|
با سلام
دست مریزاد
روزی عرب بادیه نشینی خدمت رسول خدا رسید و از کم آبی شکایت کرد. رسول خدا دعا کرد و باران فراوانی آمد. مردم اشعار ابوطالب را به خاطر آوردند که گفته بود:«رسول خدا آن چهره نورانی است که از ابرها به برکت او باران میبارد.»
در این وقت مردی از بنی کنانه ایستاد و اشعاری را در مدح رسول خدا سرود.
پیامبر فرمود:«خداوند برای هر بیت شعر تو، خانه ای در بهشت برایت قرار دهد.»
|
پیر خمین ! پیر جماران! ...سفر بخیر ای آشنای حضرت باران سفربخیر بسیار زیبا بود ماجور باشید
|
قربان خنده های تو ای آبروی عشق قربان اخم کردن ِ اَبروی آفتاب
|
سلام وحیده عزیز
زیبا بود و قابل تحسین
در پناه خداوند مهربان پیروز باشی!
|
از نزد ما به روح بلندت سلام باد عشق تو در قبیله ی ما مستدام باد. سلام بر روح بلند حضرت آفتاب و درود بر وحیده ی عزیز.
|
درود بانو خواندني بود موفق باشيد
|
|