با اجازه از استاد بهمنی
چو راز اهل دلم من. شنیدنی شده ام
"من شنیدنی امروز دیدنی شده ام"
درون آهکم و ذره ذره می پوسم
چو عطر از دل شیشه پریدنی شده ام
به خاک گلدانی کرده اند تبعیدم
ز دست بازی طفلانه چیدنی شده ام
نگو جوانی و کالی. خودت نمی فهمی!
بزرگتر شده ام من رسیدنی شده ام
درخت بودم و عشقی فتاد برجانم
که خشک گشته ام. اکنون بریدنی شده ام
منی که بر جگرم آتشی چو عشق افتاد
شبیه قلیان چاقم. گشیدنی شده ام
در انتهای غزل صادقانه می گویم
شبیه طرز غزل های "بهمنی"شده ام
تاریخ ارسال :
1392/4/17 در ساعت : 14:7:7
| تعداد مشاهده این شعر :
838
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.