با سلام به سراینده اندیشمند دوبیت اول شعر را بسیار خوب می بینم دارای ارایه ها ی لازم لفظی و معنوی و روند منطقی در حالی که سادگی و صمیمیت زبان نیز حفظ شده است
اما در بیت سوم:
بوی مشک ختن و عود برازنده ی توست
لااقل شهر عبادات مرا قمصر کن
به خصوص مصرع اول گفتگوی با ممدوح در سطح جلوه گری دارد به جای توضیح بیشتر در این خصوص مصرعی بیتی بسیار قدیمی که در همین مورد به خاطرم دارم را شاهد مثال می آورم
بسکه رخ مالیده ایم بر مرقد شاه رضا
بوی مشک و عنبر و عطر و گلاب آورده ایم
این بیت تا حدی به خصوص با مسافرت های ان زمان ها و استقبالی که از زایرین حضرت رضا می شد تا حدودی کاربرد داشت اما در مصرع مورد نظر خیر........... مضمون دم دستی طوری پرداخته شده که گویی زایر این بوی مشک و ختن و غیره را با خود به ارمغان برده است هر چند خلاف این برداشت مخاطب مورد نظر شاعر است عرض شاعر این است که عبادات من هیچ رنگی و بویی ندارد شما نظر مرحمتی عنایت فرما تامن رنگ و بویی در عبادت بگیرم که لایق این زیارت باشم اما برداشت معکوس بیشتر میسر است در مصرع دوم این بیت
لااقل شهر عبادات مرا قمصر کن
--لااقل ---- اگرچه تواضع و قناعت محب به کمترین لطف را از طرف محبوب می رساند اما دو پهلو ست به این ترتیب که مثلا تو که هیچ کاری برای من نکرده ای لااقل این کار را به انجام برسان شاید این طریق افرینش مضمون در شعر اجتماعی یک نقطه قوت محسوب شود اما در شعر آیینی عملکرد معکوس دارد و در این بیت :
رو به ایوان طلا، صحن طبرسی، مشهد
حاجتم را گره بر حلقه ی پشت در کن
به نظرم پس از فضا سازی در گفتن از --رو به ایوان -- گفتن از صحن طبرسی و مشهد غیر لازم جلوه می کند چون مخاطب شعر کاملا در فضا قرار گرفته و بهتر است که بلافاصله به فضاهای جزیی تر داخلی پرداخته شود که مورد نظر زایر نیز هست مثل دخیل بستن و ...
گره بر در ----مصرع دوم سنگین جلوه می کند و ) ه ( به تلفظ در نمی آید و از قوت موسیقی بیرونی اثر می کاهد و در این بیت :
گره نه! باز کن و پایِ کبوترهایت
منِ دلسوخته را حالت نیلوفر کن
بهتر است شروع بیت چنین باشد :
بسته نه باز کن و
چون گره ی دخیل را که در بیت فرا دست گفته است
از دیگر ترکیب هایی که به پرداخت بیشتر نیازمند است :
ترکیب لفظی ---دست مریزاد آقا--
با توجه به اینکه پایان بندی را شکل می دهد
به هر حال ابیات خوب و رگه هایی در خشان نیز در این غزل یافت می شود مانند دوبیت نخستین که بیت اول خوب و بیت دوم عالی است همچنین بیت چهارم که خوب است ابیات پنجم و ششم که رگه هایی درخشان محسوب می شوند و پایانبندی که بیت خوبی است اما نیاز به دقت بیشتر دارد
صمیمیت زبانی و سادگی بیان همراه با صداقت شاعرانه از نقاط قوت این اثر محسوب می شود برای این سراینده متعهد و اندیشمند ارزوی توفیق روز افزون دارم

با سلام بر شاعر محترم .قدرت تاثیر گذاری در شعر سنتی حاصل قرار گرفتن چند ویژگی مهم در کنار هم است یکی از این سازو کارها عنصر اندیشه است که نقش قابل توجه ی در موفقیت شعر داردعنصر اندیشه گاه در طول یک بیت یا مصراع وگاه در طول بیت خود را نشان میدهد اندیشه گاه به واسطه ی بعضی تکنیک ها وآرایه ها در شعر به مضمون تبدیل میشود وشاعران مضمون ساز اغلب شاعران موفقی هستندمضامین گاه در ارتباط بین دو یا چند واژه وگاه به مدد تخیل شاعر وگاه به مدد قوافی در ابیات رخ می نماید.در همین شعر و در مصراع اول مسلمان شدن مضمونی است که به مدد آرایه ی مجاز برای واژه ی چشم وهمچنین ارتباط موفق آن با واژه ی مسلمان وتو به وجود آمده است.این مضمون سازی در شروع شعر باعث شده است تا مطلعی تاثیر گذار مخاطب را با ادامه ی شعر همراه کند.اما این اتفاق در مصراع دوم به دلیل عدم همراهی قافیه نیمه کاره باقی میماند.از آنجا که قافیه به همراه ردیف بسیار درموفقیت شعر موثر است به نظر میرسد انتخاب نادرست قافیه شعر را با چالش مواجه کرده است .در مصراع دوم تا قبل از قافیه میگوید: لحظه ای پلک بزن شوق مرا ..اما در ادامه واژه ی نوبر به عنوان قافیه راه رابر گسترش شعر می بندد.حتی در دوبیت بعد جایی که شاعر از قمصر به عنوان قافیه استفاده می کند با اینکه گویی سعی داشته است از واژه ی قمصر به عنوان یک واژه ی نو در بیت استفاده ببرد ولی عدم ارتباط موفق بین واژه ها با عث شده است تا این قافیه هم کارایی نداشته باشد.وقتی در شروع مصراع از واژه ی لااقل استفاده می کندنیز محدودیت بیشتری برای استفاده از واژه ها ایجاد شده است.وقتی لااقل در جایی به کار میرود به این منظور است که نوعی گله یا شکایت در ادامه بیاید.مثلا تو که فلان کار رابرایم انجام نداده ای لااقل این کار رابرایم انجام بده.همچنین دوبیت بعد وقتی صحبت از گره به میان میآید به نظر میرسد مضمون زیبایی در ذهن شاعر بوده است که به دلایلی به ظهور نرسیده است. در هردو مصراع اگر بخواهیم وزن بیت درست از کار دربیاید،مجبوریم گره را ناقص ادا کنیم وهای انتهایی گره را غیر ملفوظ اداکنیم.که اینگونه استفاده واژه ها در شعر خطای آشکار است.از اینها که بگذریم وجه عاطفی واحساسی شعر بسیار قابل تحسین است.در تمامی ابیات شاعر توانسته است با احساسات مخاطب خوب بازی کند وعاطفه در جای جای شعر موج می زند.به نظر میرسد اگر شاعر محترم علاقه به سرودن در این وادی را دارد مطالعه یاشعار موفق دیگر شاعران در این حال وهوا کمک شایانی برایشان خواهد بود.موفقیت وبه روزی تان آرزوی ماست.

من مسلمان شده ی چشم توام باورکن...
آفرین مرضیه جان،بیشترابیاتش رو دوست داشتم،
انشالله زیارت مولای توس پاداش شعرت باشه.
راستی من شعرم رو تصحیح کردم،خوشحال میشم نظرت رو بدونم.

سلام مرضیه جان

ممنون از غزلت که پر بود از حس و حال زیارت.

موفق تر از همیشه باشی

من مسلمان شده ی چشم توام باور کن

لحظه ای پلک بزن شوق مرا نوبر کن
سلام بر شما
غزل زیبایی بود. لذبت بردم. موفق باشید

سلام

و امٌا یک متفاوت :

« نذر سلطان طوس » بیتی چند
بارها گفته اند بند به بند
او عمل خواست از من و تو و او
گوش کیریم هرچه هست ز پند

موفق و موید بوده باشید انشاء الله .

سلام
انشاالله قسمتت شود بانو
ممنون.زیبا بود

سلام بانو
دل تنگ مشهد بودم و دلتنگ تر شدم
عجب هوای خوشی ست هوای آقا داشتن

احسنت
عالی بود

شلام برشما
سلام که این شعر مدحی شما از نوعی دیگر است
من مسلمان شده ی چشم توآم باورکن
لحظه ای پلک بزن ! شوق مرا نوبر کن
ولی به نظر می رسد که دو گرهی که آورده اید "ه" خوب تلفظ نمی شود
اذن دادن با همان لب تر کردن یکی است
بقیه ی ابیات دلنشین وزیبا ست
مانا وسر بلند باشی

درودشاعرگرامی.لااقل شهر عبادات مرا قمصرکن.عالی بود.مرحبا.قبول درگهش...

من مسلمان شده ی چشم توام باور کن

لحظه ای پلک بزن شوق مرا نوبر کن


زیرِ گلدسته ی دستان تو حالم خوب است




چرخ در چرخ بپیچم به ضریحت تا عرش

احسنت

سلام حضرت شاعر
--------------
چقدر عالی بود !!! عالی بود
در وبلاگت گفته ام که:
ولله با این اشعار احساس غربت نمی کند

****
همیشه شعر هایت را به مرور می نشینم
موفق باشید
التماس دعا
شهاب نجف آبادی

با عرض سلام و ادب
زیرِ گلدسته ی دستان تو حالم خوب است
تا که خدمت برسم اِذن بده، لب تر کن
بسیار شاعرانه و لطیف
دست مریزاد

درود بر شما و قلم تواناییتان

این مسلمانی ناچیز مرا باور کن!
سلام مرضيه جان آفرين عالي بود......

درود گرامی

با سلام ودرود بر شما مرضيه عزيز
بسيار عالي وآسماني

شعر از احساس لطیفی برخوردار است ولی تصویرسازیها شاعرانگی کمرنگی دارند به جز یکی دوبیت با احترام به همه ی دوستان سعی کنیم نقاط قوت با ضعف باهم بگوییم تا شاعر را متوقف نکنیم بیشترابیات بارها دراشعارشاعران دیگر به وفور گفته شده البته به نوع دیگر سعی شود در اشعارمان حرف تازه ای برای گفتن داشته باشیم اول به خودم گفتم بعد به شما شاعر گرامی ببخشید

آفرین بر این همه زیبایی

لذت بردم