عرایضی که بنده یا د اوری کردم نیست   چرا که خود جناب جندقی از همه ی این زیر و بم ها  آگاهند اشکال جناب جندقی به نوع خوانش بر می گردد و مخاطب  می تواند براساس خوانش خودش وزن را ناهموار احساس کند 
خداوند همه ی مسلمانان را فارغ از رنگ ، مذهب ، مرز و ....از همه ی بلایا حفظ داشته باشد و خطاب به  شاعران سایت فارسی زبان نیز چند بیتی از  جناب کاظمی :خدا زیادکند اجر دین و دنیاتان /ومستجاب شود باقی دعاهاتان /همیشه قلک فرزند هایتان پر باد / ونان دشمنانتان هر که هست اجر باد   

        

کلمات کلیدی این مطلب :  ، نکته ، ای ، اندر ، باب ، ، عروض ، ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1392/1/21 در ساعت : 12:4:46   |  تعداد مشاهده این شعر :  1160


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

محمد یزدانی جندقی
1392/1/24 در ساعت : 14:1:27
سلام و درود بر شما استاد ایزدی نکات ظریفی را گوشزد فرموده اید در خصوص وزن شعر به طور کلی مخاطب با دو رویکردروبروست یکی احساس ضر ب اهنگ و دیگری سنجش بر اساس تقطیع در موارد بروز به قول حضرتعالی احساس نا همواری در هریک از این دو مقوله به نظر این حقیر مخاطب حرفه ایی و شاعر استاد می توانند اجتهاد کنند چنانکه در این اثر نیز چنین اتفاقی افتاد و جناب استاد خوش عمل با اجتهادی که مورد قبول این حقیر است خوانش مصرع مورد نظر حقیر را فارغ از مباحث تقطیع بدون مشکل وزنی تشخیص داده اندو این خوانش قابل احترام است و همین خوانش اساس تقطیع جناب استاد وثوقی است که این موردنیر قابل پذیرش و احترام است
فاعلاتن مفعولن فع لن اما نکته ی ظریفی که خوانش حقیر را متفاوت و فارغ از هر دو مورد نشان می دهد نیز مبتی بر صحت و سلامت در هر دو روش احساس ضرب اهنگ و تقطیع است و برای روشن شدن کامل مطلب صورت خوانش خود را به این صورت عرضه می دارم
بشنو از نی چون حکایت می کند
از جدایی ها شکایت می کند
مایه ی مستی و سرمستی رود
اینهمه مطلب به یک مطلب فزود
مثلا ... فارغ از معنی....
و بر اساس تقطیع در این خوانش به سادگی و روشنی هرچه تمام تر به / فاعلاتن فاعلاتن فاعلن می رسیم یعنی بحر رمل مسدس محذوف ...
به هر حال همانطور که در یکی از نقد های پیشین بر روی شعر همین شاعر محترم با یک اشکال وزنی مورد نظر شما طبق ضرورت برخورد کردم و ان را صحیح تشخیص دادم و شما هم پذیرفتید و حق را به شاعر اثر دادید در اینجا هم من با خوانش اساتید همراهی می کنم و خوانش اساتید محترم را می پذیرم و دلیل تاخیر من در نوشتن این توضیح عدم دسترسی به اینترنت بود و من هرچه اموخته ام اگر حمل بر ریا نشود از فروتنی است یا حداقل عدم گردن کشی در مقابل حق است و در این مورد نیز حق با خوانش شاعر و همه ی دوستانی است که با خوانش شاعر چه در این مصرع و چه در مصاریع بالا دستی همراهی می کنند البته سایر مصاریع از ابتدا هم مورد انتقاد حقیر نبود ...
... جناب استاد ایزدی مطلب جامع و مانعی فارغ از مبحث پیش رو مطرح فرموده ایداما
در خصوص تسکین نکته ای ظریف در شرح شما گم شده است که ذکر ان را حسن ختام مطلب قرار می دهم و خطاب من بیشتر به شاعر محترم شعر مورد نقد است////
ایجاد موسیقی در کلام با تکرار هر حرف یا کلمه ای حاصل می شود مانند
امدم امدم امدم امدم فاعلن فاعلن فاعلن فاعلن
رفتم رفتم رفتم رفتم فع لن فع لن فع لن فع لن
و اکنون ترکیب این موسیقی
امدم رفتم امدم رفتم
فاعلن فع لن فاعلن فع لن و ...
وقتی با اختیار شاعری تسکین سرو کار داریم توجه به دو نقطه ظریف در تسکین مهم است یکی اینکه هجاهای اضافه در پایان رکن واقع شود و دیگر اینکه شاعر به بحر کامل برسد یعنی چهار رکنی
مانند :
آمدم بود رفتم بود / یا ////
امدم هست رفتم هست ) و یا هر کلمه ی سه هجایی دیگری همچنانکه در موارد مثالی حضرتعالی از اثار اساتید هر دو مورد چنین است وحدت رویه را هم اگر اضافه کنیم مثل کاری که ابراهیم حاج محمدی در یکی از غزل هایش انجام داده است و فقط از هجای بلند بدون دگرگونی استفاده کرده است چه بهتر ...
در پایان به عنوان شاگرد کوچکی که با رخصت اساتید محترم به ویژه استاد خوش عمل که در شعر سنتی دقیقا فروردین سال 93 مدت شاگردی حقیر در نزد ایشان سی ساله می شود به تاریخ اولین مکاتبه حقیر از سراوان بلوچستان ایران با ایشان
و به عنوان دانش اموز حقیری در بخش نقد که بیشترین نقد عروضی را با ذکر فرمول در این سایت نوشته ام ضمن پذیرش خوانش اساتید در مصر ع مورد اختلاف
/// مایه ی مستی و بد مستی رود /// شاعر محترم را در استفاده از اختیارات شاعری تا حدی سهل انگار قلمداد می کنم وجود مصرعی با قابلیت خوانش دو بحر و لزوم شکست های لفظی جهت انطباق با خوانش شاعر از علامت های این سهل انگاری محسوب می شود در خصوص تایید تلاش غیر کلیشه ای شاعر در کاربرد موسیقی بیرونی از ابتدا نیز اختلافی نداشته و ندارم و ثبت فرمول
( فاعلاتن فعلاتن فع لن ) به عنوان وزن عروضی شعر ایشان گواه بر اگاهی حقیر از وجود خبن و قبول آن در تقطیع شعر مورد نظر است
در پایان از شما منتقد توانا و جناب استاد خوش عمل و جناب استاد وثوقی و دیگر اساتید محترم و دوستان بزرگوار که به نقد کوتاه و سرسری حقیر توجه داشتند سپاسگزاری می کنم
علی رضا آیت اللهی
1392/1/25 در ساعت : 21:24:38
سلام به شاعر فرهنگ و ادب ، جناب خلیل روبینا
حقیقتش را بخواهید دقیقا" متوجٌه خواسته جناب عالی نشدم :
1 - در کدام جلسه ای ؟ آیا با حضور خودتان و یا حسب ِ « الغیبت اشدٌ من الزناء » ؟ مبادا غیبت و بدگوئی از دیگران و نهایتا" بی احترامی و به نوعی فحٌاشی هم جزء ادبیٌات ما محسوب بشود ؟
2 - در هرحال ، صداقتتان را شکر که نه در موضع « صاحب اختیار » و مدیریت ، بلکه دادخواهانه و با قبول خرد جمعی و همه ی سلائق « درد » را به بحث نهاده اید .
3 - به طورکلٌی شعر ، شعر است ؛ ریاضیٌات نیست .
4 - در شعر مذهبی و به خصوص شعر آئینی یا هر چیز دیگر وقتی شما روایتی را به تصویر می کشید به حساب « هنر تصویر » می گذارند و نه به حساب علم و استدلال . و الٌا امروز میبایست فردوسی را بیاورند به محاکمه که آیا آنچه سروده است حقیقت دارد یا خیر ؟
5 - در شعر دینی - مذهبی - و آئینی ( که ضرورت دارد تفاوت بین این اصول را بدانیم ) غلوٌ یکی از خصائل همیشگی شعر فارسی بوده است ، هست و خواهد بود .
6 - شما وقتی در این سایت برای حضرت فاطمه میسرائید همین نفسِ سرودن به معنی قبول مظلومیٌت و معصومیٌت آن حضرت است . حال اگر آنان « مظلومیٌت » روایت شما از دشمن را به حساب « ظلم شما » می گذارند یا مطلبی به این سادگی را نمی فهمند و « استاد » در عدم تحصیلات عالی مناسب و ... حتی عدم درک ساده ترین مطالب هستند ! ؛ و یا می خواهند دست کشیشان تکفیر گننده گالیله را در تحجٌر و انجماد فکری از پشت ببندند !.
7 - اگر در روایات گفته شده باشد که چادر حضرتش را باد برده است به معنی مقصٌر جلوه دادن آن حضرت است یا دشمنان آنحضرت ؟! بد فهمان بدگو نیز این مطلب بسیار ساده را به خوبی درک می کنند ؛ امٌا قضیه ، احتمالا" قضیه پیراهن عثمان است !. امام ( ره ) نقل کرده اند که اعلم همدان به یهودیی تازه مسلمان گفته بود من سالهاست مرجع شرعی شهر هستم ، بگو ببینم تو چگونه پس از یک هفته مسلمان شدن از من هم مسلمان تر شدی ؟ !
و اتفاقا" بگمانم این گفته مربوط به همان حدود سال 1357 می شود که شنیده ام یکی از کارگران ایرانچاپ که مختصر طبع شعری هم داشته است امٌا هیچگاه حتی موفق به طی سیکل دوم دبیرستان نشده است از فرصت انقلاب و « پیکاری » بودن خود استفاده کرده چهار جلد از دیوان های آماده چاپ را به یغمابرده است تا شاعر شود و حال با اینکه صاحبنظران تفاوت اینگونه شعر ها را میبینند که از چهار شاعر متفاوت است و بنام یکنفر منتشر می شود به بهانه مختصر حق ٌ معاشی که به وی داده اند ادعای اجتهاد ادبی و چه بسا اجتهاد مذهبی دارد !!!!.
و امٌا نتیجه :
8 - « حسود و چشم ندیدن همیشه هرجا هست » . مستکبرین علنا" می گویند جزما و نوکران و پاچه خوارانمان حتی سر به تن هیچ کس دیگر نباشد . محقٌر ترین افراد ، چون خدٌام خانقاه گون آباد ، هم اگر به مختصر مقامی و حتی به اصطلاح دربانی برسند چه بسا مستکبر شوند و همین را بگویند . خود را قانونگذار معرفی کنند....
9 - بالاخره بفرمائید ببینیم در کدام مجلس ؟ شاید درهمان مجلس که شاعر فرموده است :
« خم در این مجلس بزرگیها به افلاطون کند » ...امروزمردم ما از آن متحجٌرین ، و خم های صفوی کسی را نمی شناسند ؛ امٌا گالیله و شیخ بهائی را چرا .
موفق و موید بوده باشید انشاء الله .
جواد شیخ الاسلامی
1392/1/21 در ساعت : 17:52:32
سلام

از توجهی که به آن مطلب داشتید بسیار ممنونم. حتما استفاده خواهم کرد از این نکته ها

باز هم ممنون
صادق ایزدی گنابادی
1392/1/21 در ساعت : 22:51:48
سلام بر جناب شیخ الاسلامی شاعر جوان
هدف تمام کسانی که در این سایت حضور دارند این است که در کنار این بحث ها نتیجه ای حاصل شود و با گفتگو ؛اولا همه با هم دوست شوند و بعد از نظرات هم استفاده کنند
دکتر آرزو صفایی
1392/1/21 در ساعت : 13:27:56
درود بر شما استاد گرامی
جستار ارزنده تان را خواندم و بهره بردم
ماندگار باشید
صادق ایزدی گنابادی
1392/1/21 در ساعت : 14:10:11
سلام بر شما
خداوند شما را نیز سلامت بدارد از حسن نظرتان متشکرم
علی رضا آیت اللهی
1392/1/27 در ساعت : 10:58:53
سلام . برای آقای کرمی است امٌا شما هم اگر خواستید بخوانید .
حُسن نیٌت جناب عالی را سپاس می دارم . مسلٌما" نوشته های سیزده ماهه ی گذشته بنده در این سایت را مطالعه نفرموده اید که « ابتداء به ساکن » به قضاوت پرداخته اید و واکنشم را به احوالاتم ! نسبت داده اید . حال آنکه واکنش بنده مبتنی بر آموزشها و پژوهشهای بیش از نیم قرن در ایران و فرانسه است . نقد کردن شعر گفتن نیست که بیشتر ذوقی و شوقی باشد . روش های نقد ادبی در جهان شناخته شده و تدوین شده اند و موضوع تز هزاران دکترا قرار گرفته اند . حدٌ اقل ده عنوان کتاب معتبر هم به زبان فارسی دارند . باید فراگرفت ! . امٌا کسی که مثلا" سه سال در یک کلاس دبیرستان درجا زده است و موفق به کسب حتی یک دیپلم متوسطه نشده است و چون فالگیران هرچه را که می نویسد از روی کتاب می نویسد چگونه ممکن است نقد کردن را حتی فراگیرد ؛ که حال به نقد کردن هم بپردازد . بنده روش علمی نقد کردن را به این سایت آوردم تا اینکه سرگروهشان که تحت حمایت بی چون و چراست به بنده فحٌاشی کرد و نوشت : « رشحات قلم » که مطمئن هستم بدون اینکه به اهمیٌت این فحش واقف باشد . متوجه شدم که تا تحت حمایت « صاحب » ها نباشد چنین کاری نمی کند و بحث را خاتمه دادم . ایشان نشان داد که تفاوت بین مفهوم ( عمومی - جهانی ) افسانه و مفهوم ( مذهبی - اسلامی ) اسطوره را هم نمی داند . اگر به فرض محال نقد کردن را می دانستند و نیٌت خیر داشتند کامنت مینهادند تا پاسخ بگیرند . امٌا آنان طی این یک سال همیشه به دنبال ... و شاید از آنجمله اینکه چرا بنده ذیل نوشته ها و اشعار سایت گاه اظهار نظرهای تشریحی میگذارم که احتمالا" به انحصار دکان آنان لطمه می زند ؟! .
اگر کسی به بنده بگوید دماغم نسبتا" بزرگ است یا سنٌم از شصت گذشته است می پذیرم ؛ چون واقعیٌت دارد و به آن آگاهم . اگر کسی ایرادی بگیرد که منطق داشته باشد می پذیرم و تشکٌر هم می کنم : « من علٌمنی حرفی » . شعر در نفسِ شعور است و اگر شاعر خود شعور نداشته باشد شاعر نیست . امٌا اگر بروند جای دیگری مطرح کنند و جنجال به راه بیاندازند مفهومش چیست ؟ غرض ورزی نیست ؟ . جنجال سازی وبازارگرمی شاید برای مقاصد دیگر هم ... نیست ؟ . بحث در اینجا به هیچ وجه نقد ( که هیچ یک از این گروهک بر آن عالم نیستند و تکنیکهای دستورزبان فارسی و بدیع و عروض و قافیه هم فقط درصدی از نقد را تشکیل می دهند ) شعر نیست . غرائض دیگری است که حدود یک سال است که ادامه دارد و تا به اینجا کشیده شده است . این گروه کوچک کار دروغ ها و تهمت ها و افتراء هایش را به اینجا رسانده است که شاید در جهت منافع حرفه ای خود و « صاحب » ها جنجال سازی کند که این روزها لازم مینماید . امٌا در مقابل بنده ؟! . هیچ یک از شولاهای این گروه استعداد این که روزی ناقد شوند را هم ندارند - چه رسد به نقد نویسی کنونیشان . پاسخ به آنان خاموشی است . امٌا از سوی سراینده شعرهای خوب و عالی اگربحثی باشد بنده در خدمتم .
صادق ایزدی گنابادی
1392/1/27 در ساعت : 14:18:39
سلام بر جناب یدالهی
اگر منظور حضرت عالی بنده هستم که همینجا اعلام می کنم که حقیر منتقد نیستم و آنچه را که می نویسم اراجیفی بیش نیست و هرگز نام نقد بر آنها نگذاشته ام
به شما هم توصیه می کنم که بیشتر به دفاع از اثر خود بپردازید نه از خودتان
مژده ژیان
1392/1/28 در ساعت : 16:25:4
درود بر استاد گنابادي

نامتان هميشه جاويدان
صادق ایزدی گنابادی
1392/1/29 در ساعت : 1:43:22
سلام و درود بر شما
پیروز و سلامت باشید
بازدید امروز : 10,300 | بازدید دیروز : 16,528 | بازدید کل : 122,983,221
logo-samandehi