عمریست شب را تا سحر ، یادتو مهمان من است
یاد تو آرام دل بی تو پریشان من است
در بیت بیت دفتر شعرم پر است از نام تو
زلف پریشان تو هم مانند دیوان من است
صحرا بصحرا گشته ام دنبال کویت ،لیلی ام
مجنون صحراگرد هم دیوانه ،حیران من است
شرح هزار و یک شب از لب های شیرین خواستم...
در بیستون دوری ات فرهاد چشمان من است
تا از درخت آدمی خوردم زمین،زخمی شدم
حوا پرستارم شد و دنبال درمان من است
ازبس به عمرم دیده ام زندان و چاه و بی کسی...
یعقوب داغ یوسفش گم کرده گریان من است
زخم زبان و تیغ کین ،دارم به دل ،دارم بسر
از آب دیده ،خون دل ،تر گشته دامان من است
با این حساب بخت و با این وضع تقدیرم...هنوز...
تا عاشقم بر روی تو ، هر سخت ،آسان من است
((مهدی زکی زاده 4/4/92))
تاریخ ارسال :
1392/4/5 در ساعت : 11:42:51
| تعداد مشاهده این شعر :
610
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.