سلام به شاعر فرهنگ و ادب ، جناب خلیل روبینا
حقیقتش را بخواهید دقیقا" متوجٌه خواسته جناب عالی نشدم :
1 - در کدام جلسه ای ؟ آیا با حضور خودتان و یا حسب ِ « الغیبت اشدٌ من الزناء » ؟ مبادا غیبت و بدگوئی از دیگران و نهایتا" بی احترامی و به نوعی فحٌاشی هم جزء ادبیٌات ما محسوب بشود ؟
2 - در هرحال ، صداقتتان را شکر که نه در موضع « صاحب اختیار » و مدیریت ، بلکه دادخواهانه و با قبول خرد جمعی و همه ی سلائق « درد » را به بحث نهاده اید .
3 - به طورکلٌی شعر ، شعر است ؛ ریاضیٌات نیست .
4 - در شعر مذهبی و به خصوص شعر آئینی یا هر چیز دیگر وقتی شما روایتی را به تصویر می کشید به حساب « هنر تصویر » می گذارند و نه به حساب علم و استدلال . و الٌا امروز میبایست فردوسی را بیاورند به محاکمه که آیا آنچه سروده است حقیقت دارد یا خیر ؟
5 - در شعر دینی - مذهبی - و آئینی ( که ضرورت دارد تفاوت بین این اصول را بدانیم ) غلوٌ یکی از خصائل همیشگی شعر فارسی بوده است ، هست و خواهد بود .
6 - شما وقتی در این سایت برای حضرت فاطمه میسرائید همین نفسِ سرودن به معنی قبول مظلومیٌت و معصومیٌت آن حضرت است . حال اگر آنان « مظلومیٌت » روایت شما از دشمن را به حساب « ظلم شما » می گذارند یا مطلبی به این سادگی را نمی فهمند و « استاد » در عدم تحصیلات عالی مناسب و ... حتی عدم درک ساده ترین مطالب هستند ! ؛ و یا می خواهند دست کشیشان تکفیر گننده گالیله را در تحجٌر و انجماد فکری از پشت ببندند !.
7 - اگر در روایات گفته شده باشد که چادر حضرتش را باد برده است به معنی مقصٌر جلوه دادن آن حضرت است یا دشمنان آنحضرت ؟! بد فهمان بدگو نیز این مطلب بسیار ساده را به خوبی درک می کنند ؛ امٌا قضیه ، احتمالا" قضیه پیراهن عثمان است !. امام ( ره ) نقل کرده اند که اعلم همدان به یهودیی تازه مسلمان گفته بود من سالهاست مرجع شرعی شهر هستم ، بگو ببینم تو چگونه پس از یک هفته مسلمان شدن از من هم مسلمان تر شدی ؟ !
و اتفاقا" بگمانم این گفته مربوط به همان حدود سال 1357 می شود که شنیده ام یکی از کارگران ایرانچاپ که مختصر طبع شعری هم داشته است امٌا هیچگاه حتی موفق به طی سیکل دوم دبیرستان نشده است از فرصت انقلاب و « پیکاری » بودن خود استفاده کرده چهار جلد از دیوان های آماده چاپ را به یغمابرده است تا شاعر شود و حال با اینکه صاحبنظران تفاوت اینگونه شعر ها را میبینند که از چهار شاعر متفاوت است و بنام یکنفر منتشر می شود به بهانه مختصر حق ٌ معاشی که به وی داده اند ادعای اجتهاد ادبی و چه بسا اجتهاد مذهبی دارد !!!!.
و امٌا نتیجه :
8 - « حسود و چشم ندیدن همیشه هرجا هست » . مستکبرین علنا" می گویند جزما و نوکران و پاچه خوارانمان حتی سر به تن هیچ کس دیگر نباشد . محقٌر ترین افراد ، چون خدٌام خانقاه گون آباد ، هم اگر به مختصر مقامی و حتی به اصطلاح دربانی برسند چه بسا مستکبر شوند و همین را بگویند . خود را قانونگذار معرفی کنند....
9 - بالاخره بفرمائید ببینیم در کدام مجلس ؟ شاید درهمان مجلس که شاعر فرموده است :
« خم در این مجلس بزرگیها به افلاطون کند » ...امروزمردم ما از آن متحجٌرین ، و خم های صفوی کسی را نمی شناسند ؛ امٌا گالیله و شیخ بهائی را چرا .
موفق و موید بوده باشید انشاء الله .
اکرم بهرامچی
1392/1/26 در ساعت : 1:29:40
سلام آقای آیت اللهی گرامی
نمیدونم قضیه ی شعر آقای خلیل روبینا چی بوده به هرحال این نقد از شعر ایشان اشتباهی اومده توی دفتر من /امیدوارم آقای روبینا مطلب رو بخونن/
|