بسم الله...
خدا كند كه توبه كند؛ اين شاعر با اين همه بغض! خدا سر به راهش كند. همين. لطفا سوال نفرماييد!
حسابِ كار نسنجيده، تن به آب زدي
به جاي آب دوباره به منجلاب زدي
اگر شكست سرت روز فتنه، دم نزني
كه جاي خواب نبود و سرت به خواب زدي
برو برو به همان بازي خودت خوش باش
كه شير خورده گمان كرده اي شراب زدي!
تو كودكي و نفهميده اي؛ دگر چه غمي؟
اگر دو غوطه ي كوتاه در سراب زدي
هرآنچه طعنه زدي، بی حساب بخشيدیم
اگرچه هرچه زدي طعنه ،با حساب زدي
به ادّعا همه را گفته اي كه: دريايم!
چه ادعا؟! كه چنين تكيه بر حباب زدي
پسر! چه بغض عجيبي است در تو؛ گو،انگار
تو تير را به جگر گوشه ي رباب زدي
من از عقوبت سختِ تو سخت ميترسم
كه سنگ را به شهيدانِ در ركاب زدي...
تاریخ ارسال :
1392/2/12 در ساعت : 11:31:3
| تعداد مشاهده این شعر :
869
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.