سلام بر جناب اقتداری معزز
**
استاد گرانمایه
شعر مزبور در حقیقت فقط برای نجوایی در داغ شهادت ایشان سروده شده و هرم موسیقاییش بیش بیشتر در نظر بوده تا ساختار فنی اش !
واین ابیات تقریبا {حدیث نفس }در شرح سوگ و داغ مولاست و از بیت ماقبل (همین بیت از کاظمین تاقم) شروع می شود:
مولا به ناله سوگند! مولا به مویههایم!
پروانهی غزل هم گم کرده آشیانه
از کاظمین تا قم، پیچیده عطر یادت
:در گوشه گوشهی دل، پیوسته عاشقانه
گاهی به فکر بغداد، گاهی غم شکنجه ست
گاهی به فکر داغت، در خون زده جوانه
***
در حقیقت مرور عطر یاد حضرت در {دل} است و از ذهن گذراندن وقایع بغداد و شکنجه از سویی و از سوی دیگر،درخون جوانه زدن و حالت سم در خون حضرت را ، با خون دلم(دلخونی ام )
خواستم تداعی کرده باشد. (چون خودم هم در قم زندگی می کنم و با ایهام به کار برده ام )
به زبانی دیگر : می خواستم دست و پا زدن {{دل }}در غم حضرت (ع) را بگویم.
امیدوارم توانسته باشم از عهده ی پاسخ برآیم.
سپاسگزارم از توجه و حضورتان در دفتر ناقابل شعرم.
حق یارتان
****
سلام
ممنون از حضور وتوضیحاتتون