ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



غزل ساحلی 14
دراین جزیره کسی نیمه شب قدم می زد
قدم مسافر من تا سپیده دم می زد

مسافری که  شب پیش خسته رد می شد
سکوت ساحل دم کرده را به هم می زد

در آن سکوت شبانگاه خیره بر دریا
بدون وقفه غزل گریه را رقم می زد

شبیه ماهی بی تاب دفترش در دست
غزل به نیمه می آمد ولی قلم می زد

به سوی اسکله ناگاه قایقی را دید
که موج یکسره شلاق بر بلم می زد

میان شرجی یکریز ناگهان حس کرد
کسی به ساحل آفت رسیده سم می زد

رسید چای فروشی و عیش کامل شد
به جای باده مگر چای تازه دم می زد

صفای چای فروش جزیره ای که مدام
سری به ساحل بی تاب –دست کم-می زد

کجاست همنفس پیرمرد ماهیگیر
کسی که زمزمه اش زخمه بر دلم می زد

کجاست شاعر دلتنگی ات ابو موسی؟!
که شب به لهجه ی دریا تو را قدم می زد


16/3/92.جزیره ی ابوموسی


 


موضوعات :  سایر ،

   تاریخ ارسال  :   1392/3/30 در ساعت : 18:21:40   |  تعداد مشاهده این شعر :  1099


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

حمید خصلتی
1392/3/31 در ساعت : 16:2:45
سلام وعرض ارادت.غزل های ساحلی هرکدام زیبایی های خودش رادارد ولی این غزل به خاطر زاویه دید راوی،قدری از بقیه بلند بالاتر است.راویی که هرچند شاعر است ولی در ابتدای شعر تصویری از خود شاعر ارائه می دهد که انگار سراینده غزل،کس دیگری را از دور تماشا کرده است ودارد به درون او نگاه می کند.
در این جزیره کسی نیمه شب قدم می زد.. تا اینجا فقط شاعر اشاره به کسی دارد که در کنار ساحل جزیره ای شناخته شده در حال قدم زدن است ودر شروع غزل انگار با داستانی روبرو هستیم که از زاویه دید سوم شخص روایت خواهد شد .
در مصراع دوم شاعر آگاهانه از واژه ی من بعد از مسافر استفاده میکند تا به مخاطب گوش زد کند من سراینده با مسافر کنار دریا دوشخصیت جدا هستند اما در عین حال که خواننده این دوشخصیت را از هم جدا میبیند ولی به این یقین هم میرسد که راوی دارد خودش را روایت میکند.این وحدت شخصیت در ابیات بعدی قوت میگیرد وقتی شاعر میگوید:غزل گریه را رقم میزد ودر ادامه...شبیه ماهی بی تاب دفترش در دست..غزل به نیمه می آمد...
تغییر زاویه دید از نقاط قوت این شعر است.تا اینجای شعر تمرکز مخاطب بر مسافری است که در ساحل راه میرود ولی دربیت:به سوی اسکله ناگاه قایقی را دید انگار از چشم مسافر به قایق خیره می شویم وبسیار به آرامی شخصیت مسافر درشعر محو میشود وفضای پیرامونی او یعنی قایق،کسی که دارد در قایق سم می زند ورسیدن چای فروش وتصاویر دیگر خودنمایی می کند
این تصاویر به زیبایی حس وحال مسافری را که در ساحل قدم می زند منتقل میکند تا اینکه می رسیم به بیت ماقبل آخر که درمصراع دوم آن شاعر می گوید:

کجاست هم نفس پیرمرد ماهی گیر
کسی که زمزمه اش زخمه بر دلم می زد
وبی آنکه تغییر زاویه ی دید چندان به چشم بیاید شاعر جای شخصیت مسافر را میگیرد و درد دل هایش را با ما که گویا همسفرش بوده ایم درمیان می گذارد.همچنین در انتهای شعرعلاوه بر زاویه ی دیدمخاطب هم تغییر می کند ونام ابوموسی به میان می آید که مارا به بیت اول وشروع غزل ارجاع می دهد که می گوید دراین جزیره کسی نیمه شب قدم می زد.
این غزل در اوج سادگی وبی پیرایگی واژه ها ،فضایی صمیمی ومحسوس برای مخاطب فراهم میکند ومارا با مسافر در قدم زدنی شاعرانه همراه می کند.به نظر من این یک غزل همه چیز تمام است ومی شود گفت نماینده ی موفقی از غزل های انصاری نژاد به شمار می رود.هرچند در طول شعر نتوانستم با تصویر کسی که به ساحل آفت رسیده سم می زد همراه بشوم وحس کردم سم خودش را به عنوان قافیه ای ناخواسته تحمیل کرده است هرچند در ادامه ی روایت تصویری قدری قابل هضم باشد.
ودیگر اینکه در این بیت:
رسید چای فروشی و عیش کامل شد
به جای باده مگر چای تازه دم می زد
به خاطر غالب بودن فضای تصویری مصراع اول، ودیدن چای فروشی که از راه می رسد،یک پیاله چای زدن به جای باده زدن قدری دور از دسترس است وناخودآگاه چای دم کردن درآخر مصراع بیشتر به ذهن میرسد تا چای زدن.هرچند از این اصطلاح عامیانه برخاسته باشد که یک نوشابه بزنیم،یک چای بزنیم ؛که هردو به معنی نوش جان کردن است.
با تمام اینها باز هم یک لذت تمام عیار از این غزل حاصل شد. برای شاعر به روزی آرزو دارم.یا حق


زهرا شعبانی
1392/3/30 در ساعت : 23:40:37
درود بر استاد بزرگوار
بسیار زیباست...چون پیش
پایدار باشید انشاالله...
یوسف شیردژم «افق»
1392/3/30 در ساعت : 20:20:53
سلام حاج آقا

شعر قشنگی است

در این بیت:

مسافری که مثل شب پیش خسته رد می شد
سکوت ساحل دم کرده را به هم می زد

واژه " مثل" اشتباهی تایپ شده

حذفش بفرمایید

زنده باشید


ایمان کریمی
1392/3/30 در ساعت : 19:1:34
سلام استاد

زیبا بود ساحلی و پر از حس دریا

یاعلی
حمیدرضا دولتی (معراج)
1392/4/1 در ساعت : 12:9:36
سلام و عرض ادب
بسیار زیبا بود.
استفاده کردم.
یاعلی
مرضیه عاطفی
1392/3/31 در ساعت : 16:27:29
"شبیه ماهی بی تاب دفترش در دست
غزل به نیمه می آمد ولی قلم می زد"
"به سوی اسکله ناگاه قایقی را دید
که موج یکسره شلاق بر بلم می زد"

با سلام و درود بر شاعریتان!
زیباست غزل ساحل زده تان

محمدرضا سلیمی
1392/3/30 در ساعت : 20:39:23
سلام
جسارتا در بيت دوم گويا كلمه ي "مثل" را اضافه تايپ كرده ايد!
لطفا اصلاح بفرماييد
علی حبیب نژاد
1392/4/2 در ساعت : 3:54:34
زنده باد برادر شاعر
احسنت
بازدید امروز : 475 | بازدید دیروز : 14,876 | بازدید کل : 123,001,841
logo-samandehi