ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



درمان عوض شده ست
                 این روز ها نگاه به انسان عوض شده ست

               آیین مهر ورزی واحسان عوض شده ست

                 تنها نه شهر بوی صداقت نمی دهد

                حتّی صفای کوه وبیابان عوض شده ســـــت

                 بامعده ها حلال خدا سازگارنیست!

                 دیری ست راه یافتن نان عوض شده ست

                 لیلا ندیده ایم دراین جمع بی عفاف

                مجنون کوچه های پریشان عوض شده ست

                گم کرده قبله ایم وبه مقصد نمی رسیم

               چون جاده،شهر ،کوجه، خیابان ،عوض شده ست

               شب برسر زمین وزمان پنجه می کشد

              آخر مگر تلاَ لؤ ایمـــــــــان عوض شــــــــده ست؟

               معنای واژه ها چقَدر فرق کرده است!

               ؟آیینه نیست آینه ،عرفـــــــــان عوض شــــده ست

               ایمان بیاوریم به دردی که پیش روست

                ایمان بیاوریم که درمـــــــــــــان عوض شده ست!

ctrl/cmd+v
کلمات کلیدی این مطلب :  درمان ، عوض ، شده ، ست ،

موضوعات :  اجتماعی ،

   تاریخ ارسال  :   1392/4/10 در ساعت : 15:40:48   |  تعداد مشاهده این شعر :  1566


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

سیاوش پورافشار
1392/4/11 در ساعت : 23:24:32
بنام حق

با سلام خدمت همه بزرگواران.
سینرژیسم خوبی بین مولفه تحت تاثیر قرار گرفتن از نفر و مولفه احساس شاعر هست که نشان می دهد این تحت تاثیر قرار بودن آغشته به خلوص بوده است.از یک دیدگاه سمانتیک زبانشناسی بخواهم بررسی کنم آمدن واژه هایی مثل انسان، آیین مهرورزی، صداقت، عرفان، ایمان نشان دهنده حضور واژه های گرانبار انسان امروزی است که در ذهن او گمشده های اویند و ارزشهای هست بودن او هستند.اما پرداختن به این مقوله و به این شکل کشف فوق العاده ای از منظر نقد ادبی نیست چرا که شاعران بسیاری به این گونه به این واژه ها پرداخته اند منکر تلاش خوب شاعر و بیان بسیاری از ارزشهای انسانی نیستم.شاید خیلی از ما می دانیم که امروز دیگر زمانه عوض شده است. شاعر باید در پی طریقی دیگر برای زنده کردن این مفاهیم ارزشی باشد.این غزل در یک نمای کلی آغاز و ادامه خوبی داشته است بیت پایان اگرچه در امتداد همان موضوع است اما ظاهرا برای اتمام این غزل قوی و محکم نیست یعنی حسن مقطع بهتری می طلبد دلیل حقیر این است که باید بیت آخر متفاوت از فضای ابیات دیگر باید می بود به گونه ای که بیان تاسف برانگیز عوض شدن روزگار و سایر ابژه هایش گاه ممکن است اندوه را بیشتر و سایه ای از ناامیدی بر سر مخاطب بیافکند چه باید کرد آیا وظیفه شاعر است که بگوید باید چه کار کرد یا نه حکیمی و ناصحی بنشیند و در ادامه این شعر بگوید چه باید کرد. حافظ نیز سیاه نمایی دارد اما دلیل آن را هم ذکر می کند مثل ابیات 5،6 و8 این غزل در یکی از اشعار که در زیر این توضیح می آید و سیاه نمایی حافظ وضعیت آسف بار آن زمان را نشان می دهد اما در بیشتر ابیات می بینیم که ارزشی که زیر سئوال رفته یا دفرمه شده است چیست و مخاطب می داند که راه و روش یافتن آن چیست؟
یاری اندر کس نمی بینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد؟
توجه شود که اینجا ارزش دوستی معلوم شده است که دگرگون شده و دلیل آن یاری نکردن دیگران با هم است یا
آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست
خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد
در این بیت می بینیم که به علت نبودن باد بهاری خون از شاخ گل می چکد اما غزلی اینگونه از حافظ
ما نگویییم بد و میل به ناحق نکنیم
جامه کس سیه و دلق خود ارزق نکنیم
تحولی می تواند در مخاطب ایجاد کند که به نظر می رسد هرگز اشعار سیاه نما آن تحول را نخواهد کرد هر چند بنده منکر بیان واقعیتها نیستم بلکه شعر تلفیقی را در این زمینه بیشتر می پسندم.مثلا این بیت حافظ
شاه اگر جرعه رندان نه به حرمت نوشد
التفاتش به می صاف مروق نکنیم

بررسی مختصر این غزل از منظر شیوایی شناختی:
در بیت سوم شاید بتوان گفت یک معنای مجازی مورد نظر شاعر بوده است اما ظاهر جمله یک اشتباه معنوی است چرا که حلال خدا با معده سازگار است این حرام است که ناسازگار است و باعث مشکل می شود
دربیت 6 تعقید معنایی دیده می شود تلالو ایمان عوض شده است قطعا نمی تواند نشانگر خاموش شدن نور ایمان باشد که در نتیجه آن شب و سیاهی خود را نمایان سازد بلکه عوض شدن این تلالو این تصویر را به ذهن متبادر می کند که یا کمرنگ شده یا مثلا از نور سفید به نور قرمز یا ... تبدیل شده است. یعنی اینکه واژه عوض شدن به معنی دگرگونی شدن است یعنی از یک حال به حال دیگر است.
در بیت 5 ذکر حرف ربطی((چون)) از نظر مقوله شعری زیاد با ذوق سازگار نیست چرا که ما در شعر به دنبال ثابت کردن نیستیم و این مخاطب است که به نتیجه می رسد.
1--بررسی معنا :معنای برخاسته از این شعر اگرچه قابل لمس است و ممتنع اما اهمیت موضوع صرفا به خاطر مسایل اصلی انسانی قابل تعمق و پسندیده است
در مورد ابیات: خودم با مصرع چهارم موافق نیستم: چرا که کوه و بیابان از حضور انسان امروزی که مسبب بسیاری از این سیستم تعویض ها شده است خالی شده است و شاید هم صفای آن بیشتر شده است
یا در یک جمع بی عفاف که دنبال لیلی نمی گردند.
2-بررسی خیال :در محور جانشینی کلام استعاره چندانی نمی بنیم به غیر از یکی دوبیت مثل 6 اگرچه حضور سمبلیسم در شعر چشم نواز است مثل لیلا، مجنون، آینه،
3- بررسی زبان:زبان نقش زیادی در ارائه و ساختمند کردن اندیشه انسانی دارد. هر چه زبان قوی تر و رسا تر باشد اندیشه بهتر جلوه گری می کند.زبان صمیمی این شعر از نقاط بارز این شعر است اما مواردی قابل ذکر است:
در بیت 2 ((تنها نه)) در اصل همان ((نه تنها)) است که به ضرورت وزن نامناسب آمده است.
یا در بیت گم کرده قبله ایم... در اصل ((قبله گم کرده ایم)) بوده است و...

4-بررسی آهنگ:به نظر من این وزن مشهور غزل اگرچه ریتمیک نیست اما به علت کاربرد فراوان آن وزن مناسب موسیقیایی است و به همین خاطر موسیقی خوبی به شعر داده است ردیف طولانی هم به شعر حس موسیقیایی کاملتری داده است
برای شاعر محترم آرزوی بهروزی دارم نوشتار حقیر را بر شعرشان ببخشایند اگر شاعر محترم راضی به این نقد نیستند از مسئول محترم نقد خواهشمندم حذف بفرمایند.
علی اصغر اقتداری
1392/4/12 در ساعت : 2:8:18
سلام استاد عزیز! ازاین که وقت گذاشته ونظر ونقد خودتان را بر این شعر نوشته اید نهایت سپاس گزاری ام را اعلام می کنم .شعر من با نقدرشد کرذه وبی نیاز از نقد هم نیست گرچه بعضی از نظرات شمارا قبول دارم اما با بعضی قسمت ها موافق نیستم
شب بر سر زمین وزمان پنجه می کشد
آخر مگر تلاً لو ایمان عوض شده ست
در این جا با استفهام انکاری شاعر روبروییم
واین بر می گردد به مصراع اول چرا که وقتی شب میدان داری می کند وبرزمین وزمان پنجه می کشد که نیازی به شکافتن معنای مجازی شب نمی بینم حتماً برای ایمان ونور درخشان آن اتفاقی افتاده ! واین که فرموده اید که
چرا گفته اید
با معده ها حلال خدا سازگار نیست
همه می دانند که حلال با معده سازگار است اما حد اقل از شما انتظار نداشتم که بر این مصراع خرده بگیرید چرا که اولاً بافت شعر بافتی انتقادی است وثانیاً علامت تعجب در جلو این مصراع جایی برای به وجود آمدن ابهام نمی گذاردو یا در مورد گم کرده قبله ایم و نه تنها که کلمات پس وپیش شده اند خودتان می دانید که شاعر با استفاده از اختیاراتی دارد به انجام این کار مبادرت بورزدو.. ... ! ......
بازهم ازاین که با نظرات ارزشمندتان به نقد این شعر پرداخته اید سپاس گزارم
حق یارتان
هم چنین از جناب فرزدقی عزیز نیز که با نگاهی مهربانانه به این شعر حقیر که پس از یک سال فترت سروده شده وبا منِ ِ شعری من فاصله دارد نگاه کرده اند کمال تشکر را دارم در پناه حق باشید هردو بزرگوار
مجتبی اصغری فرزقی
1392/4/11 در ساعت : 14:58:15
قدم زدن در عرصه نقد كمي مشكل است و مثل راه رفتن در لبه ي تيغ مي ماند. نقد را مي شود هم به فرم زد و هم به محتوا و ..
از لحاظ ساختاري يا فرماليست آن چيز كه بيشتر نمود پيدا مي كند و به چشم مي ايد فرم است كه به كمك آن محتوا عرضه مي شود
نقد از دريچه هاي مختلف چون ايماژ و صور خيال و صنايع ادبي و ...غيره مي شود انجام داد اما به نظر اين حقير اينكه يك نفر به تمام اين موارد اشاره كند راه صواب را نرفته است چرا كه به صورت عقيم به هر كدام مي پردازد مخصوصا كه مجال نباشد چه در حوزه نقد و چه در وقت مخاطب كه معمولا نقد با اقبال خوبي مواجه نمي شود
در مورد شعر استاد اقتداري بايد گفت كه شعر در سطوح مختلف از يك هارموني مناسب برخورد دارد است و به سمت هاي مختلف منحرف نشده است.غزل غزل اجتما عي است و اين نوع غزل دايره فراگيري را در خود جاي مي دهد و مانند غزل عاشقانه مخاطب خاص ندارد.به ديد نگارنده غزل اجتماعي رسالت بزرگي را به دوش مي كشد و خودش را از مي و ساقي و بلبل و...رهانيده و رسالت انسان متمدن را بر دوش مي كشد و دنبال مدينه ي فاضله مي گردد و سعي مي كند مسير آن شعر را نيز نشان دهد.

در حوزه شعر و غزل اجتماعي بايد گفت كه چون نگاه ويژه اي به محتوا دارد سعي مي كند از ايماژهيا پيچيده سبك هندي دوري كند تا ذهن مخاطب بيشتر جلب محتوايي كه مي خواهد عرضه كند بشود كه ما اين را در شعر اساد اقتداري مي بينم

شرمنده كه مجال اندك است حرف بسيار

تابعد

اگر اشتباه تايپي تا نحوه بود ببخشيد كه ذهن درگير تحرير و نگارش بود و اين مشكل را دو چندان مي كند

موفق و مويد باشيد


مجتبي اصغري فرزقي (كيان) مشهد
علی اصغر اقتداری
1392/4/12 در ساعت : 1:53:13
جناب فرزدقی عزیز
سلام وممنون از نظر مبارکتان
نام ارسال کننده :  فرهنگ ایرانی     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
زیبا بود میتوانید شعری با همین ردیف و قافیه ای دیگر را در اشعار فاضل نظری بیابید و بخوانید غزلی با این مطلع: آئین عشقبازی دنیا عوض شده است یوسف عوض شده است ،زلیخا عوض شده است...
رضا محمدصالحی
1392/4/18 در ساعت : 18:12:28

لیلا ندیده ایم دراین جمع بی عفاف
مجنون کوچه های پریشان عوض شده ست

بسیار عالی

استاد اقتداری همیشه از شما بهترین ها را خوانده ام

و آموخته ام
حامد سامنی
1392/4/15 در ساعت : 17:46:54
باسلام
خوب بود، اما این شعر رو بخونید:

آیین عشق بازی دنیا عوض شده است
یوسف عوض شده است، زلیخا عوض شده است

سر همچنان به سجده فرو برده ام ولی
در عشق سال هاست که فتوا عوض شده است

خو کن به قایقت که به ساحل نمی رسیم
خو کن که جای ساحل و دریا عوض شده است

آن با وفا کبوتر جَلدی که پر کشید
اکنون به خانه آمده، اما عوض شده است

حق داشتی مرا نشناسی، به هر طریق
من همچنان همانم و دنیا عوض شده است
فاضل نظری

والسلام
+++++++++++++++++++++
قبل از این که شما نمونه بیارید خودم اعلام کرده ام که از شعر ؟آقای قزوه الهام گرفه وشعر فاظل نظری را نخوانده ام گذشته از آن به صرف این که ردیف یکی باشد نمی توان گفت کپی کرده اید! حرف من با آن ها از زمین تا آسمان فرق دارد
محمدمهدی عبدالهی
1392/4/11 در ساعت : 0:7:32
سلام و عرض ادب استاد
زیبا سرودید
التماس دعا
سیاوش پورافشار
1392/4/12 در ساعت : 20:18:53
با سلام
از جناب استاد اقتداری ممنونم که نقد حقیر را با دقت خوانده اند و از مناعت طبعشان وصعه صدرشان در برخورد با نقد ممنونم امیدوارم همه شاعران خصوصا جوانان ببینند و یاد بگیرند.
امیر سیاهپوش
1392/4/11 در ساعت : 13:45:57
دست مریزاد جناب اقتداری. بسیار خوب بود. امیدوارم خدا به همه ی ما کمک کند جهت نگاهمان را به سمت اخلاق الهی عوض کنیم و در اصلاح خود و دیگران کوشا باشیم. منشأ بسیاری از بیماریهای روحی و جسمی در همین بیتی است که فرمودید:
بامعده ها حلال خدا سازگارنیست!
دیری ست راه یافتن نان عوض شده ست
نشان به این نشان که با نزدیک شدن ماه مبارک رمضان حرص و هوس جماعت بازاری بیشتر فوران کرده و برای سرکیسه کردن مردم روزه دار خیز بر می دارند.
سلامت باشید انشاءالله
عزت الله الماسی
1392/4/15 در ساعت : 21:13:14
بسیار زیبا
درود بر اقتداری عزیز
شاد باشید
علی‌رضا رضایی (مجنون)
1392/4/14 در ساعت : 22:36:5
سلام
خیلی قشنگ بود و حقیقتی تلخ البته
حرف دل ما را زدید واقعا
محمد حسین انصاری نژاد
1392/4/11 در ساعت : 1:17:8
سلام استاد.
شعردردمندانه وموضع مندی است.دست مریزاد.
محمدرضا جعفری
1392/4/12 در ساعت : 22:5:59
احسنت
إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَ لَا تَحْزَنُوا و َأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ ۞
سوره فصلت ، آيه 30
بر آنان که گفتند : پروردگار ما الله است و پايداري ورزيدند، فرشتگان فرود مي‏آيند که مترسيد و غمگين مباشيد،
شما را به بهشتي که وعده داده بودند بشارت است.
علی نظری سرمازه
1392/4/10 در ساعت : 21:13:54
درودشاعرگرامی.ایمان بیاوریم به دردی که پیش روست.ایمان بیاوریم که درمان عوض شده ست.زیبا بود
سیاوش پورافشار
1392/4/11 در ساعت : 23:24:0
بنام حق

با سلام خدمت همه بزرگواران.
سینرژیسم خوبی بین مولفه تحت تاثیر قرار گرفتن از نفر و مولفه احساس شاعر هست که نشان می دهد این تحت تاثیر قرار بودن آغشته به خلوص بوده است.از یک دیدگاه سمانتیک زبانشناسی بخواهم بررسی کنم آمدن واژه هایی مثل انسان، آیین مهرورزی، صداقت، عرفان، ایمان نشان دهنده حضور واژه های گرانبار انسان امروزی است که در ذهن او گمشده های اویند و ارزشهای هست بودن او هستند.اما پرداختن به این مقوله و به این شکل کشف فوق العاده ای از منظر نقد ادبی نیست چرا که شاعران بسیاری به این گونه به این واژه ها پرداخته اند منکر تلاش خوب شاعر و بیان بسیاری از ارزشهای انسانی نیستم.شاید خیلی از ما می دانیم که امروز دیگر زمانه عوض شده است. شاعر باید در پی طریقی دیگر برای زنده کردن این مفاهیم ارزشی باشد.این غزل در یک نمای کلی آغاز و ادامه خوبی داشته است بیت پایان اگرچه در امتداد همان موضوع است اما ظاهرا برای اتمام این غزل قوی و محکم نیست یعنی حسن مقطع بهتری می طلبد دلیل حقیر این است که باید بیت آخر متفاوت از فضای ابیات دیگر باید می بود به گونه ای که بیان تاسف برانگیز عوض شدن روزگار و سایر ابژه هایش گاه ممکن است اندوه را بیشتر و سایه ای از ناامیدی بر سر مخاطب بیافکند چه باید کرد آیا وظیفه شاعر است که بگوید باید چه کار کرد یا نه حکیمی و ناصحی بنشیند و در ادامه این شعر بگوید چه باید کرد. حافظ نیز سیاه نمایی دارد اما دلیل آن را هم ذکر می کند مثل ابیات 5،6 و8 این غزل در یکی از اشعار که در زیر این توضیح می آید و سیاه نمایی حافظ وضعیت آسف بار آن زمان را نشان می دهد اما در بیشتر ابیات می بینیم که ارزشی که زیر سئوال رفته یا دفرمه شده است چیست و مخاطب می داند که راه و روش یافتن آن چیست؟
یاری اندر کس نمی بینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد؟
توجه شود که اینجا ارزش دوستی معلوم شده است که دگرگون شده و دلیل آن یاری نکردن دیگران با هم است یا
آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست
خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد
در این بیت می بینیم که به علت نبودن باد بهاری خون از شاخ گل می چکد اما غزلی اینگونه از حافظ
ما نگویییم بد و میل به ناحق نکنیم
جامه کس سیه و دلق خود ارزق نکنیم
تحولی می تواند در مخاطب ایجاد کند که به نظر می رسد هرگز اشعار سیاه نما آن تحول را نخواهد کرد هر چند بنده منکر بیان واقعیتها نیستم بلکه شعر تلفیقی را در این زمینه بیشتر می پسندم.مثلا این بیت حافظ
شاه اگر جرعه رندان نه به حرمت نوشد
التفاتش به می صاف مروق نکنیم

بررسی مختصر این غزل از منظر شیوایی شناختی:
در بیت سوم شاید بتوان گفت یک معنای مجازی مورد نظر شاعر بوده است اما ظاهر جمله یک اشتباه معنوی است چرا که حلال خدا با معده سازگار است این حرام است که ناسازگار است و باعث مشکل می شود
دربیت 6 تعقید معنایی دیده می شود تلالو ایمان عوض شده است قطعا نمی تواند نشانگر خاموش شدن نور ایمان باشد که در نتیجه آن شب و سیاهی خود را نمایان سازد بلکه عوض شدن این تلالو این تصویر را به ذهن متبادر می کند که یا کمرنگ شده یا مثلا از نور سفید به نور قرمز یا ... تبدیل شده است. یعنی اینکه واژه عوض شدن به معنی دگرگونی شدن است یعنی از یک حال به حال دیگر است.
در بیت 5 ذکر حرف ربطی((چون)) از نظر مقوله شعری زیاد با ذوق سازگار نیست چرا که ما در شعر به دنبال ثابت کردن نیستیم و این مخاطب است که به نتیجه می رسد.
1--بررسی معنا :معنای برخاسته از این شعر اگرچه قابل لمس است و ممتنع اما اهمیت موضوع صرفا به خاطر مسایل اصلی انسانی قابل تعمق و پسندیده است
در مورد ابیات: خودم با مصرع چهارم موافق نیستم: چرا که کوه و بیابان از حضور انسان امروزی که مسبب بسیاری از این سیستم تعویض ها شده است خالی شده است و شاید هم صفای آن بیشتر شده است
یا در یک جمع بی عفاف که دنبال لیلی نمی گردند.
2-بررسی خیال :در محور جانشینی کلام استعاره چندانی نمی بنیم به غیر از یکی دوبیت مثل 6 اگرچه حضور سمبلیسم در شعر چشم نواز است مثل لیلا، مجنون، آینه،
3- بررسی زبان:زبان نقش زیادی در ارائه و ساختمند کردن اندیشه انسانی دارد. هر چه زبان قوی تر و رسا تر باشد اندیشه بهتر جلوه گری می کند.زبان صمیمی این شعر از نقاط بارز این شعر است اما مواردی قابل ذکر است:
در بیت 2 ((تنها نه)) در اصل همان ((نه تنها)) است که به ضرورت وزن نامناسب آمده است.
یا در بیت گم کرده قبله ایم... در اصل ((قبله گم کرده ایم)) بوده است و...

4-بررسی آهنگ:به نظر من این وزن مشهور غزل اگرچه ریتمیک نیست اما به علت کاربرد فراوان آن وزن مناسب موسیقیایی است و به همین خاطر موسیقی خوبی به شعر داده است ردیف طولانی هم به شعر حس موسیقیایی کاملتری داده است
برای شاعر محترم آرزوی بهروزی دارم نوشتار حقیر را بر شعرشان ببخشایند اگر شاعر محترم راضی به این نقد نیستند از مسئول محترم نقد خواهشمندم حذف بفرمایند.

********************
سلام استاد عزیز! ازاین که وقت گذاشته ونظر ونقد خودتان را بر این شعر نوشته اید نهایت سپاس گزاری ام را اعلام می کنم .شعر من با نقدرشد کرذه وبی نیاز از نقد هم نیست گرچه بعضی از نظرات شمارا قبول دارم اما با بعضی قسمت ها موافق نیستم
شب بر سر زمین وزمان پنجه می کشد
آخر مگر تلاً لو ایمان عوض شده ست در این جا با استفهام انکاری شاعر روبروییم
واین بر می گردد به مصراع اول چرا که وقتی شب میدان داری می کند وبرزمین وزمان پنجه می کشد که نیازی به شکافتن معنای مجازی شب نمی بینم حتماً برای ایمان ونور درخشان آن اتفاقی افتاده ! و......
بازهم ازاین که با نظرات ارزشمندتان به نقد این شعر پرداخته اید سپاس گزارم
حق یارتان
بازدید امروز : 701 | بازدید دیروز : 8,233 | بازدید کل : 122,957,094
logo-samandehi