به نام خدا
یک روز صبح، بعد از نمار، خیلی با خودم کلنجار رفتم. دلم می خواست چیزی بنویسم اما قلم روی دفتر نمی چرخید.
یک دفعه یادم افتاد که اول دفترم بسم الله ننوشتم. نوشتم و شروع کردم. دیدم قلم چرخید و چرخید و قافیه به قافیه، مصرع به مصرع، بیت به بیت، جوشید و این شد:
**پیش نوشت: آن روز که این غزل از دلم جوشید، نمی دانستم پیش از من کسی غزلی با این ردیف سروده که اتفاقا موضوعش هم کربلاست! (غزل آقای علی زمانیان با مطلع: اصلا حسین جنس غمش فرق می کند ... )
و اما بعد؛
«آسوده» با «دچار بلا» فرق می کند
«مس» با «شراره های طلا» فرق می کند
یک پلک در «ندیدن» و «دیدن» تفاوت است
یک حرف بین «لا» و «بلا» فرق می کند
یا حق! بحق شاه شهیدان که شعر من
با شعرهای پرت و پلا فرق می کند
نعم الوکیل! من لی غیرک ... که کار تو
با کار سایر وُکلا فرق می کند!
تا مکه و طواف دگر ... صبر می کنم
اما برای کرب و بلا ... فرق می کند!
کرب و بلای غرق خطر عشق می دهد!
فتوای غالب عُقلا فرق می کند!
دلهای کربلایی عجب صیقلی ترند!
تبعیض نیست، نوع جلا فرق می کند!
در بایگانی "همه حاجات دنیوی"
پرونده های اهل ولا فرق می کند ...
فاطمه معین زاده - 3 آذر 1391 - 8 محرم