ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



یک جرعه مهتاب

سَحَر بود و من بودم و دشت و مهتاب .

فضائی پر از شهد احساس شادی .

و رودی که سرمست ، با نبض هستی عجین بود ،

نسیمی که از سمت دریا می آمد ،

به عریانی عصمت نسترنها ،

به حُجبی که در یاس می یابد انسان ،

به شالوده ی جان گلها ،

گره خورد و پیچید  در بزم هستی !

طبیعت تنش خیس شد از طراوت ،

 مشامش پر از بوی خوش شد .

بر این باورم من ،

اگر وسعت دید یک کفشدوزک ،

به ابعاد ادراک شبنم نباشد ،

جهان هست زندان برایش !

بر این باورم من ،

یقینا کسی می تواند بفهمد که هستی ،

پر از عشوه ی راز و رمز است ،

که یک جرعه مهتاب نوشیده باشد !

بر این باورم من ،

خدا را نباید فقط در ، فراسوی این دشت ها جُست !

درآوند هر سوسن و نسترن عشق جاری است .

بر این باورم من ،

اگر عشق ،

و تنها اگر عشق ، پژمرده گردد ،

رسیده ست هستی به بن بست قطعاً !

خدا ، مسندش را رها می کند ،

چونکه بی عشق ،

حتّی خدائی صفائی ندارد !

بر این باورم من ،

بر این باورم !

ره آورد عشق است این آفرینش !
کلمات کلیدی این مطلب :  مهتاب ، عشق ، سَحَر ، دشت ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1392/2/7 در ساعت : 12:22:10   |  تعداد مشاهده این شعر :  1129


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

دکتر آرزو صفایی
1392/2/7 در ساعت : 12:54:29
درود استاد
زیبا سرودید
رضا محمدصالحی
1392/2/7 در ساعت : 15:39:8
سلام

تفسیر بدیعی از عشق است .
...........

خدا ، مسندش را رها می کند ،

چونکه بی عشق ،

حتّی خدائی صفائی ندارد !

درود جناب حاج محمدی
علی اصغر اقتداری
1392/2/9 در ساعت : 2:11:33
درود عزیز! شعر زیبایی بود واز محور امیدی خوبی هم بر خوردار بود
ودر پایان آخرین ضربه وارد شده وچه خوب هم
حدا مسندش را رها می کندچون که بی عشق حتا
خدایی صفایی ندارد!
مانا باشی برادر
سارا وفایی زاده
1392/2/7 در ساعت : 13:31:6
درود بر شما و طبع بسیار زیبایتان جناب حاج محمدی عزیز
مصطفی پورکریمی
1392/2/8 در ساعت : 16:32:18
سلام استاد حاج محمدی عزیز

بر این باورم من ،

اگر وسعت دید یک کفشدوزک ،

به ابعاد ادراک شبنم نباشد ،

جهان هست زندان برایش !

به نظر می رسد از مباحث فلسفه ی مشایی در سروده های پیشین به شهود اهل اشراق در این شعر متعالی رسیده اید بسیار زیبا بود دست مریزاد
علی میرزائی
1392/2/7 در ساعت : 13:13:17
سلام استاد نازنین
سروده ی دل نشین شما به زیبایی تمام
عشق را به تصویر کشیده است
درآوند هر سوسن و نسترن عشق جاری است .
محظوظ شدم
زنده باشید
محمد حسین انصاری نژاد
1392/2/8 در ساعت : 1:1:0
براین باورم/ره آوردعشق ست این آفرینش
سلام برشاعرارجمندوجان آگاه.شیواوخواندنی ست.لذت بردم.دلت سرشارشمیم عشق باد.
نصیر مجاب (افغانستان)
1392/2/7 در ساعت : 15:31:16
یقینا کسی می تواند بفهمد که هستی ،

پر از عشوه ی راز و رمز است ،

که یک جرعه مهتاب نوشیده باشد !

تشکر از نور افشانی تان با این هدیه قشنگ.

مانا باشید.
حمیده میرزاد
1392/2/8 در ساعت : 19:4:8
سلام استاد
اگر وسعت دید یک کفشدوزک ،

به ابعاد ادراک شبنم نباشد ،

جهان هست زندان برایش !
بى نهايت زيباستتتتتتتت
خلیل ذکاوت
1392/2/15 در ساعت : 14:32:9
سلام

چه نگاه عارفانه/عاشقانه ی قشنگی

در این عزلت و غربت شعر نیمایی، خواندن شعری در این قالب، آن هم به این دل نشینی، غنیمتی است. توفیق تان افزون
aaaaaaaaaaaaa88888
سپاسگزارم جناب ذکاون / زنده و پایدار و شاداب باشید
بازدید امروز : 7,650 | بازدید دیروز : 8,233 | بازدید کل : 122,964,043
logo-samandehi