سلام
بحث استاد بزرگ جناب جندقی را در خصوص موسیقی بیرونی شعر می پذیرم چون در اصل ،مطروحه حقیر اساسش بر سلیقه استوار بود و نمی تواند به عنون یک اصل قابل اعتنا در خصوص شعر مطرح شود
و اما بحث بنده در مورد این شعر فقط ضعف محور هم نشینی و یا ضعف انسجام محور عمودی نیست
عمده ترین بحث من در این شعر ضعف منطق شعری و همچنین قدرت اقناع در این شعر است البته جناب جندقی با استفاده از وسعت اطلاعات که دارند و همچنین قدرت بازسازی شعر با تکیه به فرا متن توضیحاتی در مورد شعر فرموده اند که که به شدت برای مخاطب قابل استفاده است اما نجات بخش شعر و شاعر نیست
به عنون مثال از کشمکش درونی شاعر سخن فرمود ه اند که حقیر در درون شعر چیزی از جزییات این درگیری در شعر نمی بینم البته ادعاهای شاعر دیده می شود اما اینها هیچ کدام به زبان شعر و تصویر در نیامده است
بگذارید کمی مصداقی تر حرف بزنم
چرا از دیدگاه حقیر مصراع دوم این شعر نسبت به مصراع اول در نوع خودش قابل قبول تر است
در مصراع اول صرفا شاعر مدعی است که از خورشید عالم سوز دل سرد است این ادعا فقط یک تصویر شخصی است که به مخاطب هیچ ربطی پیدا نمی کند مخاطب نمی تواند در فضای این مصراع جواب سوالات خود را بر اسا س کد های شعر در یابد
اما در مصزاع دوم در تو ای رنگین کمان فصل ها زردم مخاطب می تواند توجیه زردی را از درون زندگی اجتماعی شاعر کسب کند و بعد او را بر زنگین کمان فصل ها بنشاند حساب کتاب دو ضرب در شعر بر قرار است
و اما چرا بیت دوم نسبت به ابیات دیگر بیت خوبی است
شاعر سبدی از تشویش با خود می اورد که منطق و قدرت اقناع این تصویر نهایی را تمهیدات زبانی مثل باغبان زادم و یا پاییز فراهم اورده است
و اما در بیت سوم شاعر مدعی است که با وجود یک تبرزین زخم باز هم دنبال "تو " می گردد این جاست که مخاطب به دنبال این است که نیاز به "تو" و یا شکوهمندی تو و توجیه اینکه چرا شاعر با یک تبر زین زخم بدنبالش است را ببیند که متاسفانه دیده نمی شود و حرف اخر شاعر در این بیت فقط در حد یک ادعا ی بدون پاگرد و منطق عقیم می ماند
بیت چهارم این شعر نیز اشکالی از نوع طرح سوال در شعر و تفاوت آن با غیر شعر دیده می شود که در مطلب قبلی نیز به ان اشاره کردم
و اما در بیت پایانی نیز همان مشکل قبلی مشهود است مصراع اول شاعر خود را بر دار غزل آویخته است منطق این مصراع با توجه به محور عمودی شعر فراهم شده است مخاطب می تواند پشت سر دار تصاویری که منتج به شکل گرفتن دار شده است را ببیند
اما مصراع دوم پشیمانی شاعر اساس و بنیاد ی ندارد البته می توان برای کمک به شعر توجیهات و تفسیر هایی در خارج از شعر تولید کرد که در درون شعر برای انها نمی توان قرینه ای یافت
ضمنا تمام آنچه را که جناب استاد جندقی به عنوان نقظه قوت شعر فرموده اند درست و مورد موافقت حقیر نیز هست